مروری بر زندگینامه شهید حسین ایرانی
شنبه, ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۱
با همان سن کم اش در تیپ نبی اکرم ( ص )گردان تبوک، خوش درخشید. سرانجام در بیستم شهریور ماه 1363 که همزمان با محرم و عزای سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین بود که در جبهه های قصرشیرین در اثر اصابت ترکش خمپاره به رگ گردن، ساغر باقی را از دستان ابا عبدالله الحسین نوشید.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید حسین ایرانی در محرم سال 1346 چهارمین فرزند خانواده ایرانی در سنقر دیده به جهان گشود. پدر به عشق ابا عبدالله الحسین ( ع )، نام مولود محرم را حسین گذاشت.
حسین در میان چهار برادر و سه خواهر، کودکی شاد و اجتماعی شد و با کار در نانوایی کنار پدر از همان کودکی مردم داری را یاد گرفت. شرکت در تکایا و مجالس مذهبی و شرکت در کلاس های قرآن از او فردی مؤمن و مذهبی ساخت که آرمانش رضایت خداوند بود. دعای کمیل و توسل را بسیار دوست داشت. بعد از طی دوران دبستان در راهنمایی شهید هدایتی در جمع دوستانی چون جواد عصری، ابراهیم صدری علاقه خود را نسبت به بازیگری و تئاتر نشان داد.
تحصیل در دوران راهنمایی با پیروزی انقلاب اسلامی و کمی بعد تر جنگ تحمیلی همزمان شد. به صورت داوطلبانه وارد بسیج شد و تحصیلات دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی ( ره ) شروع کرد. به علت حضور در دفاع مقدس، تحصیل را رها و در میدان نبرد در دفاع از میهن مشق عشق کرد و به طور همزمان هم در جبهه و هم در کانون شهید مفتح به فعالیت های تئاتری خود به همراه سایر هنرمندان می پرداخت.
حسین که همیشه خدمت کردن و فعالیت های اجتماهی را دوست داشت در جبهه به عنوان امدادگر فعالیت می کرد و به مجروحین جنگی در خط مقدم امداد می رساند.
در هرمرخصی و برگشت به سنقر اجراهایی با مضمون انقلاب، دفاع مقدس، نبرد، شهادت و عشق به رهبر را به اجرا می گذاشتند. بعد از سال 1360 وارد واحد تبلیغات سپاه شد و از طریق تئاتر در بالا بردن روحیه همرزمانش نقشی مهم ایفا کرد. او که در جبهه های مختلف جنگید و هر بار با رشادتش هنر دیگری بر هنرهایش افزود، بزرگ ترین آرزوی خود را شهادت می دانست. با همان سن کم اش در تیپ نبی اکرم( ص )گردان تبوک، خوش درخشید. سرانجام در بیستم شهریور ماه 1363 که همزمان با محرم و عزای سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین بود که در جبهه های قصرشیرین در اثر اصابت ترکش خمپاره به رگ گردن، ساغر باقی را از دستان ابا عبدالله الحسین نوشید.
انتهای پیام
حسین در میان چهار برادر و سه خواهر، کودکی شاد و اجتماعی شد و با کار در نانوایی کنار پدر از همان کودکی مردم داری را یاد گرفت. شرکت در تکایا و مجالس مذهبی و شرکت در کلاس های قرآن از او فردی مؤمن و مذهبی ساخت که آرمانش رضایت خداوند بود. دعای کمیل و توسل را بسیار دوست داشت. بعد از طی دوران دبستان در راهنمایی شهید هدایتی در جمع دوستانی چون جواد عصری، ابراهیم صدری علاقه خود را نسبت به بازیگری و تئاتر نشان داد.
تحصیل در دوران راهنمایی با پیروزی انقلاب اسلامی و کمی بعد تر جنگ تحمیلی همزمان شد. به صورت داوطلبانه وارد بسیج شد و تحصیلات دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی ( ره ) شروع کرد. به علت حضور در دفاع مقدس، تحصیل را رها و در میدان نبرد در دفاع از میهن مشق عشق کرد و به طور همزمان هم در جبهه و هم در کانون شهید مفتح به فعالیت های تئاتری خود به همراه سایر هنرمندان می پرداخت.
حسین که همیشه خدمت کردن و فعالیت های اجتماهی را دوست داشت در جبهه به عنوان امدادگر فعالیت می کرد و به مجروحین جنگی در خط مقدم امداد می رساند.
در هرمرخصی و برگشت به سنقر اجراهایی با مضمون انقلاب، دفاع مقدس، نبرد، شهادت و عشق به رهبر را به اجرا می گذاشتند. بعد از سال 1360 وارد واحد تبلیغات سپاه شد و از طریق تئاتر در بالا بردن روحیه همرزمانش نقشی مهم ایفا کرد. او که در جبهه های مختلف جنگید و هر بار با رشادتش هنر دیگری بر هنرهایش افزود، بزرگ ترین آرزوی خود را شهادت می دانست. با همان سن کم اش در تیپ نبی اکرم( ص )گردان تبوک، خوش درخشید. سرانجام در بیستم شهریور ماه 1363 که همزمان با محرم و عزای سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین بود که در جبهه های قصرشیرین در اثر اصابت ترکش خمپاره به رگ گردن، ساغر باقی را از دستان ابا عبدالله الحسین نوشید.
انتهای پیام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات- استان کرمانشاه
نظر شما