شهید قاسم محمدی در وصیتنامه خود می‌نویسد: سعى كنيد ديگران را به انقلاب جذب كنيد كه تنها خير و نيكى در اين انقلاب كه ادامه انقلاب حسين (ع) است، مى‌باشد.

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید قاسم محمدی در 2 شهریور ماه سال 1346 متولد شد و در تاریخ 3 دی ماه سال 1365 به شهادت رسید.

در وصیتنامه این شهید می‌خوانیم؛

وصيت‌نامه

خداوندا! سپاست باد كه چنين پيامبر عظيم الشانى و چنان امام والايى و چنان دين مبينى و قرآن كريمى و رهبر والايى براى هدايت ما فرستادى. و سلام ما بر تمامى شهيدان راه حق و حقيقت و راه اسلام مبين باد كه با شهادت خود پايه اين دين مبين را محكم و استوار گردانيدند. و اما سلام بر خانواده شهداء باشد كه با صبر خود، نشان دادند كه امانت الهى را چگونه تحويل مى دهند و در مقابلش هيچگونه چشم داشتى ندارند و نشان دادند كه چگونه راه زينب، آن حماسه ساز عاشورا را ادامه مى دهند.

اما در اين چند خطى كه به عنوان وصيت مى نويسم، چند چيز را از شما خواهشمندم. و از خداوند متعال و كريم، اجر عظيم براى برادران و خواهرانم خواستارم. اما در درجه اول از كليه برادران كه در كنارشان بودم و زحمات ما و حتى آزار ما به آنها رسيده، خواستارم كه به بزرگى خودشان من را حلال نموده و از گناهانى كه در حق آنها مرتكب شده ام و غيبتى اگر كرده باشم، اميدوارم همگى را حلال نموده و براى ما از خدا طلب مغفرت بنمايند.

نيز امام را تنها نگذارده و به توصيه هاى امام عمل كنند و بدانند، تنها رضاى خداوند، شاد كردن قلب امام و آن هم با عمل كردن به حرفهاى امام است و نيز اميدوارم كليه برادران شهداء و خانواده هاى عزيزشان ما را حلال كنند كه نتوانستيم راه فرزندانشان را به خوبى بپيماييم و آن رسالتى كه بر دوش ما بود، به خوبى به جا آورده باشيم و دوباره از برادران همپايگاهى مى خواهم كه با حفظ وحدت خود و هميشه در صحنه و سنگر بودن خود، راهى كه حسين (ع) رفت آن را تكميل كنند و خستگى دنيايى را ناديده گرفته و در مقابل مشكلات مقاومت نشان دهند و اسلحه هايى كه از دست شهداء مى افتد، بردارند و با هر وسيله ديگرى ظلمت را و ظلمتها را پاك گردانند و راه آنها را ادامه دهند. و نيز سعى كنيد كه ديگران را به انقلاب جذب كنيد كه تنها خير و نيكى در اين انقلاب كه ادامه انقلاب حسين (ع) است، مى باشد.

ديگر بار از كليه برادران خواستارم كه در ذكرهايشان ما را از ياد نبرند و براى مغفرت ما نيز دعا كنند.

اما سخنى كه با پدر و مادر و اهل خانواده خود دارم، زياد است. ولى به اجمال آن را بيان مى كنم و آن اين است

كه: در درجه اول از مادر گرامى و مهربان خود، در مقابل زحمتهاى زيادى كه شب و روز براى من كشيده اند، خواستارم كه مرا ببخشند و از اينكه براى آنها جز زحمت چيز ديگرى نداشتم، عذر مى خواهم و مرا حلال نمايند و از تقصيرات من بگذرند و نيز مى خواهم در كارهايشان راه حضرت فاطمه (س) و حضرت زينب (س)، را بپيمايند و هميشه از آنها سرمشق بگيرند و مانند آن بزرگان صبر را پيشه خود سازند و در مقابل امانتى كه تحويل داده اند،

بى تابى نكنند. و نيز از پدر بزرگوارم كه هميشه زحمت من به آنها رسيده و زياد متحمل رنج شده اند. ((خداوندا! تو خود گواهى كه ما فقط براى احياء دينت و ادامه دادن راه حسين (ع) و جلب رضايتت تن به شهادت داده و جانمان را فدا مى كنيم)).

منبع: اسناد و مدارک بنیاد استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده