شهید حجت الله احمدی روزبه: می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم
دوشنبه, ۰۹ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۲۴
شهید حجت الله احمدی روزبه می گوید: می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم، و برای انتقام خون این شهیدان سیل مردم حزب الله به جبهه ها بیشتر خواهد شد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ حجت الله احمدی روزبه، فرزند علی در 15 خرداد 1331 در روستای لیلمانج شهرستان سنقر کرمانشاه متولد شد.
حجت در خانواده ای مؤمن و شیعه دوران کودکی را سپری و رشد و نمو کرد. او تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش با موفقیت سپری کرد. با اوج جریانات انقلاب و شنیدن ندای حق و آزادی خواهی، او نیز همانند دیگر جوانان غیور کرمانشاه آماده مبارزه با نظام شاهنشاهی و بی عدالتی شد.
شهید در سال 1355-1356 به سربازی رفت، اما به خاطر این که در دوران سربازی مقید به اصول مذهبی بود، گاهی مورد تنبیه قرار می گرفت و فرماندهان از دادن مرخصی به او امتناع می کردند.
در اواخر سال 1359 با لبیک به ندای امام لباس سپاه را پوشید و عازم جبهه های حق علیه باطل شد.
در منطقه کردستان نیز علیه ضد انقلابیون دمکرات، کومله، منمافقین و دیگر گروهک های ضد انقلاب به نبرد می پرداخت تا اسلام عزیز در امان باشد.
او پس از سه سال نبرد در منطقه کردستان، با پیوستن به تیپ نبی اکرم ( ص ) در کرمانشاه در چند عملیات در جبهه های جنوب و غرب کشور شرکت نمود. ضمن شرکت در عملیات غرور آفرین والفجر 9 ، در منطقه سلیمانیه به شدت مجروح شد. وی پس از مدتی بستری و بهبودی نسبی، به عنوان یکی از فرماندهان عملیاتی تیپ نبی اکرم ( ص ) در کرمانشاه در چند عملیات در جبهه های جنوب و غرب کشور شرکت نمود.
شهید در خاطراتش نوشته بود: در عملیات والفجر 9 در منطقه سلیمانیه مجروح شدم. زمانی که خمپاره 60 میلی متری در کنارم افتاد، دیگر توان حرکت کردن نداشتم. چند نفر عراقی به طرف من می آمدند، چند نارنجک به همراه داشتم، به سختی توانستم دو نارنجک را به طرف آنان پرتاب کنم. آن ها زخمی شدند و بر زمین افتادند. با خود فکر کردم که تا چند لحظه دیگر اسیر می شوم و چون زخمی هستم آن ها با یک تیر مرا خلاص می کنند. یک لحظه چشمانم را بستم، صحن امام رضا ( ع ) را جلوی چشمانم مجسم کردم و آرزوی زیارت امام رضا ( ع ) را در دل داشتم. ناگهان چند نفر از نیروهای گردان تبوک به همراه برادر الله حسین محمدی مرا به عقب بردند. زمانی که چشم باز کردم، در بیمارستان شهید کامیاب مشهد بستری بودم. آری امام رضا ( ع ) در آن لحظات حساس نیز آرزوی مرا برآورده کرد و آن شب به زیارت امام رضا ( ع ) رفتم.
او پس از بهبودی در تاریخ 23 دی 1365 در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و پس از گذراندن چندین مرحله از عملیات بر اثر اصابت ترکش به سینه و دست راست در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید پس از تشییع در گلزار شهدای سنقر ( لیلمانج ) به خاک سپرده شد.
سردار شهید حجت الله احمدی روزبه در ادامه خاطراتش چنین نوشته است: خدا را شکر می کنم که شهید شوم و یا پیروز شویم که هر دو افتخار ماست.
ما یاران راستین امام امت با گلوله های اسلام- که همان قطره قطره خونی است که از ملت مظلوم ایران بر زمین می ریزد- می گوییم: می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم، و برای انتقام خون این شهیدان سیل مردم حزب الله به جبهه ها بیشتر خواهد شد.
برادرم! ما را فراری از مرگ نیست و با مردن نیز فراری از حکم خدا نیست. خوشا به حال آنان که زندگی شان برای خداست و مرگشان در راه خدا.
ای برادران، امروز همانند زمان امام حسین ( ع ) روز امتحان است. بکوشید در این موقع از آزمایش الهی سر بلند بیرون آئید که فردای قیامت بتوانید جواب خدا، خون شهیدان و سرور شهیدان، امام حسین (ع )، را بدهید.
انتهای پیام
حجت در خانواده ای مؤمن و شیعه دوران کودکی را سپری و رشد و نمو کرد. او تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش با موفقیت سپری کرد. با اوج جریانات انقلاب و شنیدن ندای حق و آزادی خواهی، او نیز همانند دیگر جوانان غیور کرمانشاه آماده مبارزه با نظام شاهنشاهی و بی عدالتی شد.
شهید در سال 1355-1356 به سربازی رفت، اما به خاطر این که در دوران سربازی مقید به اصول مذهبی بود، گاهی مورد تنبیه قرار می گرفت و فرماندهان از دادن مرخصی به او امتناع می کردند.
در اواخر سال 1359 با لبیک به ندای امام لباس سپاه را پوشید و عازم جبهه های حق علیه باطل شد.
در منطقه کردستان نیز علیه ضد انقلابیون دمکرات، کومله، منمافقین و دیگر گروهک های ضد انقلاب به نبرد می پرداخت تا اسلام عزیز در امان باشد.
او پس از سه سال نبرد در منطقه کردستان، با پیوستن به تیپ نبی اکرم ( ص ) در کرمانشاه در چند عملیات در جبهه های جنوب و غرب کشور شرکت نمود. ضمن شرکت در عملیات غرور آفرین والفجر 9 ، در منطقه سلیمانیه به شدت مجروح شد. وی پس از مدتی بستری و بهبودی نسبی، به عنوان یکی از فرماندهان عملیاتی تیپ نبی اکرم ( ص ) در کرمانشاه در چند عملیات در جبهه های جنوب و غرب کشور شرکت نمود.
شهید در خاطراتش نوشته بود: در عملیات والفجر 9 در منطقه سلیمانیه مجروح شدم. زمانی که خمپاره 60 میلی متری در کنارم افتاد، دیگر توان حرکت کردن نداشتم. چند نفر عراقی به طرف من می آمدند، چند نارنجک به همراه داشتم، به سختی توانستم دو نارنجک را به طرف آنان پرتاب کنم. آن ها زخمی شدند و بر زمین افتادند. با خود فکر کردم که تا چند لحظه دیگر اسیر می شوم و چون زخمی هستم آن ها با یک تیر مرا خلاص می کنند. یک لحظه چشمانم را بستم، صحن امام رضا ( ع ) را جلوی چشمانم مجسم کردم و آرزوی زیارت امام رضا ( ع ) را در دل داشتم. ناگهان چند نفر از نیروهای گردان تبوک به همراه برادر الله حسین محمدی مرا به عقب بردند. زمانی که چشم باز کردم، در بیمارستان شهید کامیاب مشهد بستری بودم. آری امام رضا ( ع ) در آن لحظات حساس نیز آرزوی مرا برآورده کرد و آن شب به زیارت امام رضا ( ع ) رفتم.
او پس از بهبودی در تاریخ 23 دی 1365 در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و پس از گذراندن چندین مرحله از عملیات بر اثر اصابت ترکش به سینه و دست راست در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید پس از تشییع در گلزار شهدای سنقر ( لیلمانج ) به خاک سپرده شد.
سردار شهید حجت الله احمدی روزبه در ادامه خاطراتش چنین نوشته است: خدا را شکر می کنم که شهید شوم و یا پیروز شویم که هر دو افتخار ماست.
ما یاران راستین امام امت با گلوله های اسلام- که همان قطره قطره خونی است که از ملت مظلوم ایران بر زمین می ریزد- می گوییم: می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم، و برای انتقام خون این شهیدان سیل مردم حزب الله به جبهه ها بیشتر خواهد شد.
برادرم! ما را فراری از مرگ نیست و با مردن نیز فراری از حکم خدا نیست. خوشا به حال آنان که زندگی شان برای خداست و مرگشان در راه خدا.
ای برادران، امروز همانند زمان امام حسین ( ع ) روز امتحان است. بکوشید در این موقع از آزمایش الهی سر بلند بیرون آئید که فردای قیامت بتوانید جواب خدا، خون شهیدان و سرور شهیدان، امام حسین (ع )، را بدهید.
انتهای پیام
نظر شما