روایتی خواندنی از همسر شهید "عزیز ویسی نسب"؛
نوید شاهد - "نصرت کریمی" همسر سردار شهید "عزیز ویسی نسب" می گوید: «یکی از روزهای سرد زمستان شهید از جبهه به خانه برگشت و گفت پوتين هايم را از پايم در نياورده ام، من آب گرم آوردم و آرام آرام پوتين ها را از پايش درآوردم پوتين ها به پوست پايش چسبيده و پاهايش زخمي شده بودند.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهیدعزیز ویسی نسب یکم فروردین 1329 در روســتاي شروینه از توابع شهرستان جوانرود به دنیا آمد. پدرش نظر و مادرش خاصه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سوم اردیبهشــت 1365 با سمت فرمانده و مربي آموزشي روســتاي کاني رش ثلاث باباجاني توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شــهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

پاهای زخمی در پوتین

*روایتی از همسر شهید "عزیز ویسی نسب"

زماني كه حضرت امام(ره) در پاريس تبعيد بودند به ديدار امام رفت و با ايشان ملاقات کرد و از دستان امام اعلاميه هايي را به ايران آورد و در كرمانشاه توزیع کرد حتی زماني هم كه امام (ره) در نجف اشرف در تبعيد بودند به نيت زيارتشان به نجف اشرف رفت اما موفق به ديدار ايشان نشداما مقداري اعلاميه از همراهان امام (ره)  گرفته و به كرمانشاه آورد وقتی اعلامیه ها را توزیع می کرد در ميدان جوانشير كرمانشاه توسط ساواك دستگير و به زندان فرستاده مي شود.

شهيد هفت سال در زندان هاي ساواك شكنجه شد و انواع شكنجه ها را به خاطر اميد به پيروزي و وجود رهبري ديني شدن ايران تحمل کرد.

در يكي از بمباران ها پسر چهار ماهه مان (عبدالرحمن) به شهادت رسید اما شهيد خم به ابرو نیاورد و گفت براي اسلام و حكومت اسلامي به رهبري امام (ره) بايد جان داد.

 در يكي از زمستان ها كه شهيد براي مرخصي از جبهه به منزل بازگشته بود مي گفت مدت طولاني است كه پوتين هايم را از پايم در نياورده ام، من آب گرم آوردم و آرام آرام پوتين ها را از پايش درآوردم پوتين ها به پوست پايش چسبيده بود و پاهايش زخمي بود يادم مي آيد زماني كه گروهك هاي ضد انقلاب به جوانرود حمله كرده بودند وی تير بار به دوش روي پشت بام غسالخانه ابتداي شهر رفته و چندين روز در برابر آنها ايستاد.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده