این کتاب که به کوشش «محمد معینی» به نگارش در آمده است، به زندگی «جواد کمالی اردکانی»، سرهنگ بازنشسته و مسئول واحد اطلاعات عملیات تیپ مستغل الغدیر یزد میپردازد.
کد خبر: ۴۳۹۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۰
معرفی کتاب؛
«یک لحظه شوکه شدم» مجموعهای از «غلامحسین زرگر» است که در قالب تاریخ شفاهی به کوشش «احمد خمری دهسوخته» به نگارش درآمده است.
کد خبر: ۴۳۹۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۱
«حیاط خلوات» به قلم «مجید کاظمزاه مژدهی» در 64 صفحه تالیف و توسط نشر «هنر دفاع» وابسته به «سازمان هنری امور سینمایی دفاع مقدس» در 2 هزار نسخه منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۸۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۲
معرفی کتاب;
در این کتاب زندگینامه، وصیت نامه، خاطره، شعر و آثار شهدای استان بوشهر جمع آوری شده است.
کد خبر: ۴۳۷۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
روایت حماسه تپه مجاهد در «کمین آخر»
کد خبر: ۴۳۵۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۳
«حماسه تپه برهانی» در عملیات والفجر 2 شرحی از کربلای ایران است که توسط «سیدحمیدرضا طالقانی» بازروایی میشود.
کد خبر: ۴۳۵۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۳
«نیروهای نیمه وقت» شرح خاطرات «علیرضا طاهری» است که به سالهای حضورش در جبههها میپردازد.
کد خبر: ۴۳۵۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
رمان عملیات فریب یکی از مجموعه رمانهای زندگی شهدا است که این بار زندگی شهید اسدالله قاضی را به رشته تحریر درآورده است.
کد خبر: ۴۳۴۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۶
«آن سوی پل» عنوان نمایشنامه «نادر ساعیور» است که به موضوع دفاع مقدس در شرایط کنونی میپرازد. این اثر هشتمین شماره از مجموعه نمایشنامههایی است که انتشارات «هنر دفاع» منتشر کرده است.
کد خبر: ۴۳۴۰۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۶
«آن سوی پل» عنوان نمایشنامه «نادر ساعیور» است که به موضوع دفاع مقدس در شرایط کنونی میپرازد.
کد خبر: ۴۳۳۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۳۰
معرفی کتاب؛
«کبریتهای خیس» در 62 صفحه به قلم «ایرج افشاری اصل» تإلیف و توسط انتشارات «هنر دفاع» وابسته به سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس در 2000 نسخه منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۱۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳
معرفی کتاب "
«یازهرا» توسط گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی تالیف شده و توسط نشر امینان224 صفحه و 3000 نسخه منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۱۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
گردآورندگان: سرکار خانم ها هاجر رهایی، زری خطیبی فر، ربابه خطیبی فر، زهرا خالصی
در حالی که ؛ به شدت می خندید ، گفت : تو با آب انار وضوگرفتی . از تعجب ، چشمهایم گرد شده بود . گفتم رمضانعلی ! من با آب وضو گرفتم . با آب . در حالی که ؛ بر شدت خنده اش افزوده شده بود ، گفت : حجت ! توا سم این روستا را می دانی چیست ؟ گفتم : خوب آره روستای انار . گفت: مگه تو با آب این روستا وضو نگرفتی ؟ گفتم : بله دو بار گفت : خوب ، حالا دیدی تو با آب انار وضو گرفتی . من تازه متوجه منظورش شده بودم با او شروع به خندیدن کردم
کد خبر: ۴۳۰۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
معرفی کتاب "
«لبخنی به معبر آسمان» به کوشش گروه تحقیقاتی «فتح الفتوح» در 294 صفحه مصور، توسط انتشارات صریر در 3000 نسخه منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۰۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷
معرفی کتاب؛
«رژانو 15 سال بعد» در 64 صفحه به قلم «چیستا یثربی» تالیف و توسط نشر «هنر دفاع» در 2000 منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۰۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۳
معرفی کتاب
«نامههای شرجی» عنوان نمایشنامهای است که انتشارات «هنر دفاع» آن را به منظور تقویت هنرهای نمایشی در حوزه دفاع مقدس روانه بازار کتاب کرده است.
کد خبر: ۴۳۰۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲
گردآورندگان: سرکار خانم ها مریم طنانی، فاطمه نوروزیان، فاطمه بختیاری، معصومه نوروزیان
می خواستند برایش دستی بالا بزنن. ولی قدرت الله نمی پذیرفت. او می گفت: این شیطونه. ما را برای خالی کردن جبهه وسوسه می کنه. نباید گولش را بخوریم. هر جا که قسمت باشه، خدا خودش درست می کنه.
کد خبر: ۴۳۰۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲
گردآورنده: محمد علی غریب شائیان
در یک آن صدای عمو در گوشم پیچید . به دنبال صدا می گشتم . ناگهان چند نفر زخمی دیدم . با عجله خودم را به آن ها رساندم . عمو لبخندی بر لب داشت . مرا تنها رها کرد و خود به سوی آسمان ها پر کشید .
کد خبر: ۴۳۰۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱
کتاب «تیام» مرور روایت ماندگار عاشقی سالهای دفاع مقدس بوده که فروزان حسنوندی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آن را به رشته تحریر در آورده است.
کد خبر: ۴۳۰۱۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
گردآورنده: محمد علی غریب شائیان
مسعود ، ساجد اسکندری را بالای سر خود دید . با نگاه خسته اش لبخندی زد . ساجد روی هر دو پا نشست . خیلی عجله داشت رزمندگان در حال پیشروی بودند . او باید به دیگر رزمندگان می پیوست . از طرفی هم نیمتوانست مسعود را با چنین حالی رها سازد . بند پوتینش را باز کرد و آن را محکم به رگ بالای محلی که تیر خورده بود بست ، به مسعود گفت : « همین جا بمان ، الان بچه های امداد از راه می رسند .
کد خبر: ۴۳۰۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰