صدای تفنگ برای من آرامش بخش است
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۴
انگیزه او از رفتن به جبهه پیروزی اسلام، نابودی ضدانقلاب، دفاع از ایران، اسلام و ناموس بود. او می گفت: من عاشق جبهه ام و صدای تفنگ برای من آرامش بخش است.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید محمد فاروق مقصودی، اولین فرزند عبدالرحیم و صاحب، در نهم آبان ماه سال 1330 در یک خانواده مسلمان و مذهبی در شهرستان پاوه استان کرمانشاه به دنیا آمد.
محمد در کودکی قرآن را از پدرش که معلم بود آموخت. تحصیلات خود را تا سوم نظام قدیم در پاوه و کرمانشاه گذراند و سپس به علت نبود امکانات ترک تحصیل کرد. رفتاری خیلی خوب با اهل خانه مخصوصا" پدر و مادرش داشت. و در برابر آن ها بسیار فروتن بود.
*مسلمان باید اخلاق نیکو و پسندیده داشته باشد
به همه کس از کوچک و بزرگ احترام می گذاشت و با زبانی خوش با مردم رفتار می کرد. عقیده داشت که مسلمان باید اخلاق نیکو و پسندیده داشته باشد که هم خداوند و هم پیامبر ( ص ) از او راضی باشد. همیشه به فکر مردم فقیر جامعه بود و همیشه تا حد ممکن به فقرا و مستضعفان کمک می کرد.
*اگر مذهب خود را حفظ کنید همه چیز دارید
بیشتر در فعالیت های مذهبی شرکت می کرد و نمازش را سر وقت می خواند و در نماز جمعه نیز حضور می یافت. همه را تشویق به خواندن نماز می کرد. همیشه می گفت : اگر مذهب خود را حفظ کنید همه چیز دارید.
خصوصیات اخلاقی شهید:او انسانی خوش برخورد، با محبت، متدین، شجاع، نترس، متواضع، خوش اخلاق، صادق، مهربان، خونگرم، با سخاوت، فروتن، مؤدب، با اخلاص، آرام، خوش ذوق، اهل شعر و ادب، ساده زیست و با گذشت بود. در برابر مشکلات صبور بود و تا آن جا که می توانست با مشکلات مقابله می کرد. در کارهای جمعی پیش قدم بود. در اوقات فراغت مطالعه و نیز به پدرش کمک میس کرد. او قرآن، شاهنامه، کتاب های تاریخی، ادبی، مذهبی و مسایل فقهی را مطاله می کرد.او خانواده را به نماز و روزه، احترام به یکدیگر، اتحاد با هم در برابر مشکلات، نداشتن کدورت و احترام به بزرگترها توصیه می کرد. از کسانی که در کار دیگران دخالت می کردند، عصبانی می شد. محمد فاروق بعد از ترک تحصیل در نیروی هوایی استخدام شد و خدمت سربازیش را همان جا گذراند.
در سال 1354 ازدواج کرد. او مدت چهار سال در تیپ هوابرد، چتر باز بود و در شهریور ماه سال 1357 به عنوان مرخصی نیروی هوایی را ترک کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته ای به نام کمیته دفاع از شهر شد و به عنوان فرمانده عملیات آن جا انتخاب گردید و در جنگ ها و پاک سازی منطقه شرکت کرد.
در همان اوایل در زمان محاصره پاوه و مستقر شدن ضد انقلاب و دمکرات ها در قوری قلعه مبارزه خود را علیه ضد انقلاب شروع کرد و خالصانه در این راه مبارزه کرد. او از بانیان و بنیانگذاران سازمان پیش مرگان کرد مسلمان بود که نظم و ترتیب خاصی به این سازمان داد و به کسانی که به این سازمان می پیوستند نحوه ی مبارزه و جنگ کردن را آموزش می داد. او پس از ورود بصورت شبانه روزی فعالیت می کرد.
در سال 1359 در حین درگیری با دمکرات ها بر اثر اصابت ترکش به دست چپ مجروح شد دکترها درآن زمان نظر داده بودند به علت این که ترکش ها داخل رگ دست محمد فاروق قرار دارد، عمل جراحی او مقداری حساس است و احتیاج به اعزام به کرمانشاه دارد. اما با این زمانی که با جبهه تماس می گیرد و می فهمد درگیری است با آن حال دوباره به جبهه برگشت .
محمد فاروق در 29 سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد. انگیزه او از رفتن به جبهه پیروزی اسلام، نابودی ضدانقلاب، دفاع از ایران، اسلام و ناموس بود. او می گفت: من عاشق جبه هام و صدای تفنگ برای من آرامش بخش است.
شهید امام خمینی را مقدس ترین افراد می دانست. او در اکثر درگیری ها و عملیات ها حضور داشت .
محمد فاروق در سال 1362 به سمت فرمانده گردان قدر از تیپ 212 حمزه سید الشهدا منصوب شد . او همیشه در خط مقدم بود و خودش را در پشت جبهه نگه نمی داشت و در پشت جبهه اگر بود به مردم کمک می کرد و در ساختن سنگر و مسجد آن ها را یاری می نمود.
سخنان شهید در جبهه:
*زندگی من این برادران و جبهه است و من با آنها زنده هستم.
*انسان یک بار به دنیا می آید و یک بار هم از دنیا می رود، چه بهتر که این رفتن با سربلندی و در راه دین و اسلام باشد.
سرانجام شهید در تاریخ 21 فروردین ماه 1366 در عملیات پاکسازی منطقه نوسود از شهرستان پاوه " پاسگاه مرکزی" در حالی که فرماندهی گردان قدر را بر عهده داشت. بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
*بخشی از وصیت نامه شهید
بزرگترین آرزویم خدمت به مردم و شهید شدن در راه خدا و اسلام است. توصیه می کنم فرد مفیدی در جامعه باشید و نسبت به موازین شرعی پایبند باشید و امام خمینی را تنها نگذارید و جبهه ها را پرکنید. همیشه صادق و یک رو باشید و دنیا پرستی و تجمل گرایی را رها کنید.
انتهای پیام
محمد در کودکی قرآن را از پدرش که معلم بود آموخت. تحصیلات خود را تا سوم نظام قدیم در پاوه و کرمانشاه گذراند و سپس به علت نبود امکانات ترک تحصیل کرد. رفتاری خیلی خوب با اهل خانه مخصوصا" پدر و مادرش داشت. و در برابر آن ها بسیار فروتن بود.
*مسلمان باید اخلاق نیکو و پسندیده داشته باشد
به همه کس از کوچک و بزرگ احترام می گذاشت و با زبانی خوش با مردم رفتار می کرد. عقیده داشت که مسلمان باید اخلاق نیکو و پسندیده داشته باشد که هم خداوند و هم پیامبر ( ص ) از او راضی باشد. همیشه به فکر مردم فقیر جامعه بود و همیشه تا حد ممکن به فقرا و مستضعفان کمک می کرد.
*اگر مذهب خود را حفظ کنید همه چیز دارید
بیشتر در فعالیت های مذهبی شرکت می کرد و نمازش را سر وقت می خواند و در نماز جمعه نیز حضور می یافت. همه را تشویق به خواندن نماز می کرد. همیشه می گفت : اگر مذهب خود را حفظ کنید همه چیز دارید.
خصوصیات اخلاقی شهید:او انسانی خوش برخورد، با محبت، متدین، شجاع، نترس، متواضع، خوش اخلاق، صادق، مهربان، خونگرم، با سخاوت، فروتن، مؤدب، با اخلاص، آرام، خوش ذوق، اهل شعر و ادب، ساده زیست و با گذشت بود. در برابر مشکلات صبور بود و تا آن جا که می توانست با مشکلات مقابله می کرد. در کارهای جمعی پیش قدم بود. در اوقات فراغت مطالعه و نیز به پدرش کمک میس کرد. او قرآن، شاهنامه، کتاب های تاریخی، ادبی، مذهبی و مسایل فقهی را مطاله می کرد.او خانواده را به نماز و روزه، احترام به یکدیگر، اتحاد با هم در برابر مشکلات، نداشتن کدورت و احترام به بزرگترها توصیه می کرد. از کسانی که در کار دیگران دخالت می کردند، عصبانی می شد. محمد فاروق بعد از ترک تحصیل در نیروی هوایی استخدام شد و خدمت سربازیش را همان جا گذراند.
در سال 1354 ازدواج کرد. او مدت چهار سال در تیپ هوابرد، چتر باز بود و در شهریور ماه سال 1357 به عنوان مرخصی نیروی هوایی را ترک کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته ای به نام کمیته دفاع از شهر شد و به عنوان فرمانده عملیات آن جا انتخاب گردید و در جنگ ها و پاک سازی منطقه شرکت کرد.
در همان اوایل در زمان محاصره پاوه و مستقر شدن ضد انقلاب و دمکرات ها در قوری قلعه مبارزه خود را علیه ضد انقلاب شروع کرد و خالصانه در این راه مبارزه کرد. او از بانیان و بنیانگذاران سازمان پیش مرگان کرد مسلمان بود که نظم و ترتیب خاصی به این سازمان داد و به کسانی که به این سازمان می پیوستند نحوه ی مبارزه و جنگ کردن را آموزش می داد. او پس از ورود بصورت شبانه روزی فعالیت می کرد.
در سال 1359 در حین درگیری با دمکرات ها بر اثر اصابت ترکش به دست چپ مجروح شد دکترها درآن زمان نظر داده بودند به علت این که ترکش ها داخل رگ دست محمد فاروق قرار دارد، عمل جراحی او مقداری حساس است و احتیاج به اعزام به کرمانشاه دارد. اما با این زمانی که با جبهه تماس می گیرد و می فهمد درگیری است با آن حال دوباره به جبهه برگشت .
محمد فاروق در 29 سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد. انگیزه او از رفتن به جبهه پیروزی اسلام، نابودی ضدانقلاب، دفاع از ایران، اسلام و ناموس بود. او می گفت: من عاشق جبه هام و صدای تفنگ برای من آرامش بخش است.
شهید امام خمینی را مقدس ترین افراد می دانست. او در اکثر درگیری ها و عملیات ها حضور داشت .
محمد فاروق در سال 1362 به سمت فرمانده گردان قدر از تیپ 212 حمزه سید الشهدا منصوب شد . او همیشه در خط مقدم بود و خودش را در پشت جبهه نگه نمی داشت و در پشت جبهه اگر بود به مردم کمک می کرد و در ساختن سنگر و مسجد آن ها را یاری می نمود.
سخنان شهید در جبهه:
*زندگی من این برادران و جبهه است و من با آنها زنده هستم.
*انسان یک بار به دنیا می آید و یک بار هم از دنیا می رود، چه بهتر که این رفتن با سربلندی و در راه دین و اسلام باشد.
سرانجام شهید در تاریخ 21 فروردین ماه 1366 در عملیات پاکسازی منطقه نوسود از شهرستان پاوه " پاسگاه مرکزی" در حالی که فرماندهی گردان قدر را بر عهده داشت. بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
*بخشی از وصیت نامه شهید
بزرگترین آرزویم خدمت به مردم و شهید شدن در راه خدا و اسلام است. توصیه می کنم فرد مفیدی در جامعه باشید و نسبت به موازین شرعی پایبند باشید و امام خمینی را تنها نگذارید و جبهه ها را پرکنید. همیشه صادق و یک رو باشید و دنیا پرستی و تجمل گرایی را رها کنید.
انتهای پیام
نظر شما
