شهیدی از تبار عشق و جهاد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «علی اکبر باقری» فرزند محمد علی و خانم عصمت شریفی در 12 آذرماه 1338 در نفت شهر و در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
وی در دامان مادری با تقوا و پدری درستکار و آگاه پرورش یافت و از نوجوانی به همراه برادرش جلیل در مراسم مذهبی حضور فعال داشت. خیلی زود وظایف اسلامی را آموخت، نماز می خواند و به فقرا صدقه می داد و روزه می گرفت، سه مفهوم مقدس (ایمان)، (هجرت)، (جهاد) را در بسیاری از آیات قرآن کریم جستجو کرد.
خدمت سربازی در زمان رژیم پهلوی را گناه می دانست
برای فراگیری علم به مدرسه رفت و دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را با موفقیت به پایان رسانید و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته راه و ساختمان شد. سال 1356 باید به خدمت سربازی می رفت ولی عقیده داشت که برای این رژیم (پهلوی) خدمت کردن گناه است بر همین اساس به خدمت نرفت.
در دوران قبل از انقلاب به پخش اعلامیه های امام خمینی می پرداخت و در راهپیمایی ها و تظاهرات همگام با مردم انقلابی خشم خود را در مقابل حکومت ابراز می کرد و گاهی با مأموران درگیر می شد. به سربازی رفت زیرا معتقد بود که وقتی حکومت دین برقرار است هر فرد مکلف است سرباز دین باشد.
در اولین روزهای خدمت اسیر خونخواران گروهک دمکرات شد و او و همرزمانش را پای چوبه اعدام بردند اما آنها را اعدام نکردند و در هوای سرد و کوه های پر برف رها کردند آنها با این کار می خواستند سربازان را بترسانند و آنها را از ادامه خدمت باز دارند اما خداوند او و دیگر سربازان را از خطرات بسیاری حفظ نمود.
با قرآن و رساله مأنوس بود
مدتی از طرف هیأت واگذاری زمین استان باختران مسئول منطقه ماهیدشت شد و به مدت دو سال در خدمت محرومان و روستا نشینان بود. در بسیج مستضعفین نیز وظایفی بر عهده داشت، شب ها به پاسداری از دستاوردهای انقلاب مشغول بود وی مسئولیت یکی از پایگاه های شهر را تقبل کرده و شب ها در پایگاه بود . به همه پست ها شخصا رسیدگی می کرد.
بیشتر با جماعت نماز را به جا می آورد، نماز جمعه اش هیچ وقت ترک نمی شد و معمولا در ماه چند روز را روزه می گرفت. قرآن را زیاد تلاوت می کرد، سال ها بود
در مسائل اخلاقی راهنمای خوبی برای دیگران بود و با قرآن و رساله مأنوس بود و معتقد بود که مسلمان واقعی باید احکام را بداند وعمل کند.
در همه کارهایش پیشتاز بود، روحیه و اراده ی قوی داشت و برای همه مایه پشتگرمی و امید بود.
پس از مدتی مسئولیت یکی از دوایر مهم استانداری به او واگذار شد و بعد هم به جهاد سازندگی رفت و در این سنگر مسئولیت یکی از واحدهای حساس جهاد استان به وی محول شده بود. خود را وقف اسلام ساخته بود هنگامی که خبر شهادت برادرش جلیل که مدت ها در جبهه های غرب در کمیته انقلاب اسلامی خدمت می کرد را شنید آزرده شد ولی نه تنها از این بابت ناراحت نشد بلکه برای ادامه راه مصمم تر شد.
مواضع حساس خطوط خط مقدم سرکشی می کرد
در سال 1362 قائم مقام پایگاه شهید اشرفی اصفهانی شد و مسئولیت مهندسی جنگ جهاد استان باختران را به وی محول کردند، در این سمت مرتبا به مواضع حساس خطوط خط مقدم سرکشی می کرد.
در عملیات مسلم ابن عقیل به عنوان امدادگر و راننده آموبلانس به یاری رزمندگان شتافت و در عملیات والفجر مقدماتی به منطقه فکه رفت و به سنگر سازی برای رزمندگان پرداخت.
پس از مدت ها انتظار توفیق شرکت در عملیات والفجر یک نصیبش شد و به سقای تشنگان خطوط عملیات پرداخت.
هیچ گاه احساس خستگی نمی کرد وقتی که از کار بر می گشت در حالی که سرتا پا خاکی بود با صورتی خندان و بشاش به کارهای دیگر می پرداخت و هیچ گلایه و شکوه ای نداشت.
در ماه های آخر قبل از شهادت هیچ وقت زیارت عاشورایش بعد از نماز ترک
نمی شد و با حالتی خاص این دعا را قرائت می کرد.
«علی اکبر باقری» در 14 آبان ماه 1363 در جبهه طلائیه در حین سرکشی از خطوط مقدم به درجه رفیع شهادت نائل شد.
شهید «علی اکبر باقری» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: پدر و مادر مهربانم از شما می خواهم در صورتی که من به شهادت رسیدم جامه سیاه بر تَن نکنید و برایم ماتم نگیرید انسانی که خدا را شناخت عاشق او می شود و انسانی که عاشق شد تمام پلیدی ها را از خود می راند و کارهای صالح را یک وظیفه می داند. این راه را من خود انتخاب نمودم این راه همان راه ابا عبدالله الحسین (ع) است و این نهضت به رهبری امام انشا الله به یاری خداوند تداوم پیدا خواهد کرد.
پیکر پاکش شهید علی اکبر باقری پس از تشییع با شکوه در کرمانشاه در کنار برادرش جلیل به خاک سپرده شد. شهید علی اکبر باقری دومین شهید خانواده می باشد.
انتهای پیام/