شهید سلیمانی تا آخرین نفس ایستادگی کرد و اجساد دشمن را دید
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۲
چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ چند روزی از عملیات مرصاد گذشته بود که با خبر شدیم تعدادی از منافقین در کوههای مشرف به پادگان ابوذر در روستای امامعلی ( در نزدیکی شهرستان سرپل ذهاب ) مخفی شده اند.
عصر آن روز با تعدادی از کارکنان پاسگاه در روستای مورد نظر کمین کردیم. تا صبح خبری نشد. حدودا" ساعت 6 صبح بود که خبر رسید که منافقین در حال خارج شدن از روستا هستند. چند لحظه ای نگذشت که دو پسر و یک دختر از روستا خارج شدند.
حدود 300 متر از روستا دور شده بودند که شروع به تیر اندازی کردیم. آنها هنگامی که متوجه ما شدند؛ خودشان را بین ساقه های بلند گندم پنهان کردند.
در این هنگام " حیدر سلیمانی " بدون درنگ شروع به تیراندازی کرد که با اعتراض بقیه روبرو شد. او گفت: اینها وطفروشند باید هر چه زودتر آنها را از بین ببرم.
همه منتظر دستور فرمانده بودند. دستور صادر شد و از داخل شیار آب جلو رفتیم." حیدر " از شیار آب خارج شد و شروع به تیراندازی کرد. چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
بعد لبخندی روی لبانش نقش بست و روحش به دیار ابدی پرواز کرد.
شایان ذکر است: شهید حیدر سلیمانیدر روز 31 شهریور 1331 در روستای بدره از توابع شهرستان اسلام آبادغرب در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود شهید تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و سپس در تاریخ 13 مرداد 1367 در پاسگاه دیره بر اثر درگیری با منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش را طی مراسمی باشکوه در گلزار اسلام آباد به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
انتهای پیام
عصر آن روز با تعدادی از کارکنان پاسگاه در روستای مورد نظر کمین کردیم. تا صبح خبری نشد. حدودا" ساعت 6 صبح بود که خبر رسید که منافقین در حال خارج شدن از روستا هستند. چند لحظه ای نگذشت که دو پسر و یک دختر از روستا خارج شدند.
حدود 300 متر از روستا دور شده بودند که شروع به تیر اندازی کردیم. آنها هنگامی که متوجه ما شدند؛ خودشان را بین ساقه های بلند گندم پنهان کردند.
در این هنگام " حیدر سلیمانی " بدون درنگ شروع به تیراندازی کرد که با اعتراض بقیه روبرو شد. او گفت: اینها وطفروشند باید هر چه زودتر آنها را از بین ببرم.
همه منتظر دستور فرمانده بودند. دستور صادر شد و از داخل شیار آب جلو رفتیم." حیدر " از شیار آب خارج شد و شروع به تیراندازی کرد. چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
بعد لبخندی روی لبانش نقش بست و روحش به دیار ابدی پرواز کرد.
شایان ذکر است: شهید حیدر سلیمانیدر روز 31 شهریور 1331 در روستای بدره از توابع شهرستان اسلام آبادغرب در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود شهید تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و سپس در تاریخ 13 مرداد 1367 در پاسگاه دیره بر اثر درگیری با منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش را طی مراسمی باشکوه در گلزار اسلام آباد به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
انتهای پیام
نظر شما