وصیت نامه و دستخط شهید میرزا جعفر پیری؛
و شما پدر، مادر، برادر، همسر و خواهرم! مرا حلال کنید و استقامت و صبر داشته باشید. از انقلاب دفاع کنید. مبادا روحیه خود را ببازید و ناراحت شوید، چون ناراحتی شما، ناراحتی من است. افتخار کنید که فرزندی در راه خدا تقدیم کرده اید.
برادران و خواهرانم! از انقلاب اسلامی دفاع و حفاظت کنید
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید میرزا جعفر پیری، در اول فروردین 1346 در روستای خاتونبان از توابع شهرستان نورآباد لرستان به دنیا آمد. کودکی آرام و خوش صحبت بود. در 6 سالگی همراه خانواده اش به هرسین مهاجرت نمود. او تا سوم راهنمایی درس خواند و بعد به علت شروع جنگ درس را رها نمود و وارد بسیج شد و عازم جبهه گشت.
شهید جوانی خوش برخورد، شجاع، ساکت، عاقل و دانا و از دیگر برادرانش مهربان تر و متواضع تر بود. اگر هم کاری در توانش نبود، اما به خاطر شجاعتی که داشت به نحو احسن انجام می داد.
به نماز خواندن و رعایت حجاب بسیار اهمیت می داد. به افرادی که به خدا نزدیک بودند و قرآن را سرلوحه خود قرار می دادند علاقه داشت و از افرادی که به مسایل دینی مثل نماز اهمیت نمی دادند، بدش می آمد.
علاقه شدیدی به امام داشت و آرزوی دیدن امام را در دل می پروراند. آرزوی سلامتی امام را داشت. برای امام بسیار دعا می کرد . بیانات امام را بدون چون و چرا اطاعت می نمود. موضعش همان موضع امام بود.
از افرادی که نسبت به مسایل جامعه و مملکت و رهبری بی تفاوت بودند متنفر بود.
با گروهک های منافق و ضد انقلابی برخوردی تند داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج بیست میلیونی، عضو این نهاد شد. در پایگاه های بسیج فعالیت های چشمگیری مثل شرکت در کلاس های قرآن و گشت شبانه داشت.
با تشکیل سپاه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
انگیزه و هدفش از رفتن به جبهه دفاع از ارزش های اسلامی، میهن، امام و اسلام بود. رفتن به جبهه را وظیفه هر مسلمان می دانست.در عملیات های مختلفی حضور داشت. ابتدا با سمت فرماندهی گروهان فعالیت می کرد در تاریخ یکم اسفند 1364 به تیپ 23 نصرت رفت و فرماندهی گردان خیبر از تیپ 23 نصرت را به عهده گرفت. مسئول خنثی سازی بمب های شیمیایی و آموزش ش.م.ر بود.
جهانگیر درویشی، همرزم شهید می گوید: شهید به افرادی که در جبهه بودند و می جنگیدند علاقه داشت و می گفت: خوشا به حال آن ها که در جبهه هستند. ما هم باید به جبهه برویم نه این که در شهر بمانیم.
او دوست داشت در خط مقدم باشد و حاضر نبود از خط مقدم به پشت جبهه بیاید.شهید در جبهه سه بار مجروح شد. یک بار در بمباران هواپیماهای دشمن در استان کرمانشاه از ناحیه پا مجروح شد که حتی چند تن از اقوام نزدیکشان از جمله داماد آن ها در آن بمباران شهید شدند. در مرحله دوم، در عملیات کربلای 5 در حین سرکشی از تیم های رفع آلودگی شیمیایی زخمی شد.
لیلا موسوی فر همسر شهید می گوید: میلاد حضرت محمد ( ص ) بود که از طرف سپاه ما را به زیارت امام رضا ( ع ) بردند که او به من گفت: در سال دیگر در چنین روزی من در بین شما نیستم. درست همان سال شهید شد و سال دیگر در سال روز تولد حضرت محمد ( ص ) در بین ما نبود.
بعد از عملیات نصر 4، فرمانده تیپ عملیات او را به عنوان جانشین خود معرفی
می کند. بعد از برگشتن از خط مقدم نزدیک بیمارستان فاطمه الزهرا ( س ) در تاریخ نهم مهر 1366 بر اثر اصابت گلوله توپ به پیشانی و جمجمه به شهادت می رسد.
شهید در وصیت نامه خود نوشته است: سپاس خداوند را که بزرگتر از آن است که بتوان وصفش نمود، سلام و درود بر محمد و آل محمد ( ص ) و سلام بر امام خمینی کبیر.
اینک مسئولیتی که بر دوش ما قرار دارد، مسئله جنگ است و این جنگی است که به وسیله ابر قدرت ها به ما تحمیل شد و می خواهند ما را به زور به زیر سلطه و استثمار خود بکشانند و این وظیفه فردفرد ماست که اسلحه به دوش گیریم و در جبهه نبرد کنیم.اکنون من به جبهه می روم و جان خود را در راه اسلام و آرمانم می دهم تا شاید با این قطره خون ناقابل خود یک قدم مثبت در راه هدف و آرامانم برداشته باشم..
و شما پدر، مادر، برادر، همسر و خواهرم! مرا حلال کنید و استقامت و صبر داشته باشید. از انقلاب دفاع کنید. مبادا روحیه خود را ببازید و ناراحت شوید، چون ناراحتی شما، ناراحتی من است. افتخار کنید که فرزندی در راه خدا تقدیم کرده اید.
ای جوانان ایران، نگذارید امام امت تنها بماند. اجازه ندهید دشمن به کشور اسلامی ما تجاوز کند. برای اسلام خدمت فراوانی بکنید و به فرمان امام گوش دهید و حسین زمان را تنها نگذارید.
پیکر پاک شهید بعد از تشییع در گلزار شهدای هرسین به خاک سپرده شد.
انتهای پیام


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده