گفتگو با همسر شهید«محمود محمدی»؛
همسر شهید «محمود محمدی» گفت: ما خانواده های شهدا ادامه دهنده راه شهدا هستیم و اجازه نمی دهیم خون شهدا پایمال شود و خدای نکرده اگر دشمن نظام جمهوری اسلامی را تهدید کند، ما خانواده های شهدا اولین کسانی هستیم که برای دفاع از این نظام و دفاع از خون شهدا داوطلب خواهیم شد.

فریده محمدی در گفتگو با نوید شاهد کرمانشاه، اظهار داشت: شهید محمود محمدی، دوم شهریور 1335 در روستای هوله علیا به دنیا آمد. به دلیل محرومیت منطقه و فقدان مدرسه نتوانست ادامه تحصیل دهد اما در طول دوران خدمت سربازی توانست از همرزمانش خواندن و نوشتن بیاموزد.

محمود، برای هدفش تا پای جان جنگید/ خانواده های شهدا اجازه نمی دهند خون شهدا پایمال شود

محمدی گفت: محمود پسر عمویم بود و ما در یک روستا زندگی می‌کردیم تا اینکه قسمت بر این می‌شود با هم ازدواج کنیم، در سال 1359 زندگی مشترک ما آغاز شد.

همسر شهید در ادامه افزود: ما نیز همچون مردم منطقه، زندگی خود را با کشاورزی و دامداری می‌گذراندیم اما وقتی زندگی مشترک خود را شروع کردیم جز یک فرش کوچک و تعدادی اسباب اثاثیه هیچ چیزی نداشتیم و همسرم مجبور شد برای تامین مایحتاج زندگی، برای کارگری به اهواز برود. 20 روز آنجا کار کرد و پولی را که به دست آورد برای خرید وسیله منزل خرج کرد، بعد از آن هم زندگی خود را با کشاورزی و دامداری ادامه دادیم.

*علاقه زیادی به فرزندانمان داشت

وی با اشاره به اینکه شهید علاقه فراوانی به فرزندانمان داشت، گفت: ما سه فرزند داشتیم (دو دختر و یک پسر) که پسر خردسالمان در زمان حیات شهید فوت کرد یک دختر هم بعد از شهادت شهید فوت کرد و اکنون یک دختر به اسم معصومه داریم. ایشان علاقه عجیبی به بچه ها داشتند و می گفت من هر کاری می کنم تا بچه هایم در آرامش و آسایش بزرگ شوند، حتی اگر لازم باشد جانم را هم برایشان فدا می کنم.

محمدی بیان کرد: شهید بسیار مذهبی، خوش برخورد، خوش‌رو و سخت کوش و دلسوز بود و برای هدفی که داشت تا پای جان می‌جنگید.

*هدفش بیرون کردن دشمن از خاک وطن بود

همسر شهید ادامه داد: ما در روستای هوله تمرخان زندگی می کردیم که با شروع جنگ تحمیلی ضد انقلابیون به راحتی وارد منطقه می شدند و دست به غارت و چپاول و آزار و اذیت مردم می زدند. روستای ما هم پر شده بود از ضد انقلابیون و همین ها علاوه بر غارت و چپاول اموال مردم، کسانی را که اقوامشان به جبهه رفته بودند را شناسایی و شکنجه می‌کردند. همسر بنده را هم از آنجایی که چند تا از بستگان نزدیکش به جبهه رفته بودند، همراه با چند نفر از اهالی روستا دستگیر می‌کنند و به منطقه دول دره می‌برند و به مدت یک هفته آنها را شکنجه می‌کنند. بعد از یک هفته آنها را آزاد کردند وقتی برگشت می گفت می خواهم بروم و ثبت نام کنم که به جبهه بروم نمی توانم بنشینم و اجازه بدهم دشمن به راحتی در خاک ما قدم بزند، باید جلو آنها را گرفت و از خاک وطن بیرونشان کرد.

محمدی افزود: یک روز که از خواب بیدار شدم شهید گفت فکر کنم پسرمان حالش خوب نیست انگار که مریض است، بیا او را به بیمارستان ببریم. در آن زمان فقط یک بیمارستان صحرائی در روستای قلقه وجود داشت. به بیمارستان رفتیم و دکتر برایش دارو تجویز کرد و برگشتیم. صبح روز بعد که بیدار شدم محمود بالای سر بچه بود، رفتم که صبحانه را آماده کنم دیدم که اشک می ریزد و کل شب را نخوابیده بود. فرزندمان آن شب فوت کرده بود، او من را بیدار نکرده و منتظر بود که صبح خودم بفهمم.      

*در بسیاری از عملیات های غرب کشور حضور داشت

محمدی بیان داشت: شهید با شروع جنگ تحمیلی به عضویت بسیج درآمد و در جبهه های جنگ از جمله منطقه جنگی بیزل، شاخ شمیران، شیخ صالح، جوانرود و نوسود علیه دشمن جنگید.

وی با اشاره به اینکه شهید بر وطن دوستی، کشته شدن در راه آب خاک و دین، با عزت زندگی کردن و با خدا بودن تاکید داشت، گفت: محمود 23 فروردین 1363 در منطقه دول دره ثلاث باباجانی بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. از آنجا که علاقه شدیدی به بچه ها داشت هر وقت به مرخصی می آمد می گفت اگر من شهید شدم مواظب بچه ها باش و برایشان هم مادر باش و هم پدری کن.

وی بیان داشت: محمود بیزل خدمت می کرد، ایشان روز قبل از شهادت به مرخصی آمده بود، روز بعد که می خواست برگردد چند عدد از ماشین های نظامی با تعداد زیادی نیرو از روستای ما گذشتند، همه ی مردم روستا بیرون آمده بودند من هم بیرون رفتم، محمود را در بین نیروها دیدم، نزدیک غروب بود و دختر کوچکم هم زیاد گریه می کرد و بیقرار بود، همه می گفتند این صدای تیراندازی برای نیروهایی است که از اینجا گذشتند، من هم به شدت استرس داشتم و ناراحت بودم که نکند اتفاقی برای محمود افتاده باشد، چون درگیری بود و همه نیروها به صورت گروهی در کوه ها پراکنده شدند، یکی از نیروها که از اقوام ما و از عملیات برگشته بود شب به منزل خواهرش به روستا می رود، آنجا به خواهرش می گوید که محمود شهید شده است، تا صبح به خانواده‌اش چیزی نگویید صبح که شد صدای جیغ و داد می آمد، بیرون رفتم شنیدم که مردم می گفتند محمود شهید شده است و چون محل شهادتش منطقه کوهستانی و ته دره بود، صبح پیکرش را به روستا برگرداندند.

وی اظهار داشت: بعدها شنیدم که همان روز شهادت به همسرم اطلاع داده بودند ضد انقلابیون وارد منطقه دول دره شدند و نیروهایی که در منطقه بیزل بودند برای عملیات به آنجا اعزام شدند، مکان مشخصی نداشتند چون منطقه کوهستانی بود. نیروهای خودی در یک گروه بودند آنها یک مخفیگاه پیدا می کنند وقتی به سمت مخفیگاه می روند ضد انقلابیون به سمت آنان تیراندازی می کنند. هر سه در پشت سنگ ها پناه می گیرند، از دونفر همرزم ایشان یکی مجروح می شود، وقتی تیراندازی ادامه دارد محمود که پشت سنگها پناه گرفته به سمت یک درخت می رود تعداد ضد انقلابیون زیاد می شود و همه ی آنها با هم تیراندازی می کنند، بعد از چند ساعت مقاومت و نبرد پی در پی تیر به پای محمود می خورد و تا رسیدن نیروها ایشان به شهادت می رسند. 

همسر شهید در پایان گفت: ما خانواده های شهدا ادامه دهنده راه شهدا هستیم و اجازه نمی دهیم خون شهدا پایمال شود و خدای نکرده اگر دشمن نظام جمهوری اسلامی را تهدید کند، ما خانواده های شهدا اولین کسانی هستیم که برای دفاع از این نظام و دفاع از خون شهدا داوطلب خواهیم شد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده