خاطرات واحد تخریب لشکر ثارالله:
شهید محمود میرزایی گفت: مين ها مثل گناهان آدم هستند، يکي يکي جمع مي شوند. زياد مي شوند.» آن روز، در همان ميدان بر اثر انفجار مين والمري تکه تکه شد.
نوید شاهد کرمان، "واحد تخريب لشكرامام حسين(ع) معبري به عرض يك متر بازكرده بود. به نظر مي رسيد اگر نيروها قصد عقب نشيني داشته باشند، با معبر يك متري مشكل پيدا خواهند كرد. بنابراين تصميم گرفتم معبر را گشاد كنم‌. بچه هاي تخريب شروع به كار كردند. مين هاي ضد نفر، ضد خودرو، والمري و بشكه هاي فو گاز محور را پاكسازي كردند. ارتفاع سه درخته و پشت آن امن شد. مشغول خنثي كردن مين والمر بودم. ناگهان گلوله‌ي توپ نزديك مان به زمين خورد و منفجر شد. تركش ها در فضا پخش شدند. يك تركش به كتف من خورد و دستم روي زمين افتاد. ميـن همراه دستم بـه زمين خورد غلطيد و جلو رفت، ولي منفجر نشد.
راوی:مرتضي حاج باقري 

***روزي در ميدان مين کار مي کرديم. انواع و اقسام مين در ميدان ديده مي شد، ولي مين واکسي بيشتر از مين هاي ديگر به چشم مي‌خورد.  محمود ميرزايي تعداد زيادي مين واکسي خنثي کرد. آن ها را در گوني ريخت. به پشت کشيد تا از ميدان خارج شود. يکي از بچه ها پرسيد: «اين همه مين واکسي جمع کردي؟!» گفت: «مين ها مثل گناهان آدم هستند. يکي يکي جمع مي شوند. زياد مي شوند.» آن روز، در همان ميدان بر اثر انفجار مين والمري تکه تکه شد. به طوري که بچه ها قطعات پيکر او را جمع کردند و در گوني ريختند.    
راوی: مصيب دهقاني  

***با توجه به شرايط عمليات بدر، قرار شد عده اي از بچه‌هاي تخريب، شب اول در عمليات حضور نداشته باشند. جعفرزاده چنان شوقي براي شرکت درمرحله‌ي اول عمليات داشت که گريه کنان به سنگر من آمد. بالاخره با حضور وي درنبرد موافقت کردم . ذوق زده بلند شد و درحالي که دست و صورتم را مي بوسيد، گفت: « درآن دنيا شفاعتت مي کنم  ،اگر اجازه‌ي شفاعت به من بدهند . حتماً شفاعتت مي کنم."  
راوی: قاسم سليماني 

منبع: کتاب انفجار دژ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده