شهادت بالاترین مرتبه در زندگی انسان است
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید«مسعود منصوری» یکم اسفند 1341 در شهرستان هرســین به دنیا آمد. پدرش محمد، ژاندارم و مادرش آهو نام داشــت. تا دوم متوسطه در رشته فني درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.26 دی 1365 در شــلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر شهید والامقام در گلزار شــهداي لک در زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش سعید نیز شهید شده است.
متن کامل وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
من قطرهای از دریای بیکران امت اسلامی هستم. در طول تاریخ بشری، من تمامی حق و باطل، ظلم و ستمکاریها را در خود جای دادهام. اکنون نیز هر مسلمان مبارزی که در عراق، آفریقا، افغانستان، صحرا و آسیای دور علیه ظلم و ستم میجنگد، جزئی از این امت به شمار میرود.
این امت، که سرشار از ایثار و حساسیت است، مانند تمامی امتهاست که خداوند به او سینهای داده تا تمام رنجهای هستی و ظلمهای وارد بر جامعه را شاهد باشد و لمس کند. هر قطره خونی که از رگهای ما و هر شهید در هر نقطه دنیا بر زمین میریزد، همراه با هر تازیانهای که بر بدن مجاهدی فرو میآید، گواهی است بر تاریخ و حادثههایی که در جریاناند.
لباس من سبز است، به سبزی بهار آزادی، به سبزی پرچم خونین «لا اله الا الله»، به سبزی برگهای نجیب لالههای بهشت زهراهای ایران. در طرف چپ سینهام، آری، در کنار قلبم، پیامی به یاد دارم: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (سوره انفال، آیه 60) با هر طپش قلبم این آیه را در ذهن و قلبم زنده و استوارتر میکنم که باید با تمامی توان و نیرویم، نه تنها با سلاح گرم، بلکه با زبان، فکر، قلم و سایر سلاحهای آتشین، علیه دشمن قیام کنم، بشورم و بشورانم.
خدایا، از تو میخواهم که مرگم را شهادت در راه خود قرار دهی، همانطور که مولایم علی (ع) اسوه عدالت ندا بر میآورد. «خَزَتْ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ».
پدر، مادر، برادران عزیز و خواهر مهربانم! پیش از آنکه سعید عزیزم شهید شود، از خدا میخواستم که مرا قبل از او به سوی خود بگیرد. اما سعید شهید شد، و او به عنوان یکی از خوبان امت پیامبر (ص) به سوی خدا رفت. این وعدهای است که رسول خدا (ص) دادهاند: «چون زمان آخرالزمان فرا رسد، شهادت خوبان امت مرا گلچین میکند»، و سعید یکی از آن خوبان بود. شما را به خدا قسم میدهم که این انقلاب را یاری کنید، همانطور که ما یاری کردهایم. من همیشه آرزو داشتم که انسان مفیدی برای این انقلاب باشم، اما نتوانستم بهاندازهی آرزوهایم در این راه خدمت کنم. هر شب و روز از سعید میخواهم که در پیشگاه خداوند مرا شفاعت کند تا خداوند مرگم را شهادت در راه خود قرار دهد. شهادت به آسانی به کسی تعلق نمیگیرد، مگر زمانی که انسان از خوبان شود، مانند سعید عزیزم.
مادر عزیزم، مانند زینب (س) استوار باش و بدان که اگر خداوند شهادت را به من عنایت فرمود، در مرگ من ناراحت نشوید. رفتن به جبهه فرمان امام است و این جنگ برای دفاع از اسلام است. در روز شهادتم، چادرت را به کمر ببند و مانند حضرت زینب (س) باش. مادر، بگو، مگر نباید آدم بمیرد؟ امروز باشد، فردا باشد، سال دیگر یا سالیان دیگر. چه بهتر از شهادت در راه خدا که بالاترین مرتبه در زندگی انسان است.
توصیه من به شما این است که اگر کسی بخواهد به این انقلاب آسیب برساند، جلوی او بایستید و تا نابودی او تلاش کنید. خواهر مسئولم، از جانب تمامی برادران در سنگرها و تمامی شهدای زنده انقلاب و جنگ تحمیلی با تو سخن میگویم. تو میتوانی عمل کنی و میتوانی عمل نکنی، اما این اختیار با خودت است.خوشا به حال آنان که هدایت را بر ضلالت برگزیدند و بندگی خدا را راه اصلاح خویش قرار دادند.
خواهرم، بدان که در جبهه وقتی اسلحهای از دوش یکی از برادران میافتد، برادر دیگر آن را با قدرت بر میدارد. در جبهه تو نیز باید هر قلمی که بر زمین میافتد و هر کتاب ناتمامی که در زیر چراغ مطالعه رها میشود، بر داری و به آن ادامه بدهی. نگاه کن که چگونه ملل مظلوم دنیا چشم به سوی امت ما و رهبر ما دوختهاند. امام خمینی (ره) فرمودند: «زنان، تربیتکنندگان جوامع بشریاند.» پس تو همانند زینب (س) امروز و مادر فردا هستی. این دستهای تو و این قلب پر از محبت خداست که انسانساز است. همانطور که دامن پاک فاطمه (س) حسین (ع) را پرورش داد، تو نیز میتوانی نسلهایی از مردان بزرگ و فداکار بسازی، برخیز و در ادامه راه خونین من و برادرم مسعود، خروش زینب کبری (س) را بلند کن و بر فرق تمام معاویهها و یزیدیان زمان بکوب.
انتهای پیام/