دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۲
شهید «ابراهیم گازرانی» در وصیتنامه‌اش می‌نویسد: «خواهرم، زينب گونه پیامم را به گوش تمامى جهانيان برسانيد و تنها چيزى كه می توانم به شما اهدا كنم شرف، عفت و حجاب است.»

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید ابراهیم گازرانی، در یکم شهریور ماه سال 1342 در خانواده ای مذهبی در شهر اراک متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را با موفقیت به اتمام رسانید و وارد دبیرستان شد و این دوره را تا سال سوم متوسطه ادامه داد و پس از آن در حرفه پیرایشگری مشغول به کار شد. با شروع انقلاب در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مبارزه با رژیم ستم شاهی را آغاز کرد.

هنگامی که انقلاب به پیروزی رسید به عضویت بسیج در آمد.  بعد از مدتی به عضویت سپاه درآمد. با شروع جنگ جهت مقابله با دشمنان اسلام راهی جبهه شد و در عملیاتهای محرم، والفجر 4 و خیبر شرکت نمود. او به اسلام و امام و انقلاب علاقه خاصی داشت و سرانجام در عملیات خیبر بود که در راه دفاع از میهن اسلامی در هشتم فروردین ماه سال 1363هنگامی که در گردان امام زمان(عج) از لشکر 17 علی بن ابی طالب(ع) به عنوان مسئول تسلیحات خدمت می کرد به همسنگران شهیدش پیوست.پیکر مطهر شهید در گلزر شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.

سه امانت شهدا به زنان ایرانی

وصيت نامه:

بسم الله الرحمن الرحيم

 الذين امنوا وهاجروا وجاهدوا فى سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجه عندالله واولئك هم الفائزون.

آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و بكوشيدند در راه خدا به مالها و جانهاى خود بزرگتر است پايه آنان نزد خدا و آنانند رستگاراران. (سوره توبه آيه20)  

اینان كه می‌خواهند اين انقلاب اسلامى و نونهال ايران را ناتوان سازند، بدانند ملت ايران متكى به سلاح ايمان است بخاطر همين به شرق و غرب (نه) گفتند و به جمهورى اسلامى راى (آرى) داده اند و تا پاى راى خود تا آخرين قطره خون ايستادگى خواهند كرد تا استعمار شرق و غرب را بجاى خود بنشانند و به يارى الله و رهبرى امام روح الله بت شكن، اين انقلاب را از مرزهاى ايران به كشورهاى ديگر مخصوصا به كشورهاى اسلامى صادر خواهند كرد.

حتی اگر بجاى آب از زمين خون جارى شود صدام خائن و ديگر مزدوران كوچكتر از آن هستند كه بتوانند جلوى اين رهبر و ملت به خروش آمده مسلمان را بگيرند اين نيروهاى نظامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و اين مردم ايران بيارى الله و رهبرى روح الله به صدام يزيد و ديگر رژيمهاى مزدور منطقه كه با صدام خائن همكارى می كنند چنان درسى خواهند داد كه بدانند يك من گندم چند من آرد است و به برادران و خواهران وصيت می كنم كه مديون خون شهيدان هستيد اگر يك لحظه امام و ياران باوفاى او و رزمندگان جبهه جنگ را تنها و ازياد بريد.

خدمت پدر و مادر گراميم:

اولين سخنم با پدر زحمتكشم. پدر عزيزم شما بايد خوشحال باشيد كه پسرتان در راه خدا به درجه رفيع شهادت نائل گشته است اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى از گناهانم بگذرد و شهادت مرا قبول كند شايد خداوند تبارك و تعالى عمل ناچيز و بى ارزش مرا قبول كند و من هم بتوانم در زمره شهدا قرار گيرم.

پدرم شما بايد چون كوه استوار باشيد مبادا يك وقت براى من متاثر شويد پدرم شما بايد افتخار كنيد كه پسر كوچكتان در جهاد فى سبيل الله به شهادت كه رفيعترين و بزرگترين مقام است نائل گشته و به ملا اعلا پيوسته (انالله وانااليه راجعون) ما از خداييم و بسوى خدا می رويم و مالك اول من خداوند تبارك و تعالى است و هرچه او خواست ما راضى هستيم به رضاى او.

پدرم مبادا به حال من گريه كنى بايد حسين وار چون كوه استوار باشى. مگر حسين ابن على در راه اسلام پايدار نماند مگر راه ما راه سيدالشهدا نيست مگر جان و خون ناقابل ما از حسين عليه السلام كه در راه مكتبش ايثار كرد پرارزش تر است البته كه نه ديگر چه غم و غصه اى چه گريه اى بايد خوشحال باشيد و جشن بگيريد از اينكه فرزند ناقابل شما در راه خدا كشته ...

از تو پدر گرامى می خواهم كه از گناهان من بگذرى و مرا حلال كنى در خاتمه از شما می خواهم كه از طرف من از كليه اقوام و آشنايان و دوستان حلاليت بطلبى. 

دومين سخنم با مادر دردمندم. مادرم اگر چه جبران زحماتت برايم محال است ولى به خواست خدا و در سايه اسلام و رهبرى امام امت خمينى بت شكن در جبهه نبرد حق عليه باطل به شهادت برسم كه مدال شهادت من برسينه شما نشانى از قدر و تشكر باشد و از شما می خواهم مبادا براى من ماتم بگيرى و سياه بپوشى كه اين مرا سخت مي آزارد شاد باش و شادمان زى و لباس شادى بپوش كه من در راه خدا و اسلام و قرآن و امام جان دادم و زنده شدم و زندگى جاويد يافتم .

دين من مادر دين اسلام است راه من مادر راه قرآن است اى جانان ميروم مادر خداحافظ ...

سوم سخنم با برادر.

پس از عرض سلام از شما می خواهم كه خود و تمام اقوام من را حلال نمائيد اگر از من ناراحتى ديدهاى گذشت كن و به بزرگوارى خودت مرا ببخشى از شما برادر عزيزم می خواهم كه لباس و سلاح مرا بردارى و سنگر مرا خالى نگذارى تا بعد از شهادت من كه اگر لياقت آنرا داشتم راه من كه همانا راه حسين(ع) و راه يارى دين خدا است ادامه بدهى من از تو برادر گراميم خواهش می كنم از روحانيت مبارز، تا می توانى پشتبانى كن .گروههاى وابسته به شرق وغرب از روحانيت مى ترسند .

هميشه گوش به زنگ و آماده در اجراى اوامر امام امت خمينى بت شكن باش. و هروقت دلت گرفته و غمگين بودى به مزار شهدا برو كه آنجا صدها شهيد پاسدار و بسيج وارتشى در آنجا آرميده اند آنوقت درد خود را فراموش خواهى كرد و برادر گرامى از تو خواهش می كنم كه اگر جنازه ام بدست شما نرسيد حتما بر سر قبر ديگر شهيدان برو آنها را بامن هيچ فرق نگذار كه من ناراحت می شوم

برادرم راه خدا بهترين و برترين راههاست پوينده و كوشنده در اين راه باش و اميدوارم كه در اين راه به پيروزى نهايى برسى، انشاالله

چهارم سخنم با خواهرانم:

مسئوليت و ماموريت شما از هم اكنون آغاز می گردد امام عزيز را نيز به شما و تمامى خواهران متعهد و مسلمان می سپارم همانا او مسئوليت انبيا را بدوش می كشد مبادا او را تنها بگذاريد ديگر بايد از اين لحظه حركت شما جهت زينبى پيدا كند از شما می خواهم پيامم را كه همانا(خدا-قرآن-خمينى)(ولايت) است زينب گونه به گوش تمامى جهانيان برسانيد و تنها چيزى كه می توانم به شما اهدا كنم شرف- عفت- حجاب است. مرا ببخشيد و حلال كنيد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام.

 بنده كوچك خدا ابراهيم گازرانى - 62/1/20 

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده