شهید بهمن ماه
پنجشنبه, ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۶
سید محمد جعفری تنها فرزند حسین در سال 1346 در تهران دیده به جهان گشود. او در تاریخ 20/11/61 در جبهه فکه در عملیات پیروزمندانه والفجر در نبرد با صدامیان بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

بسم رب الشهدا و الصديقين

(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)

گمان نبريد كساني كه در راه خدا كشته شدند مرده­اند. بلكه زنده­اند و در نزد خداوند روزي دارند. به نام او كه انّا الله و انّا عليه راجعون براي اوست و با درود بر پيامبران خداوند از آدم تا حضرت محمّد(ص) و با درود بر دوازده نايب بر حقَش از حضرت علي تا حضرت بقيت­الله(عج) و با سلام بر نايب بر حقش حضرت امام خميني و با سلام به روان پاك شهيدان از صدر اسلام تا كنون. درود و سلام خداوند به شما امّت شهيدپرور ايران و خانواده­هاي شهدا پس از عرض سلام به تمام امّت شهيدپرور چند نكته را يادآوري مي­كنم.

1-   از شما مي­­خواهم كه پشتيبان امام عزيز و روحانيت اصيل باشيد.

2 پشتيبان ولايت فقيه باشيد.

3 نگذاريد خون شهيدان هدر رود و يادشان را زنده داريد.

4 مبادا شما مانند مردم اهل كوفه باشيد و امام عزيز را تنها بگذاريد كه مي­دانم با امتحاناتي كه داده­ايد اين كار را نمي­كنيد.

5 از برادران عزيز مي­خواهم كه جبهه­ها را خالي نگذارند و تا آزادي جهان از زير يوغ اسكتبار و آمدن به مكتب جهاني اسلام مبارزه كنند.

6 از شما امّت حزب­الله مي­خواهم كه در مقابل نارسايي­هايي كه در جمهوري اسلامي است صبر كنيد كه خداود با صابرين است.

والسلام علي من اتبع الهدا.

سيدمحمد جعفري تنها

30/10/61

 

بسمه تعالي

سخني با خانواده

با درود به پدر و مادر و برادران شهيدپرورم.

پدر عزيزم براي من گريه نكن چون كه من امانتي بودم در دست تو كه خداوند اين امانت را از تو پس گرفت و مي­دانم كه برايم مثلا گريه نمي­كني. پدر عزيزم مادر و برادرانم را دلداري بده و بگو كه شهيدان زنده­اند. پدر عزيزم هر كس لياقت شهادت را ندارد و همان طور كه خداوند در يك حديث قدسي مي­فرمايد: (من طلبني و جدني عرفني، و من عرضني احّبني و من احبّني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعّلي ديّه و من علي ديه فاناديه.)

ترجمه: آن كس كه مرا طلب كند مي­يابد، آن كس كه مرا يافت مرا مي­شناسد، آن كس كه مرا شناخت دوستم مي­دارد، آن كس كه دوستم داشت به من عشق مي­ورزد، آن كس كه به من عشق ورزيد من نيز به او عشق مي­ورزم، آن كس كه به او عشق ورزيدم مي­كشم او را آن كس را كه من بكشم. خون بهايش بر من واجب است پس من خودم خون­بهاي او هستم.

مادر عزيزم چند كلمه سخن هم با تو دارم و سخنم اين است كه مانند حضرت زينب مثل كوه استوار باش و برايم گريه مكن چون كه منافقان از گريه تو شاد مي­شوند و اگر خواستي گريه كني براي مظلومي امام حسين گريه كن و براي علي اكبر حسين گريه كن. من راضي نيستم حتّي به خاطر من يك قطره اشك بريزي و حالا سخني با برادرانم علي جان از تو مي­خواهم كه اسلحه من را زمين مگذاري و راه شهيدان را ادامه دهدي و حسن و محسن را خوب ترتيب كني. علي جان سعي كن هر كاري كه مي­كني به خاطر خدا باشد و پدر و مادرم را دلداري دهي و همچنين از تو مي­خواهم كه از قول من از تمام فاميل­ها رفقا و دوستان و همسايگان حلال خواهي كني چون كه من خيلي آنها را اذيت كردم و از تو مي­خواهم اگر اذيّت كردم مرا ببخشي.

حسن جان تو هم درست را بخوان كه دشمن از درس خواندن تو ناراحت مي­شود وصيّت من به تو اين است كه درست بخواند. والسلام علي من التبع الهدا

4/11/66 سيدمحمد جعفري

آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند

ديوانه كند هر دو جهانش بخش

فرزند و عيال و خانمان را چه كند

ديوانه تو هر دو جهان را چه كند

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

 

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده