نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - من ایرانی ام
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 25
به مرور زمان، تجربیات مانسبت به واکنش هایمان در مقابل عراقیها بیشترمی شد و در خیلی از موارد دشمن را به زانو در می آوردیم. یکی از این موارد نماز جماعت بود. بدین صورت که به خاطر مشکوک نشدن عراقیها، ابتدا نمازهای جماعت را 2 تا 4 نفره برگزار می کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -24
هنگام سحر، برای خوردن سحری برخاستم تا غذا بخوریم و روزه بگیریم، ولی عراقیها متوجه شدند و به محض اطلاع، ما را به باد کتک گرفتند. با این حال، همه روزه گرفتیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت»-23
یکی از خاطرات من درباره نماز جماعت، مربوط به آخرین روز اسارت است. آن روز وقتی متوجه شدیم که ظهر شرعی فرا رسیده، پتوهای داخل آسایشگاهها را در وسط حیاط پهن کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 22
یکی از اسرا که پایش قطع شده بود، نیمه های شب از خواب بیدار می شد و بالشی جلوی خود می گذاشت و بعد مهر خود را روی آن قرار می داد و به صورت نشسته، مشغول خواندن نماز شب می شد.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 20
عراقیها مقررات خاصی را در اردوگاه وضع کرده بودند. یکی از این مقررات این بود که هیج کس حق نداشت از ساعت 10 شب به آن طرف بیدار باشد. به همین دلیل اگر کسی تخلف می کرد، سرباز عراقی نام او را می نوشت و فردای آن روز، وی را به زندان می بردند و حسابی کتک می زدند.
کد خبر: ۴۶۵۰۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۱

مریم برادران ـ نویسنده حوزه دفاع مقدس ـ در برنامه «شب روایت» به موضوع روایت‌های همسران شهدا می‌پردازد.
کد خبر: ۴۶۴۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 19
با صدای سوت مخصوص، همگی در مقابل آسایشگاه جمع شدیم، اما این بار قضیه گرفتن آمار نبود و گویا می خواستند وسایلمان را تفتیش کنند. آن روز کار بازرسی وسایل آن قدر به طول انجامید که با اذان ظهر مصادف شد. سپس از هر آسایشگاه یک نفر برخاست و هر ده نفر- به تعداد آسایشگاهها- شروع به گفتن اذان کردند، اما سربازان عراقی وارد عمل شدند تا بلافاصله صدای موذنها را خاموش کنند.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۴

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 18
درغروب یکی از روزهای پر دغدغه اسارت، در اتاق تبعیدگاه شروع به گفتن اذان کردم. این اتاق در گوشه اردوگاه موصل 4 (3 قدیم) قرار داشت و معمولا افراد مشخصی- که بیشتر روحانی بودند- در آن زندانی می شدند.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 17
او دستهایش را از پنجره بیرون برده تا با گرد و خاک لبه بیرونی پنجره تیمم کند، اما درهمین لحظه نگهبان عراقی سر می رسد و آن صحنه دردناک شکل می گیرد.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 16
یکی از حیله های دشمن برای اذیت و آزار ما این بود که سهمیه آب را آن قدر کم می کردند تا قادر به وضو گرفتن و انجام طهارت نباشیم. عراقیها ما را – که حدود 150 نفر بودیم – از ساعت 4:30 بعد از ظهر تا 8 صبح روز بعد در داخل آسایشگاه حبس می کردند و برای این تعداد، تنها 6-5 حلب آب در نظر می گرفتند. به همین دلیل ما آب را سهمیه بندی می کردیم تا با مشکلات کمتری مواجه شویم.
کد خبر: ۴۶۳۷۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 14
هنگاهمی که بچه ها نماز شب می خواندند، چند نگهبان تعیین می کردیم تا چنانچه مامورین آمدند، فورا به بچه ها اطلاع دهند. شاید برخی تصور کنند که اسرا در طول روز کاری نداشتند و راحت می خوابیدند تا شبها برای نماز برخیزند، اما واقعیت چیز دیگری بود. اگر کسی می خواست بعد از ظهر بخوابد، سزایش شلاق بود.
کد خبر: ۴۶۳۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۶

یادواره شهدای حجاج کاروانهای ارومیه، میاندوآب و نقده با حضور بیش از چهل خانواده شهید در هتل صاعدبلازا سرزمین وحی برگزار شد.
کد خبر: ۴۶۲۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴

دومین یادواره ٣۵٢ شهید والامقام منطقه رجایی‎شهر کرج در پارک باغ ایرانی برگزار شد.
کد خبر: ۴۶۲۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۳

روایت یک آزاده درباره پایان اسارت...
"قرآن های اهدایی صدام" خاطره ای از آزاده ی عزیز "قاسم قناعت گر" است که با نخستین گروه از اسرای ایرانی به کشور بازگشت. شما را به خواندن این خاطره شنیدنی که به قلم جلال توکلی در کتاب "یک بعلاوه پنج" آمده است دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۶۱۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

براساس بیانیه های رسمی مقامات سعودی، فاجعه منا حدود ساعت 9 صبح روز دهم ذی حجه 1436 ه. ق. در محدوده تقاطع خیابان 204 با خیابان 223 رخ داد.
کد خبر: ۴۶۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۲

مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی از سرانجام شهید محمود صارمی و۱۰ دیپلمات کشورمان در افغانستان را منتشر کرده است.
کد خبر: ۴۶۱۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۹

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 11
یک روز در آسایشگاه، با تعدادی نزدیک به صد نفر، مشغول برگزاری نماز جماعت بودیم. یکی از سربازها که از پشت پنجره این جریان را مشاهده می کرد، با صدای بلند و توهین آمیزی گفت: پیش نماز بیاید این جا! نماز که به اتمام رسید، امام جماعت به پشت پنجره رفت و نگهبان او را شناسایی کرد و مشخصاتش را یادداشت نمود و رفت.
کد خبر: ۴۶۱۱۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴

«عکاسان ایرانی و جنگ تحمیلی» عنوان پایان نامه ای است که شهید«سعید جان بزرگی» آن را تهیه و تنظیم کرده است.
کد خبر: ۴۶۰۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -10
یک روز، فرمانده اردوگاه دستور داد به دلیل اینکه در خلال نماز های جماعت، برای امام خمینی دعا و به صدام نفرین می شود، اقامه نماز جماعت ممنوع است. درست 2 ساعت بعد از این دستور، همه برای نماز مغرب و عشا صف کشیدیم.
کد خبر: ۴۶۰۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۲

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -6
یکی از مسائلی که برای عراقیها گران تما می شد، خواندن نماز جماعت و گفتن اذان در وقت نماز بود. یک روز صبح – وقت نماز، یکی از بچه ها زودتر از بقیه از خواب بیدار شد و شروع به گفتن اذان کرد تا بچه های دیگر هم برای اقامه نماز بلند شوند. البته این کار هر روز انجام می شد، اما دور ازچشم نگهبانان عراقی.
کد خبر: ۴۶۰۷۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲