مروری بر زندگینامه شهید عزت الله محمد صالحی
دوشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۸
شهید عزت الله محمد صالحی در تاریخ 6 فروردین 1323 در روستای آرتیمان تویسرکان، دیده به جهان گشود سرانجام در 23 دی 1363 منافقین که تاب و تحمل چنین یارانی را از امام نداشتند، در جریان یک بمب گذاری تروریستی او را به شهادت رساندند.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید عزت الله محمد صالحی در خانواده ای مذهبی در 6 فروردین 1323 در روستای آرتیمان تویسرکان، عزت الله دیده به جهان گشود. پدرش آقا مرتضی کشاورز بود و اکثر زمین ها در دست مالکین، حاصل زحمات پدر و بقیه که به جیب مالکین می رفت. از همان کودکی عزت الله را دشمن استبداد و ظلم کرد.
آقا مرتضی که عاشق ائمه بود. با همان ساده دلی خود، فرزند عاشق مکتب حسین ( ع ) کرد. با وجود کمی امکانات تحصیلی او توانست برسختی ها غلبه کند و تا ششم ابتدایی در آن سال ها به تحصیل ادامه دهد. فوت پدر در سال های اول نوجوانی سرپرستی از مادر و دو خواهر را بر روی شانه هایش گذاشت که تحصیل را رها کرد و به کار پرداخت.
در سن بیست سالگی وارد ارتش شد. از آنجا که در خانواده ای مذهبی رشد یافته بود به کنکاش در اندیشه های امام پرداخت و قبل از انقلاب جز عاشقان مکتب امام شد. در پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ کوششی زبانی، جانی و کلامی فرو گذار نکرد. این ستوانیار ارتش که پدر سه فرزند نیز بود با شعرهایش شوری در دل عاشقان می انداخت و مکتب حسینی و خمینی را تبلیغ می کرد.
موفقیت های تحصیلی فرزندانش را قدم به قدم دنبال می کرد به طوری که رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه راهنمایی شرافت که فرزندش در آن تحصیل می کرد، شد.
ازخصوصیات با ارزش می توان به زبان آوری، خوش رویی، انضباط، تلاش و کوشش، سخت گیری به دشمنان امام و اسلام اشاره کرد.
کلاس های تدریس قرآن اش همیشه پر جمعیت بود. از
مسئولیت های بعد انقلابش به قسمت عقیدتی سیاسی ارتش می توان اشاره کرد. سرانجام در 23 دی 1363 منافقین که تاب و تحمل چنین یارانی را از امام نداشتند، در جریان یک بمب گذاری تروریستی عزت الله محمد صالحی را به شهادت رساندند.
قطعه سروده شده از شهید:
من آن سرباز دانشگاه عشقم
که با مهرت عجین گشته سرشتم
براه حق زجان خود گذشتم
بخون خویش هر دم من نوشتم
که من سربازم و سرباز دینی
بود تنها رهم راه حسینی
تنم را قطعهقطعه گر نمایند
تمام استخوانم گر بسایند
به اتش گر بسوزند جسم و جان را
زحلقومم در آرند گر زبان را
که من سربازم و سرباز دینی
نگیرم دست ز دامان خمینی
آقا مرتضی که عاشق ائمه بود. با همان ساده دلی خود، فرزند عاشق مکتب حسین ( ع ) کرد. با وجود کمی امکانات تحصیلی او توانست برسختی ها غلبه کند و تا ششم ابتدایی در آن سال ها به تحصیل ادامه دهد. فوت پدر در سال های اول نوجوانی سرپرستی از مادر و دو خواهر را بر روی شانه هایش گذاشت که تحصیل را رها کرد و به کار پرداخت.
در سن بیست سالگی وارد ارتش شد. از آنجا که در خانواده ای مذهبی رشد یافته بود به کنکاش در اندیشه های امام پرداخت و قبل از انقلاب جز عاشقان مکتب امام شد. در پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ کوششی زبانی، جانی و کلامی فرو گذار نکرد. این ستوانیار ارتش که پدر سه فرزند نیز بود با شعرهایش شوری در دل عاشقان می انداخت و مکتب حسینی و خمینی را تبلیغ می کرد.
موفقیت های تحصیلی فرزندانش را قدم به قدم دنبال می کرد به طوری که رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه راهنمایی شرافت که فرزندش در آن تحصیل می کرد، شد.
ازخصوصیات با ارزش می توان به زبان آوری، خوش رویی، انضباط، تلاش و کوشش، سخت گیری به دشمنان امام و اسلام اشاره کرد.
کلاس های تدریس قرآن اش همیشه پر جمعیت بود. از
مسئولیت های بعد انقلابش به قسمت عقیدتی سیاسی ارتش می توان اشاره کرد. سرانجام در 23 دی 1363 منافقین که تاب و تحمل چنین یارانی را از امام نداشتند، در جریان یک بمب گذاری تروریستی عزت الله محمد صالحی را به شهادت رساندند.
قطعه سروده شده از شهید:
من آن سرباز دانشگاه عشقم
که با مهرت عجین گشته سرشتم
براه حق زجان خود گذشتم
بخون خویش هر دم من نوشتم
که من سربازم و سرباز دینی
بود تنها رهم راه حسینی
تنم را قطعهقطعه گر نمایند
تمام استخوانم گر بسایند
به اتش گر بسوزند جسم و جان را
زحلقومم در آرند گر زبان را
که من سربازم و سرباز دینی
نگیرم دست ز دامان خمینی
نظر شما