نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شفاهی
خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "رضا احمدی" در خاطراتی از فرزندش گفت: «وقتی دیدمش تیر به پهلویش خورده بود ، لباس سفید بر تنش بود. سه سال است که فکر میکنم باز همان سال ها بازگشته اند و بسیار دلتنگش گشته ام.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۶

خاطرات شفاهی جانباز حجت الله وکیلی؛
جانباز حجت الله وکیلی در خاطراتی از سال های دفاع مقدس گفت : «ما در سنگر نشسته بودیم که خمپاره ای به سنگرمان خورد همه شهید شدند به جز من و دوستم که به جانبازی نائل گشتیم. در سنگر ما دو نفر که شهید شدند برادر شهید بودند و آنها نگفته بوده اند ما شهید داده ایم و سهم خود را به انقلاب ادا کرده ایم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۸

خاطرات شفاهی جانباز علی علیزاده؛
جانباز علی علیزاده در خاطراتی از سال های دفاع مقدس گفت :«سال 1367 در عملیات مرصاد من وظیفه خودم دیدم که حضور پیدا کنم در آنجا من آرپی جی زن بودم که تیر به ستون فقراتم اصابت کرد و قطع نخاع شدم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۹

خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
پدر شهید "رضا مومنی" در خاطراتی از فرزندش گفت :«رضا در طول خدمتش به گفته فرماندهانش روزشماری می کرد تا جمعه شود و بتواند در نماز جمعه حضور پیدا کند.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حجت اله ملکی» در بیان خاطراتش از فرزندش می‌گوید: موقعی که می خواست به جبهه برود سه بار از من اجازه گرفت خوشحال بود و گفت مادرم سپردمت دست فاطمه زهرا (س)، حجت اله قاری قرآن بود و بسیار زیبا اذان می داد. سه سال است که نابینا شده ام، اما ناشکر نیستم چون می دانم فرزند شهیدم منتظرم است. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۴۰۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۰

خاطرات شفاهی والدین گرانقدر شهدا؛
شهید «روح اله شنبه‌ای» اولین شهید دفاع مقدس استان، با آغاز راهپیمایی های مردم برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی، در فعالیت های سیاسی شرکت فعال داشت و اعلامیه ها و عکس های امام خمینی(ره) را مخفیانه در بین مردم توزیع می نمود. وی در زمان جنگ فرماندهی واحد اطلاعات عملیات سپاه پاسداران ایلام را برعهده گرفت. در ادامه کلیپ مصاحبه با خانواده این شهید والامقام منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید محمود صابری گفت: برادرانش هرکدام در گوشه‌ای از جبهه مشغول حراست و دفاع از وطن بودند و خودم نیز در پشت جبهه نان می‌پختم و روانه جبهه‌ها می‌کردم.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر «شهید حسین پهلوانی نژاد» خاطرنشان کرد: حسین گفت همه دوستانم رفتند و من جا ماندم.
کد خبر: ۵۴۰۲۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶

خاطرات شفاهی پدران شهدا
عبدالله آقاخانی پدر شهید «احمد آقاخانی» می‌گوید: «در عملیات کربلای 5 بود که به همراه رزمندگان در عملیات حضور داشت. در همان عملیات به شهادت رسید و هنگام نماز مغرب و عشاء بود که امام جماعت محلمان به منزل ما آمد و خبر شهادت احمد را به ما داد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۰۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

حاج سعید توفیقی از فرماندهان شهید کردستان است که در روز ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۷ در روستای «اشکفتان» از توابع شهرستان سنندج به دنیا آمد. در ادامه روایت این شهید والامقام را از زبان مردم مشاهده فرماید.
کد خبر: ۵۴۰۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

رئیس حوزه هنری لرستان:
سامان سپهوند، گفت: برای نگارش خاطرات شهدا و تاریخ انقلاب باید به خود مردم رجوع کنیم و مردم پای کار باشند. مردم باید تاریخ رشادت فرزندانشان،‌ همسرانشان، پدرانشان را بنویسند که غیر از این چاره‌ای نیست.
کد خبر: ۵۴۰۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

قسمت دوم گفتگو با همسر و مادر شهیدان مسلم و علی غریب بلوک
همسر و مادر این شهدای گران‌قدر در دردِدلی مادرانه با فرزندش می‌گوید: «من مادر خوبی برایت نبودم ولی می‌خواهم به خوابم بیایی تا تو را ببینم. از تو می‌خواهم قدرتی به من بدهی تا بتوانم در برابر دشمنان ایستادگی کنم.»
کد خبر: ۵۴۰۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

گفتگوی تصویری با همسر شهید «محمد نعیمی»؛
همسر شهید «محمد نعیمی»، می‌گوید: من سواد خواندن و نوشتن را نداشتم محمد هر وقت به منزل می آمد کتاب قرآن را می آورد و می گفت من از روی قرآن تلاوت می کنم تو گوش بده و یاد بگیر.
کد خبر: ۵۴۰۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۳

قسمت نخست گفتگو با همسر و مادر شهیدان مسلم و علی غریب بلوک
همسر و مادر این شهدای گران‌قدر نقل می‌کند: «وقتی خبر شهادت علی را به مسلم دادند، او بخاطر دینی که به گردن داشت ابتدا کارش را انجام داد و سپس برای تشییع پیکر علی آمد. حلال و حرام برایش خیلی مهم بود.»
کد خبر: ۵۴۰۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی پدران شهدا
حاج علی‌اکبر کردقرچه‌لو پدر شهید «ابوالقاسم کردقرچه‌لو» روایت می‌کند: سال ۶۲ بود که روال سال‌های گذشته شب دهم ماه محرم ما هزینه مراسم سیدالشهدا می‌دادیم، آن شب ابوالقاسم خیلی اصرار کرد که به جبهه برود، اما مادرش گفت؛ ما امشب مراسم داریم و نمی‌توانی بروی. ابوالقاسم تا آخر مراسم ناراحت بود، اما چیزی نمی‌گفت. تا اینکه مراسم تمام شد و تلویزیون را روشن کرد و اعلام شد امشب در پنجوین عراق حمله می‌کنند، نمی‌دانید چقدر ناراحت شد. آن شب گذشت و فردای آن روز ابوالقاسم به جبهه رفت و ۴۰ روز بد به شهادت رسید. در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۰۰۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهد «اسدالله رسولوندی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که شهریورماه 1359 در جبهه کرخه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر والامقام شهید در ذکر خاطراتی از جوانمردی شهید می گوید: اسدالله بسیار خوش برخورد و جوانمرد بود و می گفت جوانمردانه در راه اسلام و اهداف واقعی آن تا آخرین قطره خون تلاش نموده و مایه عظمت و جلال کیان اسلامی باشید. فیلم این مصاحبه شفاهی در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۴۰۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

خاطرات شفاهی پدران شهدا
علی‌اکبر راه چمنی پدر شهید مدافع حرم «ابوالفضل راه چمنی» می‌گوید: «اواخر خدمت در سپاه پاسداران بود که با شهید سعید خواجه صالحانی دوست شده بود. دوستی آنها به حدی بود که دوری همدیگر را نمی‌توانستند تحمل کنند. من اینگونه رفقات را ندیده بودم. مشکلی برای ابوالفضل پیش می‌آمد، سعید فوراً خودش را می‎رساند و نمی‌گذاشت تنها بماند.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۰۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

خاطرات شفاهی پدر شهید فخارنیا ؛
پدر شهید "محمد فخار نیار" در بازگویی خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: بعثی ها در اسارت چشمان او را سوزاندند و بعد او را به شهادت رساندند.
کد خبر: ۵۳۹۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹

خاطرات شفاهی پدر شهید کوخایی؛
عبدالحسین پدر شهید "اسماعیل کوخانی" از خاطرات فرزند شهیدش در دوران دفاع مقدس گفت: اسماعیل با موتور جهاد به خانه آمده بود وقتی به او گفتم برو سرغ مادرت در راه نماند. موتور جهاد را کناری گذاشت و با موتور شخصی اش به دنبال مادرش رفت.
کد خبر: ۵۳۹۹۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹

خاطرات شفاهی مادران شهدا
فاطمه ملکی‌خو مادر شهید «حسین ملکی‌پرست» می‌گوید: «از زمانی که حسین به جبهه رفت، همیشه منتظر روزی بودم که خبر شهادتش را برام بیاوردند. حسین در منطقه عملیاتی بر اثر انهدام خودرو به آرزوی دیرینه‌اش رسید. پدرش برایم تعریف کرد: حسین زمانی که گلوله به او اصابت می‌کند ندای یا حسین(ع) سر می‌دهد و به فیض شهادت نائل شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۹۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸