هدفش خدمت به اسلام بود
سهشنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۷
اگر خدا توفیقی داد و در این راه خطیر، یعنی خدمت به اسلام جان خود را نثار کردم و سعادت شهادت را یافتم و به عاشقان راه الله پیوستم، از شما خانواده عزیزم و امت، انتظار دارم که صبر انقلابی داشته باشید و امام را در همه حال تنها نگذارید و تا پیروزی کامل از پای ننشینید.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید جهانبخش رستمی قشلاقی از بچگی زبر و زرنگ بود. در هجدهمین روز مرداد ماه 1338 به دنیا آمد. نشان داده بود که می تواند چند کار را همزمان بر عهده بگیرد و از پس انجامشان برآید. تحصیلاتش را با موفقیت به پایان رساند. مؤذن مسجد آیت الله حاج شیخ هادی جلیلی بود و چون صدای گرمی داشت در تلاوت قرآن پیشرفت کرد. مطالعاتش تنها محدود به درس و قرآن نبود. از خواندن و آموزش لذت می برد. هر چه را که یاد گرفته بود به دیگران هم یاد داد.
علم و دانشی که آموخته بود و توانایی هایی که داشت مغرورش نکرد. رفتار خاضعانه اش در برابر دیگران و ادب و احترامش در برابر بزرگترها زبانزد خاص و عام بود.
انقلاب که شد زیر نظر آیت الله حاج شیخ عبدالجلیلی به پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات پرداخت. چالاکی، این جا به کارش می آمد.
بارها توسط مأموران رژیم تعقیب شد اما هیچ وقت نتوانستند دستگیرش کنند. سال 1357 که انقلاب به پیروزی رسید، مدرک دیپلم را گرفت، هزینه های زندگی مجبورش کرد که حتی تابستان ها هم سر کار برود.
هر کاری که می توانست می کرد تا بتواند بخشی از مخارج خانواده را تأمین کند. از ورزش هم ریگردان نبود و به فوتبال علاقه داشت. همان سال ها در آزمون خلبانی شرکت کرد و قبول شد. باید برای یک دوره آموزش فشرده به خارج از کشور می رفت. یک ماه سرانگشتی کافی بود تا انصراف بدهد. سال 58 به خدمت سربازی رفت. دو ماه دوره ی آموزشی را در پادگان عجب شیر گذراند و به کردستان اعزام شد. یکسال بعد در درگیری های خیابانی مورد اصابت گلوله قرارگرفت و به شهادت رسید. نامش جهانبخش بود و جهان را به اهلش بخشید و به آسمان ها پر کشید. این بار نه به هواپیما نیاز داشت نه به کلاس های خارج از کشور.
*فرازهایی از وصیت نامه شهید
با سلام و درود فراوان به حضور رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ملت شهید پرور و خانواده ی عزیزم؛ امیدوارم بتوانم این نبرد خونین را تا پای جان ادامه دهم، تا شاید با خون من و امثال من، اسلام و قرآن به پیروزی برسد و مکتب رهایی بخش اسلام برجهان حکم فرما شود. اگر خدا توفیقی داد و در این راه خطیر، یعنی خدمت به اسلام جان خود را نثار کردم و سعادت شهادت را یافتم و به عاشقان راه الله پیوستم، از شما خانواده عزیزم و امت، انتظار دارم که صبر انقلابی داشته باشید و امام را در همه حال تنها نگذارید و تا پیروزی کامل از پای ننشینید.
به امید پیروزی اسلام و مسلمین
علم و دانشی که آموخته بود و توانایی هایی که داشت مغرورش نکرد. رفتار خاضعانه اش در برابر دیگران و ادب و احترامش در برابر بزرگترها زبانزد خاص و عام بود.
انقلاب که شد زیر نظر آیت الله حاج شیخ عبدالجلیلی به پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات پرداخت. چالاکی، این جا به کارش می آمد.
بارها توسط مأموران رژیم تعقیب شد اما هیچ وقت نتوانستند دستگیرش کنند. سال 1357 که انقلاب به پیروزی رسید، مدرک دیپلم را گرفت، هزینه های زندگی مجبورش کرد که حتی تابستان ها هم سر کار برود.
هر کاری که می توانست می کرد تا بتواند بخشی از مخارج خانواده را تأمین کند. از ورزش هم ریگردان نبود و به فوتبال علاقه داشت. همان سال ها در آزمون خلبانی شرکت کرد و قبول شد. باید برای یک دوره آموزش فشرده به خارج از کشور می رفت. یک ماه سرانگشتی کافی بود تا انصراف بدهد. سال 58 به خدمت سربازی رفت. دو ماه دوره ی آموزشی را در پادگان عجب شیر گذراند و به کردستان اعزام شد. یکسال بعد در درگیری های خیابانی مورد اصابت گلوله قرارگرفت و به شهادت رسید. نامش جهانبخش بود و جهان را به اهلش بخشید و به آسمان ها پر کشید. این بار نه به هواپیما نیاز داشت نه به کلاس های خارج از کشور.
*فرازهایی از وصیت نامه شهید
با سلام و درود فراوان به حضور رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ملت شهید پرور و خانواده ی عزیزم؛ امیدوارم بتوانم این نبرد خونین را تا پای جان ادامه دهم، تا شاید با خون من و امثال من، اسلام و قرآن به پیروزی برسد و مکتب رهایی بخش اسلام برجهان حکم فرما شود. اگر خدا توفیقی داد و در این راه خطیر، یعنی خدمت به اسلام جان خود را نثار کردم و سعادت شهادت را یافتم و به عاشقان راه الله پیوستم، از شما خانواده عزیزم و امت، انتظار دارم که صبر انقلابی داشته باشید و امام را در همه حال تنها نگذارید و تا پیروزی کامل از پای ننشینید.
به امید پیروزی اسلام و مسلمین
نظر شما