قسمت سوم خاطرات شهید «مصطفی بخشی‌غلامی»
چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۸
هم‌رزم شهید «مصطفی بخشی‌غلامی» نقل می‌کند: «نگاهش کردم و گفتم: مصطفی‌جان! تنها پرواز نکنی؟ گفت: دستت رو بده تا با هم پرواز کنیم. دستش را گرفتم. نگاهی به من کرد و شهادتین را گفت و شهید شد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید مصطفی بخشی‌غلامی» یکم اردیبهشت ۱۳۴۸ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش اکبر، راننده بود و مادرش منور نام داشت. دانش‌‏آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم دی‌ماه ۱۳۶۵ با سمت بی‏‌سیم‏‌چی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش قرار دارد.

دستت را بده تا باهم پرواز کنیم

دوست دارم دل بچه‌ها رو بهم نزدیک کنم

گفتم: «چقدر خودت رو برای بچه‌ها به زحمت می‌اندازی؟»

گفت: «دوست دارم اون‌قدر دلهای بچه‌ها به هم نزدیک بشه كه كسی نتونه بهشون تلنگری بزنه.»

(به نقل از دوست شهید، ابوالفضل همتی)

بیشتر بخوانید: مبارزه با جهل و دانش

بیا باهم پرواز کنیم

نگاهش کردم و گفتم: «مصطفی‌جان! تنها پرواز نکنی؟»

لبخندی زد و گفت: «بادمجان بم آفت نداره.»

چند لحظه‌ای نگذشت که گفت: «دستت رو بده تا با هم پرواز کنیم.»

دستش را گرفتم. نگاهی به من کرد و شهادتین را گفت و شهید شد.

(به نقل از هم‌رزم شهید، محمود رستمی)

بیشتر بخوانید: مسئولیت‌پذیری از خصوصیات بارزش بود

زمانش که برسد

در کمین بعثی‌ها اسیر شده بودیم. فرمانده دسته فرمان عقب‌نشینی داد. در حال عقب‌نشینی بودیم که مصطفی را دیدم. کنار سنگری نشسته بود. از ران و دست راستش خون سرازیر شده بود. گفتم: «بیا بریم عقب!»

گفت: «نه، من باید بمونم.» با اصرار او را به عقب بردم. جمله زیبایی گفت که هیچ‌وقت یادم نمی‌رود: «زمانش که برسه هیچ‌کس نمی‌تونه جلودار چیزی باشه.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، محمود رستمی)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده