آزادگان سکوت نکردند
يکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۴
یکی از آزادگان اردوگاه موصل در بیان خاطرات خود از دوران اسارت، گفت: یک روز دشمن بعثی ما را مجبور به ساخت بلوک کرد، اما بچه های اردوگاه حاضر به این کار نشدند، چون شایعه شده بود که ساخت این بلوک ها بر علیه رزمندگان و برای سنگر عراقی ها است و به همین دلیل از ساخت آن سرباز می زدند.این موضوع باعث شده بود که عراقی ها تمام روز را در اردوگاه باشند.
علی امیدی – آزاده و جانباز کرمانشاهی- در گفتگو با نوید شاهد کرمانشاه؛ در رابطه با نحوه و حال و هوای دوران اسارت در اردوگاه موصل، اظهار داشت: من در سال 1333 در شهرستان سرپل ذهاب و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدم.به دلیل هم مرز بودن سرپل ذهاب با کشور عراق این شهرستان در اوایل جنگ مورد حمله بعثی ها قرار گرفت.
وی ادامه داد: قبل از حمله بعثی ها به خاک ایران ضد انقلاب ها به خاک ما وارد شده بودند آن زمان من در کمیته و دادگاه انقلاب در خدمت نماینده امام خمینی (ره) " حاج آقا نمازی " بودم که نهایتا" اوایل جنگ در تاریخ 25 مرداد 1359 توسط اعضای ضد انقلاب دستگیر و به زندان برده شدم.
امیدی افزود: بعد از اینکه به اسارت درآمدم من را به زندان کرکوک و سلیمانیه بردند اما همین که جنگ تحمیلی شروع شد اسیر شده ها توسط ضد انقلاب را به همراه اسرای جدید به اردوگاه موصل انتقال دادند و من به مدت 10 سال در اردوگاه موصل اسیر بودم، همه ی کسانی که در این اردوگاه حضور داشتند مورد آزار و اذیت بعثی ها قرار می گرفتند. اما خدا رو شکر افرادی که ایمان قوی داشتند و در خط ولایت بودند با روحیه بالا و همیشه مبارز در گوشه ی زندان اسارت بر علیه دشمن سکوت نمی کردند.
وی در مورد یکی از خاطرات خود در دوران اسارت، گفت: یک روز دشمن بعثی ما را مجبور به ساخت بلوک کرد، اما بچه های اردوگاه حاضر به زدن بلوک و کار برای عراقی ها نمی شدند و در اردوگاه شایعه شده بود که ساخت این بلوک ها بر علیه رزمندگان و برای سنگر عراقی ها است و از ساخت آن ممانعت می کردند این موضوع باعث شده بود که عراقی ها تمام روز را در اردوگاه باشند.
آزاده و جانباز 10 ساله کرمانشاهی در ادامه بیان داشت: همه ی اسرای اردوگاه موصل اکثرا" مذهبی و پیرو خط امام بودند و هیچگاه راضی به سکوت علیه دشمن نمی شدند تا اینکه " حاج آقا ابوترابی " به اردوگاه آمدند که با صحبت های اندیشمندانه ایشان تا حدودی موضوعاتی را در بین بچه ها حل کردند.
امیدی از خاطرات خود در زمان فوت امام خمینی ( ره ) و حال و هوای اردوگاه، گفت: ما در اردوگاه یک رادیو داشتیم وقتی که خبر فوت امام خمینی اعلام شد، تقریبا" 1200 نفر در اردوگاه حضور داشتند که به یکباره سکوت عمیقی در اردوگاه حاکم شد فقط صدای پای رفت و آمد بچه ها شنیده می شد همگی ناراحت و افسرده شده بودیم.
وی در پایان خاطر نشان ساخت: ما از مردم انتظار داریم که هدف و راه شهدا را ادامه دهند و دست از ولایت نکشند تا جمهوری اسلامی همانطور که امام خمینی ( ره ) فرمودند آسیبی نبیند.
انتهای پیام
وی ادامه داد: قبل از حمله بعثی ها به خاک ایران ضد انقلاب ها به خاک ما وارد شده بودند آن زمان من در کمیته و دادگاه انقلاب در خدمت نماینده امام خمینی (ره) " حاج آقا نمازی " بودم که نهایتا" اوایل جنگ در تاریخ 25 مرداد 1359 توسط اعضای ضد انقلاب دستگیر و به زندان برده شدم.
امیدی افزود: بعد از اینکه به اسارت درآمدم من را به زندان کرکوک و سلیمانیه بردند اما همین که جنگ تحمیلی شروع شد اسیر شده ها توسط ضد انقلاب را به همراه اسرای جدید به اردوگاه موصل انتقال دادند و من به مدت 10 سال در اردوگاه موصل اسیر بودم، همه ی کسانی که در این اردوگاه حضور داشتند مورد آزار و اذیت بعثی ها قرار می گرفتند. اما خدا رو شکر افرادی که ایمان قوی داشتند و در خط ولایت بودند با روحیه بالا و همیشه مبارز در گوشه ی زندان اسارت بر علیه دشمن سکوت نمی کردند.
وی در مورد یکی از خاطرات خود در دوران اسارت، گفت: یک روز دشمن بعثی ما را مجبور به ساخت بلوک کرد، اما بچه های اردوگاه حاضر به زدن بلوک و کار برای عراقی ها نمی شدند و در اردوگاه شایعه شده بود که ساخت این بلوک ها بر علیه رزمندگان و برای سنگر عراقی ها است و از ساخت آن ممانعت می کردند این موضوع باعث شده بود که عراقی ها تمام روز را در اردوگاه باشند.
آزاده و جانباز 10 ساله کرمانشاهی در ادامه بیان داشت: همه ی اسرای اردوگاه موصل اکثرا" مذهبی و پیرو خط امام بودند و هیچگاه راضی به سکوت علیه دشمن نمی شدند تا اینکه " حاج آقا ابوترابی " به اردوگاه آمدند که با صحبت های اندیشمندانه ایشان تا حدودی موضوعاتی را در بین بچه ها حل کردند.
امیدی از خاطرات خود در زمان فوت امام خمینی ( ره ) و حال و هوای اردوگاه، گفت: ما در اردوگاه یک رادیو داشتیم وقتی که خبر فوت امام خمینی اعلام شد، تقریبا" 1200 نفر در اردوگاه حضور داشتند که به یکباره سکوت عمیقی در اردوگاه حاکم شد فقط صدای پای رفت و آمد بچه ها شنیده می شد همگی ناراحت و افسرده شده بودیم.
وی در پایان خاطر نشان ساخت: ما از مردم انتظار داریم که هدف و راه شهدا را ادامه دهند و دست از ولایت نکشند تا جمهوری اسلامی همانطور که امام خمینی ( ره ) فرمودند آسیبی نبیند.
انتهای پیام
مصاحبه از شهرزاد سهیلی
نظر شما
