خاطرات شهدا - صفحه 169

آخرین اخبار:
خاطرات شهدا
شهید محمد شریفی

خاطراتی از شهید محمد شریفی / خلوتی برای دعا و نیایش

یک روز به سنگرش سر زدم. دیدم کتاب دعا و قرآنش در یک گوشه سنگر است. بعد از آن متوجه شدم که برای نماز شب و مناجات، شب ها به اون جا می رفته
نویسنده علی رضا عالمی

«دفتر عشق»؛ یادمان طلبه شهید محمد خونجگری و بسیجی شهید احمد خونجگری

رمضان سال 1363 ، مدتی را در پایگاه مقاومت بسیج شهر کلاته خیج به تنهایی به سر می برد چند روز از ماه مبارک رمضان گذشته بود ؛ و به علت دوری مسافت بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر شاهرود و این پایگاه تدارکات ، امکانات غذایی به پایگاه برده نشده بود و شهید شیخ محمد چند روز با نان های خشکی که از قبل مانده بود ، روزه گرفت و به کسی هم اظهار نکرد تا این که خود برادران بسیج محل به این قضیه پی بردند و موضوع را با سپاه شهر جهت آوردن غذا و تدارکات در میان گذاشتند که شهید محمد می فرمود : « آن چند روز ، روزه هایش ساده و بی تکلف بوده است . »
شهید موسی شرفیه

اهمیت نماز جماعت از دیدگاه شهید موسی شرفیه

گفت:«طولش ندین! وقت نماز گذشت. بیاین نماز رو به جماعت بخونیم. بعد بحث می کنیم. اصلاً یک کار می شه کرد. هر کس قرائت نمازش صحیح تر بود، همه به اون اقتدا کنیم!».

خاطره ای از شهید مرتضي جاويدی / عموی فنا ناپذیر

شوخی مرتضی شارژم کرد. از زور دود و آتش چشم، چشم را نمی دید. با احتیاط از سنگر بیرون آمدم و خودم را به سنگر بزرگ نونی شکل عراقی ها رساندم و از مش موسی مقداری کمپوت، بیسکویت و عسل گرفتم و برگشتم کنار مرتضی.
شهید محمدرضا عاشور

خاطراتی از حماسه غواص شهید محمدرضا عاشور

انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
سردار شهید ابوالفضل مهرابی

زندگی نامه کامل و وصایای سردار شهید ابوالفضل مهرابی

هميشه با وضو بود. موقع خوابيدن آخرين آيه سوره كهف را مي خواند قلب را پاك مي كند » : مي گفت او اولين نفري بودكه در سالن نماز خانه حضور مي يافت. پانزده دقيقه قبل از اذان كارها را رها و شروع به تلاوت قرآن مي كرد
اهمیت به نماز و تغییر در رفتار و اخلاق شهید محمد شرفیه

تأثیر دوستان بر اخلاق و رفتار شهید از زبان مادر معظم شهید محمد شرفیه

با رفتنش به بسیج و نزدیک شدن به سن تکلیف دیگر نمازش ترک نمی شد. به مسجد می رفت و نماز را به جماعت می خواند. یکی از اتاق های خانه را هم مخصوص خودش کرده بود. درس می خواند و گاهی هم تنهایی خلوت می کرد. این اواخر نماز شب هم می خواند.

افتخار می کنم که جانبازم/ شهید مجید یوسف زاده

لبخندی زد و گفت:« اگر سالم بودم ، باز هم به جبهه می رفتم. من افتخار می کنم که جانبازم. اگر می توانستم ، باز هم می رفتم و می جنگیدم.»
شهید والامقام مسعود شحنه

«میوه های بهشتی» خاطراتی از شهید مسعود شحنه

چند تا سیب انداختن توی بشکه آب تا وقتی من می‌رم آب بیارم وسوسه بشم و اونا رو بخورم اما نخوردم
در سالروز شهادت شهيد اسماعيل تقي زاده

زندگی نامه شهيد اسماعيل تقي زاده

در سالروز شهادت شهيد رحمت الله طلايي نژاد

زندگی نامه شهيد رحمت الله طلايي نژاد + عکس

مراسم شب خاطره با حضور راویان انقلاب و دفاع مقدس

«شب خاطره» مراسم خاطرگویی به مناسبت دهه مبارک فجر و عملیات والفجر 8

پنج شنبه 1396/11/19 همزمان با نماز مغرب و عشاء, مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرک بوستان
شهید والامقام مجید شحنه

تاثیر لقمه حلال از زبان مادر شهید مجید شحنه

گفتم:«خدایا! بچه هام کوچکن و نمی تونن کاری برای انقلاب کنن، کمک کن اینا که با نام حلال و زحمت کشیده بزرگ شدن در این راه قدم بردارن!».
به مناسبت سالگرد عروج عاشقانه جانباز شهید حاج علی شکر الهی

خاطراتی از جانباز شهید علی شکر الهی / هیچ چیزی مانع تلاش و موفقیت او نشد!

جانبازیش باعث نشد تلاشش رو از دست بده ، در زمینه های کار و تحصیل و... خلاصه هر کاری که وارد میشد موفق بود . ساعت ها روی ویلچر می نشست ، برای حرکت دادن ویلچر از کسی کمک نمیخواست! می گفت نمی خوام کسی به خاطر من اذیت بشه.
نویسنده یار محمد عرب عامری

«حدیث قرب»؛ خاطرات شهید حسن کاسبان

از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.
شهید والامقام محمود شاهورانی

توصیه شهید محمود شاهورانی / انقلابی ماندن مهمه!

خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجاب‌تر باشین در جامعه، محبوب‌ترین
شهیدحجت الاسلام و الملسمین حیدر (مهدی) عبدوس

شیوه تربیت فرزند / شهیدحجت الاسلام و الملسمین حیدر (مهدی) عبدوس

لباس‌هايش را در آورد و وضو گرفت. بچّه را از من گرفت. او را به پشت روي دست چپش خواباند. لبانش را نزديك سر محمّدرضا برد. به سرش دست كشيد و سوره حمد را با لحن آرامي خواند. چند لحظه‌اي كه گذشت بچّه خوابيد.

تولد بابرکت/ خاطراتی از شهید مهدی درویشی

با تولد و ولادتش برکت و نعمت را به خانه آورد ،توانستند به زیارت امام رضا (ع) رفتند و وضع زندگیشان بهتر شد.
نویسنده سید فهمیه میر سید

«حدیث شهود»؛ خاطرات 5 شهید شهرستان دامغان

شهید حسین شعبانی ، شهید غلامرضا رسولی پور ، شهید محمد تقی خیمه ای ، شهید محمود بانی ، شهید نوروز علی فخریان
برگرفته از کتاب مهتاب خین

محمود شهبازی بی سیم زد که تنگه کورک دست ماست، ولی باور نمی کردند

با رسیدن بچه‌ها به تیغه اول، درگیری ما با دشمن شروع شد. برای پاکسازی سنگرها، عده‌ای به سمت چپ، گروهی به راست و بخش دیگر نیروها، به جلو شلیک می‌کردند. به اولین سنگر دشمن که رسیدیم، متوجه شدیم در اکثر سنگرهای اجتماعی خوابیده‌اند و با شروع درگیری، وحشت‌زده از خواب پریده و سراسیمه به هر سمت شلیک می‌کنند. تیم پیشتاز ما به سرپرستی علیرضا ترکمان، موفق شد تیغه اول را تصرف کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه