«مدتی که گذشت به‌علت ازدحام مجروحان بخش زایمان تعطیل گشت وقتی تعداد مجروح‌ها زیاد می‌شه کف بیمارستان جای سوزن انداختن نداشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «محبوبه ربانی‌ها» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کف بیمارستان جای سوزن انداختن نبود!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، امدادگر جبهه «محبوبه ربانی‌ها»، دوم اردیبهشت ۱۳۴۲ در شهر قزوین به دنیا آمد. وی در دامان والدین متدینی به نام‌های حاج‌تراب ربانی‌ها و سکینه برادران بزرگ شد، مادرش خانه‌دار و پدرش نانوا بود و دارای تحصیلات کارشناسی مامایی است. ایشان با اعلام نیاز جبهه‌ها به پرستار، عازم مناطق جنگی شد و در بیمارستان شهید کلانتری، ورزشگاه تختی، بیمارستان امام خمینی (ره) و بیمارستان صلاح‌الدین ایوبی به بیماران خدمات ارائه داد.

کف بیمارستان جای سوزن انداختن نبود!

محبوبه ربانی‌ها از زنان امدادگر استان قزوین روایت می‌کند: سال ۱۳۶۴ من، مجید به احمد عازم کردستان شدیم. شنیده بودیم به‌خاطر تکاپوی کومله و ضدانقلاب نیاز بیشتری برای خدمت در آن منطقه احساس می‌شود.

من به مدت ۳ ماه در بیمارستان صلاح‌الدین ایوبی شهر بانه مشغول کار شدم. برخی از برادران سپاه نیز با همسران خود به خدمت خدمات‌رسانی آمده بودند. جهت سکونت خانه‌ای در اختیار من و مجید قرار گرفت که گویا منزل فرماندار سابق بود. یکی از اتاق‌ها را مرتب کردم همان برایمان کفایت می‌کرد یک اسلحه هم گرفتیم که در مواقع لزوم در مقابل افراد ضدانقلاب و کومله از خود دفاع کنیم.

من اوایل انقلاب عضو فعال پایگاه بسیج در ابتدای خیابان عبید زاکانی بودم؛ بنابراین استفاده از اسلحه برایم کاری نداشت. ما در آن زمان از طرف بسیج برای پیاده‌روی و کوهنوردی تا کوه میلدار می‌رفتیم و استفاده از اسلحه را در دامان طبیعت بکر آموزش می‌دیدیم. به ما آرپی‌جی زدن و خرج گذاشتن هم یاد داده بودند و ژ-۳ کلاشینکف را مثل آب خوردن باز و بسته می‌کردیم.

تعداد نیرو‌های بیمارستان محدود بود. معمولاً به کسانی که به‌صورت مأموریتی می‌آمدند، جای مخصوصی تعلق می‌گرفت و بعد از اتمام مأموریت بازمی‌گشتند این بیمارستان بخش‌های مختلفی داشت و بعد از تحصیلات دانشگاهی برای من فرصت مناسبی برای ارائه خدمات بیشتر بود؛ یعنی غیر از اتاق زایمان و بخش مجروحین در اتاق عمل و رادیولوژی نیز فعالیت می‌کردم. البته مدتی که گذشت به‌علت ازدحام مجروحان بخش زایمان تعطیل گشت وقتی تعداد مجروح‌ها زیاد می‌شه کف بیمارستان جای سوزن انداختن نداشت.

منبع: جلد چهارم کتاب به قول پروانه (خاطرات محبوبه ربانی‌ها از زنان امدادگر استان قزوین)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده