دوشنبه, ۰۹ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۳۴
سيّد حسن حسيني شاعري متعهد ،مذهبي و عاشق وطن بود. افكار ديني و ميهني وي در اشعارش تبلور يافته و او را نسبت به اقرن و معاصرانش در سطح بالاتري قرار داده است . شايد يكي از علل تشخّص سيّد حسن حسيني در بين اقرانش تبلور شهيد و شهادت در آثار او باشد،كه نمونه هاي اعلاي آن را در مجموعه ي «همصدا با حلق اسماعيل » و «گنجشك و جبرئيل» تا حدي به نما يش گذاشته است . مهمترين نكته ي مورد توجه در اين دسته از آثار او ،نگاه ديني و عرفاني به مسأ له ي شهيد و شهادت است. نگارنده در اين پژوهش قصد دارد به تحليل شهيد و شهادت از ديد شاعر معاصر سيّد حسن حسيني بپردازد.

چكيده :
سيّد حسن حسيني شاعري متعهد ،مذهبي و عاشق وطن بود. افكار ديني و ميهني وي در اشعارش تبلور يافته و او را نسبت به اقرن و معاصرانش در سطح بالاتري قرار داده است . شايد يكي از علل تشخّص سيّد حسن حسيني در بين اقرانش تبلور شهيد و شهادت در آثار او باشد،كه نمونه هاي اعلاي آن را در مجموعه ي «همصدا با حلق اسماعيل » و «گنجشك و جبرئيل» تا حدي به نما يش گذاشته است . مهمترين نكته ي مورد توجه در اين دسته از آثار او ،نگاه ديني و عرفاني به مسأ له ي شهيد و شهادت است.
نگارنده در اين پژوهش قصد دارد به تحليل شهيد و شهادت از ديد شاعر معاصر سيّد حسن حسيني بپردازد.

كليد واژه ها : شهيد ، شهادت، وطن پرستي، جنگ، دفاع مقدّس

سيّد حسن حسيني شاعر عالي قدري است كه بر مبناي آرمان هاي مقدس و اسلامي – مذهبي اشعاري سروده است . دوره ي سرايش اشعار وي دوره اي بود كه آزادي رأي تقريباً در جامعه ي نوپاي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي مفهوم پيدا كرده بود هر كس بر حسب ميل و سليقه در هر قا لب و موضوعي كه مي خواست هنرنمايي مي كرد. سيّد حسيني در كنار اشعار سخته ي متعدد خود كه شايد از اين لحاظ بتوان گفت هم سطح اقران و معاصرانش بود، اشعار مهم ديگري داشت كه او را به درجه ي بالاتري از معاصرانش كشاند و حتي نام او را ماندگارتر كرد. شهيد و شهادت بعد ازپيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ، موضوع مهم جامعه ي ايران در دوره ي انقلاب اسلامي و نيز جنگ تحميلي بود و با استقبال زيادي از سوي فرهيختگان و دانش پژوهان و حتي عامه ي مردم مواجه شد ولي با وجود اين همه فعاليّت علمي و ادبي، باز جاي كار داشت. اينكه چه نوع سبك وبياني براي مطرح كردن عقايد و عواطف نويسندگان و شاعران در اين زمينه لازم بود،خيلي مهم بود،چرا كه مخاطب اين آثار مردمي بودند كه بعد از اين انقلاب ، ضمن خوشحالي و غرور ملي و وطني از پيروزي حق بر با طل ، داغدار گلگون كفنان خود نيز بودند و نسبت به اين واژه ي مقدس و حفظ تقدّس آن كاملاَ حساس بودند.
سيّد حسيني با آگاهي كامل از روحيه ي مخاطبان ،آثاري را سرود كه طي ادوار مختلف زنده و پر طرفدار بوده و هست. ازجمله مجموعه ي آثار وي كه بيشتر به مسأ له ي شهيد و شهادت پرداخته ، مجموعه ي «همصدا با حلق اسماعيل» و تا حدودي «گنجشك و جبرئيل» مي باشد. از هنر نمايي هاي خاص او در اين آثار،استفاده از مضامين قرآني با تركيبات بسيار ساده و پرمحتوا مي باشد. آنجا كه از مقام شامخ شهدا سخن مي گويد و به طور صريح اعلام مي دارد كه «شهيدان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند.ولا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوُا في سبيلِِ اللهِ امواتاً بل احيا ءٌعند ربّهم يُرزَقون».
«روزي خوران سفره ي عشق اند تا ابد اي زندگان خاك مگوييد مرده اند»
اينكه سيّد حسيني اين مفهوم عالي را براي شهيدان به خون خفته در راه وطن بكار مي برد، يك نوع حا ل و هواي عرفاني به اشعار و ذهن مخاطب مي بخشد. ديگرعزاداري معنا ندارد بلكه بسي بايد افتخار كرد كه اين عزيزان به مقامي رسيده اند كه در قرآن كريم نويد آن داده شده است. گويي سوگ و ماتم گرفتن براي شهدا فقط نوعي بي توجهي به آرمان هاي والاي آنان است.با جرأت مي توان گفت كه سوگ در اشعار سيّد حسيني بي معنا ست ، چون شهيدان به سعادت رسيده اند و سوگ براي كسي است كه از دست رفته باشد . در واقع ، داغداران به حال خود ماتم و سوگ مي گيرند كه چنين انسان هاي والامقامي را از دست داده اند.
اشعار سيّد حسيني تجلي عشق و عرفان است. او مرداني را كه با دشمن در نبردند و از جان و مال خود در راه حفظ ايمان و عقيده ي ديني خود مي گذرند ، مي ستايد و شهادت را برازنده ي آنها و آنها را آراينده ي شهادت مي داند. مرگ آنها مرگ نيست بلكه مردن از جهاني و زنده شدن به جهاني ديگر است و والاتر .« لقاءالله » بهترين توصيفي است كه مي توان در توصيف شهادت آنها بر زبان آورد.
«اين بي شمار لاله رخان در هواي يار تا روز وصل ثانيه ها را شمرده اند»
آيه ي شريفه ي "نَصرُ مِنَ الله و فتحٌ قريب" در شأن عزيزاني نازل شده است كه مردانه با كفار جنگيدند و دل پيامبر (ص) و امام زمان (عج) را از خود شاد كردند. سيّد حسيني چنان ماهرانه و استادانه از آيا ت قرآن بهره جسته كه گويي قرآن را پيش چشم خود داشته و آن را به نظم درآورده است. با يك زمينه سازي عالي به مقام والاي انسان بطور اعمّ و عرفا و شهدا بطور اخصّ اشاره كرده و او را اما نت دار اما نت الهي كه زمين و آسمان از تحمّل آن عاجز آمدند ، دانسته است.
«بار امانتي كه فلك بر نتا فتش بردوش جا ن نهاده بر اين راه برده اند»
يادآور اين بيت معروف حافظ:
«آسمان بار اما نت نتوانست كشيد قرعه ي فا ل به نام من ديوانه زدند»
از ديد سيّد حسيني شهيدان مرگ را به بازي گرفتند. عكس هر شهيدي راكه نگاه مي كنيم حسّ عجيبي به ما دست مي دهد. انگار با چشمانشان با ما حرف مي زنند،انگار براي همين كار (ايثار و جانفشاني ) پا به عرصه ي هستي نهاده بودند. چقدر احساس مسئوليت مي تواند آدم را برانگيزد كه جان عزيزخود واحساسات خانواده ي دوست داشتني خود را به بازي بگيرد؟! آنها خودخواهي و سكوت در برابر ظلم را لگدمال آمال خود كردند.
«كس چون تو طريق پاكبازي نگرفت با زخم نشان سرفرازي نگرفت
زين پيش دلاورا، كسي چون تو شگفت حيثيّت مرگ را به بازي نگرفت»
قالبي كه سيّد حسيني براي بيان اين مفاهيم ارزنده بكارگرفت، رباعي بود. قالب رباعي از قالب هاي احيا شده در دوره ي انقلاب است و شاعران در اين قالب هنر نمايي هاي خاصي كرده اند. اين قالب در آثار سيّد حسيني بيشتر رنگ نمادين و حماسي وعرفاني به خود گرفته است. مفاهيم رزم و نبرد، ترغيب وتشويق رزمندگان ، تحقير خصم ، ترسيم شكوه ، عظمت مقاومت جنگاوران و دلاوران وايثار و ازجان گذشتگي در آثار وي از مضامين چشمگيرو ستودني مي باشند.
«آنان كه زبان عشق را مي دانند لب بسته سرود عاشقي مي خوانند
با ررفتنشا ن ترنّم آمدن است خورشيد غروب كرده رامي مانند.»
ماران طاغوت مغز سر اين نام آوران عشق و ايمان را مي مكيدند. تنها يارو ياور آنها حق بود. شهيدان خداگونه شدند و به ما درس ايثار و شهادت دادند. در واقع آنها به مقصود اصلي آفرينش كه -همان شناخت خدا و رسيدن به او و ترك تعلقات دنيوي مي باشد- دست يافتند و خدايي شدند.
«ديو سياهي مظهر تلواسه ي شب مي خورد مغز اختران در كاسه ي شب»
«ماران سر از سوراخ بيرون مي كشيدند مغز سر نام آوران را مي مكيدند»
اين عزيزان لاله هاي خاموش باغ هستي اند كه فريادشان را فقط خدا شنيده است و بس. چه سكوتي رساتر ازاين كه شهيدان خفتند و با شهادت خود حرفشان را زدند، آنها ما را با مسئوليت بزرگي تنها گذاشتند و رفتند . آيا ما ليا قت اين همه آرامش و امنيّت را داريم؟آن هم آرامشي كه به بهاي ريخته شدن خون عزيزان نازنينمان به دست آمد.
«باما به جز اسرار بيداري نگفتند بيدارمان كردند و خود در خاك خفتند»
«ببين لاله ها يي كه در باغ ماست خموشند و فرياد شان تا خداست»
مردان با ايمان و با خدايي كه سيّد حسن حسيني در اشعار خود از آنها ياد مي كند، به دو دليل آرام و قرار نداشتند:1- آشفتگي وضع كشور و پريشان حالي و نابساماني هم ميهنان عزيزشان . 2- فشار رژيم وقت نسبت به عقايد خداجويانه ي آنها . چرا آدمي بايد در وطن خود، در خانه ي اجتماعي خود در خفقان و وحشت زندگي كند؟ چرا بايد حق گويان و حق طلبان سركوب شوند؟ اين چراها و هزاران پرسش ديگر ذهن ايراني ها را مغشوش كرده بود و آنها را به يك حركت عظيم به نام انقلاب واداشت . حركت خودجوش مردم ايران با ياري خدا و رهبري امام خميني (ره) چنان سازماندهي شد كه رژيم حاكم را به لرزه درآورد. رژيم براي تلافي اين انقلاب ها ،هر روز تني چند از عزيزان ما را شهيد مي كرد، هر چه تعداد شهيدان بيشتر مي شد مردم قدرت بيشتري مي گرفتند، چرا كه آنها نه تنها به اهداف خود جامه ي عمل مي پوشاندند ،از همه مهمتر ، تحقق هدف والاي آن لاله هاي سرخ عاشق وطن از درجه ي اهميت بسيار بالايي براي آنها برخوردار بود. گل هاي عزيز ما پرپر شدند ولي نام و ياد آنها هميشه در ذهن ما ايراني ها زنده است. با برزبان آوردن نام مقدس آنها ،غرور خاصي به ما دست مي دهد. چقدر ما خوش سعادتيم كه اين چنين افتخاراتي در كارنامه ي ملي ما ثبت شده است و تا ابد اين افتخار بر پيشاني ملت سرافرازايران عزيز خواهد درخشيد.
«اين طرفه مرداني كه خصم خوف و خوابند برحلق ظلمت خنجر تيز شهابند
در اوج ايمان پاسدار نهضت حق شأ ن نزول آيه هاي انقلابند»
از ديد سيّد حسيني اين شهيدان شربت آب حيات نوشيدند، آنان در طول تاريخ ما ايراني ها زنده ي ابدي اند و با اين حركت خود به ما درس شهامت و دليري دادند. بزرگ مرداني كه با ريختن خون خود نهال انقلاب را آبياري كردند و قوّت بخشيدند. ثمره ي اين نهال ،استقلال،آزادي رأي،امنيت و آرامش خاطر است.
«آنا نكه حلق تشنه به خنجر سپرده اند آب حيا ت از لب شمشير خورده اند
تا در بهار بارش خون بارور شود نخلي كه نشانده اند وبه ياران سپرده اند»
از ديگر عواملي كه سيّد حسيني از آن به عنوان انگيزه ي شهادت شهيدان ياد مي كند اينست كه چرا بايد آدمي در برابر غير خدا سر تعظيم فرود بياورد؟ عبود يّت انسان فقط و فقط خا ص خداست. همه ي انسا ن ها يكسانند و يكي را بر د يگري برتري نيست . شرايط حاكم بر جامعه ي ايران طوري بود كه مردم از خوف و خفا حق حرف زدن نداشتند و مجبور به تحمّل شرايط بودند ولي اين مجبور بودن ها عمر چنداني نداشت و ما با از دست دادن سرمايه هاي با ارزشي، به اين شرايط پايان داديم.
«اي آنكه سربلند مرا آفريده اي جز پيش آستان تو سر خم نمي كنم»
سيّد حسيني در اشعار خود به روحيّه ي اميدواري مردم براي دستيابي به پيروزي اشاره كرده و ابراز داشته كه هر چند مردم ايران درطول دفاع مقدس و جنگ تحميلي بسيار سختي كشيدند و عزيزان خود را فدا كردند ولي برق اميد در چشمانشا ن مي درخشيد. حق با آنها بود و آنها با حق. پيروزي حق بر باطل درتمام ادوار تاريخي بشر بوده وخواهد بود. "جاء الحق و زهق الباطل"
«خفا ش اگربريد خون ستاره ،غم نيست باشد شبا ن تيره آبستن سحرها»

سيّد حسيني دربخشي ازاشعارش به يك اعتقاد ديني و مذهبي اشاره مي كند؛ اعتقاد به اينكه هيچ وقت حق و خوني كه در راه آن ريخته شود پايمال نمي شود و دير يا زود ناحق به سزاي كارخود مي رسد.خون حق هماره در حال جوشش و فوران است وهيچ وقت فراموش نمي شود.
«نشود زمزمه ي خون شهيدان خاموش سوز عرفاني اين نغمه ز سازي دگر است»
مي دانيم كه حماسه ،يك رويداد و واقعه ي باور نكردني است كه شامل كارهاي خارق العاده وغير واقعي مي شود و قهرمانان آن هم شخصيت هاي اسطوره اي هستند كه معمولا براي رسيدن به قهرماني بايد از هفت خوان دشوارو پردردسر بگذرند و همه ي نيروها ي اهريمني و دشمنان خود را شكست دهند. ولي حماسه ي شهيدان ما با وجود خارق العاده بودن ،باور كردني و واقعي بود. دلاوراني كه نه براي رسيدن به قهرماني بلكه براي حفظ ميهن اسلامي ،حفظ آرمان و عقايد خود با شجاعت و شهامت به مقابله با دشمن پرداختند و باشهادت خود درس آزادگي به ما و حتي به دشمن آموختند. همچنا نكه قهرمان حماسه توسط خدايان حمايت مي شود،قهرمان شهيد ما هم توسط خدا و ائمه ياري مي شد.خوشا به حا ل آنها كه چنين پشتيباناني داشتند! سيّد حسيني با ابراز افتخار و غرور به اين عزيزان،خدا را به خاطر داشتن چنين سرمايه هاي ارزشمندي شكر مي گويد:
«تا بار دگر حماسه تكرار كنيم برخيز دوباره عزم پيكار كنيم
وقت است به شكرانه ي بيداري خويش عالم همه را ز خواب بيدار كنيم»
شهيدان شب زنده داراني كه دائم به ذكر و مناجات خدا مشغول بودند و ياد خدا ورد زبانشان بود و در گيرو دار جنگ و عمليّات جنگي به جاي حفظ جان خود و پناه گرفتن در سنگرها ،به هم رزمان خود مي انديشيدند و اينكه خطري آنها را تهديد نكند و خود به خواندن دعا و قرآن مي پرداختند و تمام شب را بيدار مي ماندند.
سيّد حسيني دريكي از سروده هاي خود درقالب «شعر نو» با يك تركيب زيبا اشاره مي كند كه شهدا كتاب سرخ شهادت را شيرازه بستند و آن را براي نسل هاي آينده به يادگار گذاشتند. كتابي كه درسينه ي تك تك ما ايرا نيان حفظ شده و خواهد شد. اين كتا ب برخلاف كتاب هاي ديگر كه با گذشت زمان كهنه مي شوند، نو و تازه خواهد ماند و درس موجود در آن مدام براي ما تكرار مي شود. راز ماندگاري اين كتا ب آن است كه اين عزيزان خطوط آن را با خون خود نوشتند و رنگين كردند.
«ياران شب زنده دار
اين عاشقان سينه چاك خاك عطشناك كربلا
-دلدادگان ذكر و مناجات نيمه شب-
شبانه بر دشت گلگون قامتشا ن
دهان زخم شقايق مي خندد
و بند بند رگان غيرتشان جاودانه
كتاب سرخ شهادت را شيرازه مي بندد.»




پانوشت ها:
قرآن كريم
ديوان خوا جه حافظ شيرازي
حسيني ، سيّد حسن؛ گنجشك و جبرئيل ؛ تهران : شفق ، چ پنجم ،1384.
حسيني ، سّيد حسن؛ همصدا با حلق اسماعيل ؛ تهران: حوزه ي هنري سازمان تبليغات اسلامي ،1363.
ملكي تبريزي ، ميرزا جواد آقا؛ رساله ي لقاءالله ؛ ترجمه ي سيد احمد فهري ، تهران: طلوع آزادي، چ دوم، 1379.



َ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده