نظام جمهوری اسلامی ایران، ادامه حكومت انبيا و امامان است،نظامی اسلامی که اگر به حقانیت آن پایبند و در رعایت احکام آن راسخ باشیم، آزادی، سلامتی، عزت و افتخار را برایمان فراهم می آورد.


 به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربی: شهيد احمد باباپور، سال 1313 در روستای شین آباد پیرانشهر به دنیا می آید و سال 45 ازدواج کرده و صاحب 4 فرزند می شود. دوران انقلاب با پایبندی به رهنمودهای امام به دفاع از انقلاب برخاست بطوریکه عناصر ملعون ضد انقلاب با توطئه ای در روستای شین آباد در اثر انفجار مین او را به شهادت می رسانند.

در میان سرسبزی و هوای دلپذیر روستای شین آباد، خانه ای کاه گلی با طاقچه های پر از گل، پسری به نام احمد به دنیا می آید تا اهالی خانه را با آمدنش خوشحال کند. با اینکه خانواده احمد، فقیر بودند اما عشق ایمان در وجودشان موج می زد و احمد در چنین خانواده ای، تربیتی نیکو یافت.
مصاحبه با جانباز 25 درصد از دوران آزادسازی خرمشهر
یکی از روستاهای شهرستان پيرانشهر، روستاي شين آباد است که در آن زمانها امکاناتی نداشت و خانواده احمد هم نمی توانستند او را به شهر برای مدرسه بفرستند، برای همین همدوش پدر، در امرار معاش خانواده به او کمک می کرد. 
دوره نوجوانی اش در آن روستای سرسبز و زیبا، که با کار و فاعلیت همراه بود،  پر از خاطره های تلخ و شیرین بود. اما کنار خانواده بودن، همه تلخی ها را تبدیل به شیرینی می کرد. روزها همینطور سپری می شد و احمد بزرگ و بزرگتر می شد تا اینکه به سن ازدواج می رسد. 
وقتی تصمیم به ازدواج می گیرد، موضوع را مادرش مطرح کرده و مادر برایش به خواستگاری می رود. دختری نجیب و خوب برای پسرش انتخاب می کند و سال 45 این ازدواج صورت می گیرد. احمد اکنون زندگی جدیدی را در کنار همسر خود شروع کرده و بار مسئولیت بیشتری احساس می کند. دو پسر و دو دختر میوه های شیرین این زندگی می شوند. 
احمد تلاشش را دو چندان می کند تا بهترین تربیت و زندگی را برای فرزندانش فراهم کند، با اینکه کار کشاورزی می کرد و بیشتر وقتش را سر زمین ها می گذراند اما وقتی به خانه می رسید با روی خوش و دلی شاد با همسر و فرزندانش برخورد می کرد، انگار که هیچ خستگی بر تن ندارد. او که در دوران کودکی جهت امرار معاش خانواده نتوانسته بود تحصیل کند و از نعمت سواد بی بهره مانده بود، اکنون تمام تلاشش را می کرد تا فرزندانش را راهی مدرسه کند. در کنار تحصیل،  احکام و واجبات دین را هم به کمک همسر مهربانش به آنها یاد می داد. همیشه نماز و روزه اش را بجا می آورد و این مهمترین آموزه عملی برای آنها بود. 
دوران انقلاب، احمد همانند مردم دیگر به مخالفت با رژیم ستمشاهی برخاست، او می گفت رژیمی که خود اهل فساد و فحشا باشد، احکام اسلام را رعایت نکند، مردم فقیرش روز به روز بیشتر شوند و به هر آنکه مخالفش باشد ظلم و تعدی کند؛ چنین حکومت فاسدی نمی تواند جامعه را اداره کند. همیشه از خدا مي‌خواست كه شر اين رژيم از سر همه ملت ايران كوتاه شود. برای براندازی حکومت شاه همگام با ديگر مردم به خيابان‌ها می رفت و عليه رژيم به تظاهرات می پرداخت.
سوادی نداشت اما بر پایه تربیتی نیکو، از اسلام و نظام مقدس جمهوري اسلامي حمایت می کرد و اسلام ناب محمدی را با جان دلش قبول کرده و به خانواده اش هم انتقال می داد. 
 به فرزندانش می گفت: اين نظام ادامة حكومت انبيا و امامان است، دینی که اگر به حقانیت آن پایبند و در عایت احکام آن راسخ باشیم، آزادی،  سلامتی ، عزت و افتخار را برایمان فراهم می آورد. 
امام را نمودی از اسلام می دانست و رهنمودهايش را همواره راهنمای راه خود می کرد. می دید که امام حکومت عدل و داد برای ملت ایران می خواهد، هیچ زور و ظلمی بر ملت نباشد و فرموده های قرآن و خدا در آن رعایت شود. برای همین از نظام جمهوري اسلامي كه آن را بهترين نظام براي استقرار حكومت عدل مي‌دانست، حمایت می کرد و جهت گسترش فرهنگ اسلامی از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد. چندین بار بر سر این موضوعات، با مأمورين نظام طاغوت در گیر شده بود.
بعد از انقلاب هم يكي از مبلغين نظام جمهوري اسلامي در منطقه بود و از هيچ اقدامي جهت دفع توطئه‌هاي استكبار و اياديش، دريغ نداشت، بطوریکه عناصر ضدانقلاب از دست او به ستوه آمده بودند و سرانجام دهم خرداد ماه سال 61، بر اثر انفجار مین که در روستای شین آباد توسط عناصر ملعون ضد انقلاب کار گذاشته بودند، به فيض شهادت نايل آمد.
 روحش شاد و يادش گرامي باد

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده