دلاورمرد شهید و فاتح قلههای «دوپازا و بوالفتح» را بشناسید
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید«مسعود دارابی» در اردیبهشت ماه سال 1342 روز مقدس عید قربان در شهر زیبا و هنر پرور هرسین فرزندی دلیر در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود که نامش را مسعود گذاردند. از همان ابتدای نونهالی به طور مادرزاد، دارای استخوان بندی محکم و پهلوانانه ای بود به گونه ای که تمامی اقوام و آشنایان برای وی آینده ای نیکو پیش بینی می کردند.
مسعود پس از تحصیلات ابتدایی، با ورود به دوره ی راهنمایی تحصیلی، همزمان با امر تحصیل قدم به دنیای پرشکوه ورزش نهاد و به زودی به فنون کشتی مسلط شد و مدال طلای قهرمانی را از همسالان خود برباید.
آنچه که در مورد این دلاور جوان می توان بیان کرد تنها نیروی جسمانی و قهرمانی وی نبود بلکه اخلاق بزرگ منشانه و پهلوانی اش بود که زبانزد عام و خاص و آشنایان بود. گویی اخلاق و صفات مرحوم جهان پهلوان تختی به روح وی تسری یافته بود. او در برابر حریفان ضعیف تر از خود، هرگز تمام قدرت خویش را به کار نمی گرفت و با آنان دلاورانه، مدارا می کرد با فقرا و مستضعفین مهربان و بخشنده بود و هیچ گاه آنان را از کرم و بخشش خویش محروم نمی کرد. به همین دلایل همه او را دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند.
ورود به دنیای ایثار و فداکاری
در سال 1359، مسعود دارابی به پادگان خضر زنده مراجعه نمود و مشغول آموزش و یادگیری نظامی شد و پس از اتمام دوره ی مذکور، به جمع بسیجیان هرسین پیوست و همراه کاروان لبیک یا امام در طرح لبیک یا امام، شرکت کرد و در سال 1361 عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
عملیات نصر هفت
مسعود دارابی، پس از سال 1362 مدتی به منظور تداوم تحصیلات خویش به هرسین بازگشت. اما روحیه پر از شور و غوغای او آرام و قرار از دریای متلاطم درونش برگرفته بود. لذا بار دیگر عازم جبهه شد و در سال 1366 به دلیل رشادت ها و روحیه ی مبارز، وی به فرماندهی گردان حمزه سید الشهداء برگزیده شد.
این دلاور کم نظیر در همان سال به همراه معاون دلیرش عملیات نصر هفت را آغاز کرد و در بلندای «بوالفتح» و «دوپازا» با مبارزاتی جانانه دشمن را به عقب راندند و فاتح به محل استقرار خویش بازگشتند و تنها تأثرش در این عملیات شهادت مظلومانه ی معاونش« شهید فرزاد رحیمی» بود.
شهادت در 22 مرداد 1366
پس از عملیات پیروزمندانه عملیات نصر هفت در حالی که رزمندگان در تدارک بازگشت به پشت جبهه بودند. ناگهان مسعود گفت که نیت دارد غسل شهادت کند. به طوری که همگی از این تصمیم او شگفت زده شدند در این حین ناگهان خمپاره ای صفیر کشان در چند متری او به زمین خورد و در یک لحظه تکه های گداخته ترکش به اطراف پراکنده شدو تکه ای نیز در سینه ی گرم مسعود قهرمان، این دلاور غیور نشست و او در یک لحظه ملا یک را به چشم دید و با لبخندی رضایت بخش به سوی معبود شتافت.
افتخارات
مقام قهرمانی نوجوانان استان و نایب قهرمانی کشور، نقره ی کشور
مقام قهرمانی جوانان استان و قهرمانی جوانان کشور، طلای جوانان
مقام قهرمانی جام نجات آذربایجان، مقام اول
قهرمانی جام کیهان، مقام اول
قهرمانی جام شهید مؤمنی، مقام دوم
قهرمانی کشتی فرنگی استان، مقام اول
قهرمانی کشتی آزاد استان، مقام دوم
قهرمان جام تختی استان، مقام اول
همیشه مسعود را فردی با گذشت و پهلوان می دانستند. چون به راستی او یک پهلوان بود و به لحاظ اخلاق و جوانمردی از شخصیتی مقبول برخوردار بود.
انتهای پیام/