نوید شاهد - سرباز شهید "برار حسین کریمی" در میان سنگرها هم خوشنویسی را رها نکرد و در عملیات ها، «یا زهرا (س)»، «یا حسین (ع)» و بسیاری از ائمه (ع) را که روشنگر راه بچه های رزمنده بودند را بر روی لباسشان می نوشت.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید برار حسین کریمی یکم اردیبهشت 1344 در روستای عثمانوند از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمد. پدر شهید کشاورز بود و در خانواده ای روستایی که جز خود یک برادر و پنج خواهر دیگر داشت، دوران کودکی را گذراند.

شهید

به علت نبود امکانات در عثمانوند و همچنین وضعیت سخت معیشتی خانواده قادر به ادامه تحصیل نشد، ولی به صورت تجربی به یادگیری حرف الفبا اقدام کرد و خواندن و نوشتن را آموخت. از وقتی اولین حرف را بر روی کاغذ سفید جاری کرد، قلم و دواتی در کنارش خرید و به خوشنویسی پرداخت.

برار حسینی با اینکه مدرسه نرفته بود نشان داد در زمینه خوشنویسی هم دستی چیره دارد. او که خود معلم خود بود سواد را به گونه ای آموخت که در جبهه بعضی از خاطرات خود را به رشته تحریر در آورد.

خاطرات اندک شهید هم از رشادت همرزمانی دارد که در سخت‌ترین شرایط برای سربلندی آزادی ایران مردانه قدم برداشته و به شهادت رسیدند.

شهید برای گذراندن اوقات فراغت خود خوشنویسی می کرد و شعرهایی را با خط زیبای خود می نوشت.

جوان خوش ذوق عثمانوندی هنگام شروع جنگ تحمیلی چهارده سال داشت. به علت سن و سال کم نتوانست به جبهه برود بعد از رسیدن به سن قانونی از طریق سپاه به عنوان سرباز وظیفه راهی جبهه های نبرد شد.

شهید بارها در جبهه های غرب جنگید و با دیدن درد همرزمان و هم وطن هایش از این جنگ نابرابر اظهار تنفر و از مظلومیت مردمش متأثر و اراده اش برای دفاع و جهاد بیشتر شد.

در میان سنگرها هم خوشنویسی را رها نکرد زمان عملیات ها، «یا زهرا (س)»، «یا حسین (ع)» و بسیاری از ائمه (ع) را که روشنگر راه بچه های رزمنده بودند به خواست شان بر روی لباسشان می نوشت.

در مرخصی هایش همیشه کمکی بود برای پدر و تکیه گاهی برای برادر و خواهرهایش، سفارش حجاب یکی از اصلی ترین درخواستهایش از خواهران بود. از خصوصیات اخلاقی این شهید بزرگوار می توان به مردم داری، مهربانی، انس با قرآن و نمازهایی که هیچوقت قضا نمی شد اشاره کرد.

سرانجام در اول مرداد 1367 حین نبرد با دشمن در منطقه گیلان غرب به درجه رفیع شهادت نایل شد. مزار شهید در منطقه عثمانوند واقع است.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
0
0
شهید حسین 6 برادر و یک خواهر داشت ایشون عموی من بود که شهید شد. مادربزرگم هیچوقت باور نکرد و همیشه منتظر بود که عموم برگرده و براش جشن عروسی بگیره و در لحظه آخر که سر نماز داشت برای برگشت پسرش دعا می‌کرد قلبش گرفت و به پسر شهیدش پیوست و این دوری پایان یافت.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
0
0
۶ برادر و یک خواهر داشت ایشون عموی من بود که شهید شد و مادربزرگم هیچوقت باور نکرد و همیشه منتظر بود که عموم برگرده و براش جشن عروسی بگیره و در آخر لحظه ای که سر نماز داشت برای برگشت پسرش دعا می‌کرد قلبش گرفت و به پسر شهیدش پیوست و این دوری پایان یافت
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده