گفتگوی تصویری با جانباز «منوچهر غلامی برشاهی»
«منوچهر غلامی برشاهی» می گوید: وقتی به منطقه میرفتیم فکر هم نمیکردیم حتی یک ثانیه دیگر هم زنده بمانیم اما خداوند به ما کمک میکرد. درگیریها خیلی سنگین بود.
کد خبر: ۵۷۰۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «محمدرضا عامریان»
جانباز و آزاده «محمدرضا عامریان»، میگوید: زمانی که آزاد شدیم 12 ساعت در اتوبوس بودیم تا به مرز خسروی رسیدیم حتی یک قطره آب هم به ما ندادند.
کد خبر: ۵۷۰۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
گفتگوی تصویری با جانباز «لطیف کرمی الیاسوندی»
«لطیف کرمی الیاسوندی» میگوید: علاقه زیادی به جمهوری اسلامی داشتم تا اینکه آماده خدمت سربازی شدم ما را به حلبچه فرستادند و از آنجا به ارومیه 6 ماه مانده بود که خدمتم تمام شود بیسم چی بودم که در نوار مرزی ایران و ترکیه به کمین خوردیم و آنجا مجروح شدم.
کد خبر: ۵۷۰۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«فروغ صیدی»
جانباز کرمانشاهی «فروغ صیدی» میگوید: زمانی که شهر کرمانشاه بمباران هوایی شد، من سن و سالی نداشتم همین که امداد به کمک آمد در خون می غلتیدم و از همه جای بدنم خون می رفت اما هیچگاه آن لحظه را فراموش نمیکنم.
کد خبر: ۵۶۹۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «کیومرث باباخانیان»
جانباز کرمانشاهی «کیومرث باباخانیان» میگوید: سه بار در مناطق جنگی از ناحیه سینه، شکم و کمر مجروح شدم و حتی بار آخر هم با صدای انفجار دچار موج گرفتگی شدم، کسی هم اطلاع نداشت اما جبهه و جنگ را رها نکردم.
کد خبر: ۵۶۹۹۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷
گفتگوی تصویری با جانباز «نصرت علی درویشی خواه»
«نصرت علی درویشی خواه» میگوید: وظیفه من و دوستانم حفاظت از خط مقدم بود باید از تپههایی با عناوینی چون تپه ایمان، جهاد و شهادت حفاظت میکردیم.
کد خبر: ۵۶۹۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «ایران نظری»
«ایران نظری» میگوید: تا سالها از حمله عراقیها وحشت داشتم و میترسیدم یک کوه نزدیک ما بود که در آنجا برای خودم سنگر درست کرده بودم و فقط شبها به خانه برمیگشتم.
کد خبر: ۵۶۹۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «عربعلی میرزایی ذوله»
جانباز و آزاده «عربعلی میرزایی ذوله»، میگوید: وقتی خبر فوت امام خمینی را از تلویزیون شنیدیم همه 1500 نفر اسیر به عزاداری پرداختیم و عراقیها وقتی فهمیدند وارد اردوگاه شدند و ما را مجبور میکردند که به امام توهین کنیم بدترین شکنجهها را کردند اما دریغ از یک کلمه مردم ایران یک مردم با غیرت هستند.
کد خبر: ۵۶۹۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۰
گفتگوی تصویری با جانباز «رمضان مرادی سرتیپ آبادی»
«رمضان مرادی سرتیپ آبادی»، میگوید: قبل از انقلاب از 9 سالگی با امام خمینی آشنا بودم و همیشه در محیط خانوادگی در مورد شخصیت ایشان صحبت میکردیم، از بچگی امام خمینی(ره) را دوست داشتم.
کد خبر: ۵۶۹۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۰
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«حجت اله شهبازی»
«حجت اله شهبازی»میگوید: ادای تکلیف در جنگ تحمیلی برایم مهم بود، اینکه باید در راه دفاع از وطنم در برابر دشمن مقاومت کنم.
کد خبر: ۵۶۹۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸
روایتی شنیدنی از آزاده و جانباز «نادر جهانبخشی»
«نادر جهانبخشی» می گوید: زمانی که خبر فوت امام خمینی را شنیدیم خیلی ناراحت بودیم و عراقی ها شادی می کردند و می خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما مخفیانه گریه و زاری می کردیم. ثانیه به ثانیه اسارت را آرزوی بازگشت به وطن می کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «رضا نهاوندی زاده»
«رضا نهاوندی زاده» می گوید: کنار سنگر ایستاده و یک رادیو دستم بود، در همین حین به فاصله 5 متری من یک خمپاره منفجر شد خودم را داخل سنگر پرت کردم ابتدا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده، چند ثانیه که گذشت با خون زیادی روی پیراهنم مواجه شدم، دیدم دست چپم از بین رفته، یکی از همرزمان صدا می زد آمبولانس و با یک بند مچ دستم را با فشار زیاد بست و به بیمارستان رساند که بعدها دوستانم می گفتند انگشتان قطع شده دستت را پشت سنگر پیدا کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۰۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «احمد جهانداری»
«احمد جهانداری» میگوید: من خط اول بودم یک خط دیگر در مرز جلوتر از ما بود که رفتم سرکشی کنم یک مرتبه سر و صدای بعثیها را شنیدم در همین حین آنها یک خمپاره انداختند دراز کشید که نزدی سرم زمین خورد. کل محوطه گرد و خاک شد دوستانم فکر کردند شهید شدم بیهوش شدم وقتی چشم باز کرد بیمارستان بودم.
کد خبر: ۵۶۷۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «نریمان کارگر سیاه سیاهی»
جانباز و آزاده «نریمان کارگر سیاه سیاهی»، می گوید: 21 تیر ماه 1367 در منطقه موسویان، دهلران اسیر شدم. هیچ تصوری از اسارت نداشتیم و بر ما شکنجههای سخت و طاقت فرسایی پیاده می کردند. بعثی ها به هیچ کس رحم نمی کردند.
کد خبر: ۵۶۵۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۱
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «ناصر خزایی»
«ناصر خزایی» می گوید: ایثار و شهادت دو کلمه مقدس هستند، ما باید خود را بشناسیم و وقتی خود را شناختیم خدا را شناختهایم. جانباز بودن مقدس است. اگر شهدا نبودند راه شهدا گم میشد، جانبازان راه شهدا را ادامه می دهند.
کد خبر: ۵۶۲۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۹
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «علی عباسی نژاد»
جانباز کرمانشاهی «علی عباسی نژاد»می گوید: راننده مناطق عملیاتی بودم. در یکی از مناطق 8 صبح تا 8 شب با دشمن درگیر شدیم، مهمات تمام شده بود به فرمانده مان گفتم می روم که با مهمات برگردم اصرار کرد نروم، اطراف را مین کار گذاشته بودند جان من عزیزتر از رزمندگان نبود، رفتم در بین راه یکی از مین ها منفجر و مجروح شدم. در جبهه همه ی رزمندگان منتظر دستور امام بودند و این از همه چیز برایمان مهم تر بود.
کد خبر: ۵۶۰۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «فریدون سهرابی»
جانباز کرمانشاهی «فریدون سهرابی» میگوید: سال 1363 عضو بسیج شدم و سال 65 به خدمت سربازی اعزام شدم. در پایگاه محل خدمت مشغول گشت زنی بودم و نمی دانستم دور تا دور پایگاه را مین کار گذاشتند در همین حین روی مین رفتم و یکی از پاهایم قطع شد و یکی یکی انگشتهایم روی زمین می افتادند.
کد خبر: ۵۶۰۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹
گفتگوی تصویری با جانباز «غفار مرادپور»
جانباز کرمانشاهی «غفار مراد پور» میگوید: سال 1365 به خدمت سربازی اعزام شدم عضو تیپ انصار الرسول سپاه پاسداران شدم و بعد ما را به همراه برادران به جزیره مجنون فرستادند، روی اسکله بودیم که یک خمپاره به ما اصابت کرد و همانجا یکی از دستهایم قطع شد و پزشکان نتوانستند آن را پیوند بزنند.
کد خبر: ۵۶۰۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «سالار کارگر»
جانباز کرمانشاهی «سالار کارگر» می گوید: در منطقه عملیاتی بودیم و یکی از رزمندگان با بولدوزر خاکریز هایی را که نشست کرده بود را بالا می برد که در همین حین یک خمپاره به او خورد و دشمن شروع به حمله کرد که به من هم ترکش اصابت کرد و زمین خوردم که در آن لحظات فقط به فکر مادرم بودم و از خدا خواستم به او صبر بدهد.
کد خبر: ۵۵۹۹۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
گفتگوی تصویری با جانباز «محمد ویسی»
جانباز «محمد ویسی» گفت: سال 1365 نیز در عملیات نوسود که دمکراتها آن منطقه را مینگذاری کرده بودند مجبور به پاکسازی شدیم و من روی یکی از مینها رفتم و تمام بندم سیاه و کبود شد و داخل رودخانه افتادم.
کد خبر: ۵۵۹۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵