مروری بر زندگی فرمانده گردان والفجر 5 شهید« منوچهر لرستانی»؛
شهید در جبهه ها بارها می گفت: «من افتخار می‌کنم بسیجی هستم و در میان بسیجیان به میهن خود خدمت می کنم.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید منوچهر لرستانی فرزند قربانعلی و آمنه، پنجم فروردین ماه 1340 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. او در خانواده ای مذهبی و مقیّد به دین اسلام پرورش یافت. تحصیلات دوران ابتدایی خود را آغاز و از همان کودکی به ورزش علاقه فراوانی داشت. بیشتر اوقات بیکاری خود را به ورزش های والیبال و کشتی می گذراند. بعد از اتمام دوره ابتدایی وارد مقطع تحصیلی راهنمایی شد و سپس به دبیرستان راه یافت. در خواندن  نماز و روزه گرفتن کوتاهی نمی‌کرد. سعی بر آن داشت تا نماز و روزه خود را سر وقت انجام دهد.

یار و یاور بسیجیان بود

 

شهید بسیار خوش اخلاق، متین، با ادب و مورد علاقه اقوام و دوستان بود. بعد از شروع دوران دبیرستان و انتخاب رشته تحصیلی، رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرد.

 با شروع انقلاب به فرمان امام خمینی( ره ) ضمن حضور در تظاهرات ها و راهپیمایی های گوناگون، شب ها به همراه برادر و دیگر دوستان خود اعلامیه پخش می‌کرد.

 بعد از اتمام تحصیل، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و برای مدتی در زندان دیزل آباد مشغول به کار بود. در آنجا مجرمین را نصیحت می کرد. با لباس شخصی به زندان می رفت  و به هیچ عنوان پست و مقام خود را به زندانیان نمی گفت.

محمد هاشم قاسم آبادی دوست شهید می‌گوید: در زندان طوری رفتار می کرد که همه فکر می کردند او هم خودش یکی مثل آنها است و رفتاری نرم و عاطفی با آن ها داشت و هیچ کس فکر نمی کرد پست و مقامی داشته باشد.

 بعد از مدتی برای ۱۵ روز به جبهه رفت. پس از چند روز دیگر نمی توانست از آنجا دل بکند بنابراین در همان جا به فعالیت‌های مختلفی پرداخت و نهایتا" فرمانده گردان والفجر ۵ و فرمانده گروهان مقداد شد.

مریم لرستانی برادر زاده شهید می گوید:  ایشان همیشه این سخن را می گفتند که عمل انسان خصوصاً در رابطه با انقلاب اسلامی باید با نیت خالص و قصد قربت به خدا باشد تا انقلاب دچار صدمه نشود.

 شجاعانه در عملیات ها شرکت می کرد به خاطر خلوص نیت شایسته و از خودگذشتگی، فرمانده تیپ نبی اکرم (ص) شد.

آرزوی شهادت همراه با عزت

در نمازهایش آرزوی شهادت با عزت و در سجده گریه می کرد و از خدا مرگ با عزت را خواستار بود.

 در جبهه در برابر سختی ها مقاومت می‌کرد بارها شده بود که در عملیات‌ها سه شبانه روز بیدار بماند ولی اخلاق ایشان هیچ وقت عوض نمی شد لبخند بر لبانش جاری بود. هیچگاه خشمگین نمی شد و هر کسی از ایشان سوالی داشت با لطافت و آرامی جواب می‌داد و همیشه می‌گفت: «خداوند اجر و مزد هر کاری را می‌دهد.»

شهید یار و یاور بسیجیان بود و به لباس بسیجی افتخار می‌کرد و می‌گفت:« من افتخار می‌کنم بسیجی هستم در میان بسیجیان به میهن خود خدمت می کنم.»

 صبح روز ۲۴ خرداد 1363 برای نماز صبح تمامی رزمندگان بیدار شدند و او هم مثل دیگر روزها بیدار شد . شب پیش از عملیات بسیجیان به مرخصی می رفتند. شهید لرستانی هم برای بدرقه کردن آنها خواست به پشت جبهه برود وقتی می‌خواستند سوار ماشین شوند پیرمردی را دیدند که روی درب عقب ماشین وانت نشسته است با خواهش از آن پیرمرد خواست جلو بنشیند و خودش روی درب ماشین نشست و راه افتادند ۱۵ دقیقه نگذشته صدای انفجار خمپاره ای او را پرت کرد و از روی درب ماشین افتاد. دقایقی بعد به علت جراحات وارده شدید ناشی از انفجار به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید والامقام در مزار شهدای استان کرمانشاه واقع است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده