باران لشگر الهی
در همین راستا "هوشنگ بزرگی" یکی از رزمندگان کرمانشاهی در دوران هشت سال دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود میگوید:
گردان ما در منطقه ی عملیاتی کربلای یک در مهران مستقر بود. نزدیک غروب بود که ناگهان ابر سیاهی آسمان را پوشاند. چند لحظه بعد باران شدیدی شروع شد به طوری که نمی توانستیم حتی برای یک لحظه از سنگر بیرون بیاییم. باران یک ساعت ادامه داشت. بعد از آن آسمان کاملا" صاف شد تا به حال این گونه بارانی ندیده بودم.
منطقه ی مهران، تپه های ماسه ای داشت و آب را در خود فرو می برد به همین دلیل منطقه ی ما به یک باتلاق تبدیل شد.
همان شب عراقی ها ما را گلوله باران کردند. مسئله ی تعجب آور اینجا بود که دشمن گلوله های زیادی به سمت ما شلیک می کرد ولی با وجود آن همه شلیک، صداهای انفجارها بسیار اندک بود. صبح که منطقه را بررسی کردیم دیدیم اکثر گلوله های دشمن در باتلاق فرو رفته! چندین گلوله ی عمل نکرده هم کنار سنگر و خودروها به زمین خورده بود.
این باران الطاف الهی بود تا آن گلوله ها در باتلاق منفجر نشوند. نکته ی جالب توجه این بود که فقط چند کیلومتر بارندگی صورت گرفت و بقیه ی نقاط عملیاتی کاملا" خشک بود.
روز بعد برادران گروه تخریب گلوله ها را که بیشتر از نوع خمپاره "120 م م " و " کاتیوشا" بود، خنثی کردند.
انتهای پیام/