نوید شاهد - فهیمه میاحی خواهر شهید "سعید میاحی" خاطره‌ای از برادر شهیدش نقل می کند که بیانگر جوانی و نوجوانی‌ شهید می باشد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سعید میاحی يكم آذر 1343، در روستاي جليعه از توابع شهرستان اهواز چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله و مادرش هيله نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1364 ، در ميمك توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله آرپي‌جي به سينه، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

چون فرزند کوچک خانواده بود پدر و مادر و دیگر خواهران و برادران خیلی او را دوست داشتند. او هم علاقه زیادی به خواهران و برادرانش نشان می دادبه خصوص مادرم را خیلی دوست داشت و رفتار محترمانه‌ای با او داشت و تلاش می‌کرد تا رضایت او را به دست آورد. یادم هست همیشه در کارهای خانه به مادرم کمک می کرد و خرید بازار، در تمیز کردن منزل و حتی گاهی وقت ها در پختن غذا.

البته او کوچک بود که پدرمان فوت کرد و بیشتر به مادرم تکیه می‌کرد خیلی مراقب بود و نمی گذاشت و کارهای زیادی انجام بدهد و حتی همیشه به ما توصیه می‌کرد که مواظب مادر باشید و مرتب به او سر بزنید و هر کاری دارد برایش انجام دهید و سعی کنید از شما راضی باشد.

ما را به حفظ حجاب توصیه می‌نمود و می‌گفت:«حجاب زن مانند سنگری است که در برابر دشمن مبادا وقتی چند نفر دور هم جمع نشسته بنا کنید و غیبت کردند که کار بسیار بدی است

ما باغ درخت زردآلو داشتیم و هر سال آن را اجاره می دادیم به خوبی به خاطر دارم که یک روز با تعدادی از دوستانش به باغ رفته بودند وقتی در آنجا بودند یکی از دوستانش می گوید:«بیایید از این زردآلو ها بچینیم و بخوریم»

 ولی سعید نمی گذارد و می گوید: «ما این باغ را اجاره داده ایم و نمی شود از آنها برداریم»  

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده