از خدا و قرآن پیروی کنید
چهارشنبه, ۰۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۴
ای برادرانم! قامتتان را بالا بگیرید و ندای الله اکبر، خمینی رهبر سر بدهید و سخنان شهیدان راه خدا را به مردم برسانید که همان پیروی از خدا و قرآن می باشد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید علی اصغر سلطان آبادی در فروردین 1363 در روستای سلطان آباد دیده به جهان گشود .
دوران ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را در مدارس کنگاور با موفقیت و تلاش فراوان سپری نمود. به جهت مهارتی که در مکانیکی و امور فنی داشت اغلب کارهای فنی مدرسه به ایشان محول شده بود. و از آنجا که وی فرزندی از تبار زحمت کشان بود، به خوبی از عهده ی این کارها برمی آمد.
با آغاز انقلاب به خیل عظیم مبارزان پیوست و در راه مبارزه با ستمگران طاغوت از هیچ تلاشی دریغ نورزید.
وی علاوه بر شرکت در عملیات های مختلف رزمی، در زمینه ی تعمیر و نگهداری ادوات جنگی خدمات قابل توجهی ارائه می نمود. در چندین عملیات مجروح شد اما هر بار با صلابت و اخلاصی که داشت، دم از ابراز درد فرو می بست به این امیدکه به پشتوانه ی آن، زمان خلوتش با حضرت دوست بیشتر و پرشکوه تر گردد و راز و نیازش پرسوز و گداز تر.
تمام مدتی که در سپاه پاسداران و در جبهه های نبردمشغول خدمت بود، هیچ گاه خدا را از یاد نبرد و تعلقات دنیوی خود را به پایین ترین سطح رساند. هر چقدر امیال دنیوی اش کوچک تر می شد به همان اندازه روحش بزرگ تر می گشت. و سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه احیا و حفظ دین مبین اسلام و جان نثاری های فراوان برای پاسبانی از هستی و کیان این کهن بوم و بر و در روز بیست و چهارم 1365 در عملیات کربلای 5، در مشهد شهیدان سرافراز، شلمچه همزمان با شهادت دختر پهلو شکسته نبی اکرم ( ص ) شهد شهادت نوشید و روح بلندش پس از شکستن تن خاکی بر شاخسار سدره نشست و به خیل سجاده نشینان مسلخ عشق پیوست.
*فرازی از وصیت نامه شهید
با درود به امام و امت شهید پرور ایران و با سلام به تمامی شهدای دشت کربلا تا شهدای کربلای ایران. و سلام به تمامی خانواده های محترم شهدا، جانبازان و اسیران.
و درود بر کسانی که به پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. و سلام بر پدران و مادران که جوانان عزیز خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل می فرستند.
امام عزیزمان را همیشه و در همه حال دریابید و پیامش را به جان بخرید که او بی شک حسین زمانمان است و ما نباید خدای ناکرده اهل کوفه باشیم.
اکنون که برادرانمان در جبهه شب و روز در زیر ریزش خمپاره ها و گلوله های دشمن می شوند و خون پاکشان بر زمین می ریزد، پس دست از مادیات برداریم و این زندگی دو روزه ی دنیا را رها کنیم و آخرت را بگیریم که زندگی جاودانه در آخرت است.
ای مادر و ای همسر و ای برادران و خواهرانم! قامتتان را بالا بگیرید و ندای الله اکبر، خمینی رهبر سر بدهید و سخنان شهیدان را ه خدا را به مردم برسانید که سخنان ما همان پیروی از خدا و قرآن می باشد.
مادرم همسرم و برادرانم! مثا کوه استقامت کنید و لحظه ای از نام و یاد خدا غافل نشوید و تا آنجایی که نفس و خون در رگ درید، در راه اسلام و دین و امام بکوشید و نگذارید که منافقین کوردل شاد شوند و نگذارید که اسلام را لکه دار کنند.
از شما می خواهم که برای من گریه نکنید که گریه ی شما دشمن را شاد می کند و همین گریه نکردن شما ضربه ی محکمی است بر دهان منافقین.
انتهای پیام
دوران ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را در مدارس کنگاور با موفقیت و تلاش فراوان سپری نمود. به جهت مهارتی که در مکانیکی و امور فنی داشت اغلب کارهای فنی مدرسه به ایشان محول شده بود. و از آنجا که وی فرزندی از تبار زحمت کشان بود، به خوبی از عهده ی این کارها برمی آمد.
با آغاز انقلاب به خیل عظیم مبارزان پیوست و در راه مبارزه با ستمگران طاغوت از هیچ تلاشی دریغ نورزید.
وی علاوه بر شرکت در عملیات های مختلف رزمی، در زمینه ی تعمیر و نگهداری ادوات جنگی خدمات قابل توجهی ارائه می نمود. در چندین عملیات مجروح شد اما هر بار با صلابت و اخلاصی که داشت، دم از ابراز درد فرو می بست به این امیدکه به پشتوانه ی آن، زمان خلوتش با حضرت دوست بیشتر و پرشکوه تر گردد و راز و نیازش پرسوز و گداز تر.
تمام مدتی که در سپاه پاسداران و در جبهه های نبردمشغول خدمت بود، هیچ گاه خدا را از یاد نبرد و تعلقات دنیوی خود را به پایین ترین سطح رساند. هر چقدر امیال دنیوی اش کوچک تر می شد به همان اندازه روحش بزرگ تر می گشت. و سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه احیا و حفظ دین مبین اسلام و جان نثاری های فراوان برای پاسبانی از هستی و کیان این کهن بوم و بر و در روز بیست و چهارم 1365 در عملیات کربلای 5، در مشهد شهیدان سرافراز، شلمچه همزمان با شهادت دختر پهلو شکسته نبی اکرم ( ص ) شهد شهادت نوشید و روح بلندش پس از شکستن تن خاکی بر شاخسار سدره نشست و به خیل سجاده نشینان مسلخ عشق پیوست.
*فرازی از وصیت نامه شهید
با درود به امام و امت شهید پرور ایران و با سلام به تمامی شهدای دشت کربلا تا شهدای کربلای ایران. و سلام به تمامی خانواده های محترم شهدا، جانبازان و اسیران.
و درود بر کسانی که به پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. و سلام بر پدران و مادران که جوانان عزیز خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل می فرستند.
امام عزیزمان را همیشه و در همه حال دریابید و پیامش را به جان بخرید که او بی شک حسین زمانمان است و ما نباید خدای ناکرده اهل کوفه باشیم.
اکنون که برادرانمان در جبهه شب و روز در زیر ریزش خمپاره ها و گلوله های دشمن می شوند و خون پاکشان بر زمین می ریزد، پس دست از مادیات برداریم و این زندگی دو روزه ی دنیا را رها کنیم و آخرت را بگیریم که زندگی جاودانه در آخرت است.
ای مادر و ای همسر و ای برادران و خواهرانم! قامتتان را بالا بگیرید و ندای الله اکبر، خمینی رهبر سر بدهید و سخنان شهیدان را ه خدا را به مردم برسانید که سخنان ما همان پیروی از خدا و قرآن می باشد.
مادرم همسرم و برادرانم! مثا کوه استقامت کنید و لحظه ای از نام و یاد خدا غافل نشوید و تا آنجایی که نفس و خون در رگ درید، در راه اسلام و دین و امام بکوشید و نگذارید که منافقین کوردل شاد شوند و نگذارید که اسلام را لکه دار کنند.
از شما می خواهم که برای من گریه نکنید که گریه ی شما دشمن را شاد می کند و همین گریه نکردن شما ضربه ی محکمی است بر دهان منافقین.
انتهای پیام
نظر شما