وصیت شهید وحید یدالهی: از خداوند متعال بخواهید که این شهید را از ما قبول کن
سهشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۱۶
شهید در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: عزیزان شما که این وصیت را عاشقانه می خوانید از خداوند متعال ملتمسانه بخواهید که این شهید افتخارآفرین را از ما قبول کن و با سوز دل دعا کنید.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید وحید یدالهی، فرزند ابوالقاسم و آسیه، در چهاردهم آذر ماه 1347 در کرمانشاه و در خانواده ای مرفه متولد شد.
وی دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده سپری کرد و در سن هفت سالگی برای کسب علوم به مدرسه راه پیدا کرد.
وی بچه ای پر تلاش و سخت کوش بود، و در مدرسه به علت رفتار خوب و نمرات عالی مورد توجه مربیان خود بود.
وحید پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد. او در امور تحصیلی موفق بود.
با اینکه در خانواده ای مرفه زندگی می کرد ولی در ایام نوجوانی خود را از بسیاری از لذت های دنیا محروم می کرد تا به هدفی والاتر برسد.
در ایام ماه مبارک رمضان به طور مستقیم در جلسات قرآن شرکت می کرد و خود نیز با آهنگی دلنشین قرآن را تلاوت می نمود، بینش قوی او به زندگی ایمانش را صد چندان می کرد.با وجود سن کمی که داشت عاقلانه فکر می کرد و تصمیم می گرفت حتی گاهی افرادی را مورد نصیحت قرار می داد که از خودش بزرگتر بودند.
صبر و شکیبایی، شجاعت و گشاده رویی و ادب از خصوصیات بارز وحید بود. ایشان دوران تحصیل را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد، او جوانی برومند شده و می توانست از پدر تقاضای پول، ماشین، مسافرت و امکانات رفاهی بیشتری کند اما خواسته او این چیزها نبود.
با شروع جنگ تحمیلی فقط به یک چیز فکر می کرد، رضایت پدر و مادر برای رفتن به جبهه. برادر بزرگ وحید در جبهه بود، تا اینکه به شهادت رسید. بعد از اینکه برادرش به شهادت رسید، همیشه مترصد این بود که به جبهه برود همزمان برای ورود به دانشگاه به مطالعه کتاب های درسی می پرداخت و عاقبت در دانشگاه قبول شد اما او یک ماه قبل از اعلام نتیجه دانشگاه به شهادت رسیده بود.
او پس از گذراندن دوره های مختلف آموزشی داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و برای دفاع از این مرز و بوم تا پای جان ایستادگی کرد.
شهید وحید یدالهی به عنوان یک رزمنده در میادین جنگ شرکت داشت و شجاعانه در مقابل دشمن بعثی ایستادگی کرد.
شرفعلی رستمی یکی از همرزمان او چنین بیان کرد:" در عملیات کربلای 4 در جنوب کشور واقع در خرمشهر بودیم وحید و حاج محمد کنار هم نشسته بودند مرا صدا زدند، من به طرف آنها رفتم یکدفعه دست و پای مرا بستند بعد هم با هر چه که دم دستشان بود مرا کتک زدند، شوخیشان گرفته بود من هم با زیرکی دست هایم را باز کردم و به طرف آنها سنگ پرتاب کردم و یک پرتقال برداشتم و به سر وحید زدم این شوخی تا مدتی ادامه داشت، فردای آن روز اعلام شد که در جزیره بوارین ماشینی حامل مهمات در آن جاست حاج محمد از ما خواست که ما دو نفر ماشین را به دست بچه های خودی برسانیم من و وحید رفتیم و مأموریت را به پایان رساندیم او بسیار شجاع و نترس بود.
آخرین بار در عملیات نصر 7 در حالی که شب قبل، در عملیات بود و خسته بود به عقب می آید تا نیروهای تازه نفس جایگزین شوند، بعد از نماز مغرب و عشا می خوابد، او در خواب حرف می زد و از خدایش عاجزانه طلب شهادت می کرد، ساعت 4 صبح خبر رسید که دشمن پاتک زده و منطقه تصرف شده را دوباره پس گرفته است وحید از خواب بیدار شد و داوطلبانه جهت مقابله به جلو رفت بعد از یک ساعت درگیری خبر شهادتش را دادند.
شهید وحید یدالهی در 21 مرداد ماه 1366 در منطقه سردشت و در عملیات نصر 7 بر اثر اصابت ترکش به سینه به شهادت رسید.
شهید در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: بار الها به پیغمبری پیامبر دینت محمد(ص) و به ذوالفقاری علی(ع) و به پهلوی شکسته و قبرگمشده زهرا (س) از تو می خواهم از گناهانم به طوری که شایسته است درگذری ای خدایی که غفور و رحیمی، عزیزان شما که این وصیت را عاشقانه می خوانید از خداوند متعال ملتمسانه بخواهید که این شهید افتخارآفرین را از ما قبول کن و با سوز دل دعا کنید.
پیکر پاک و مطهر شهید در گلزار شهدای کرمانشاه ( باغ فردوس ) به خاک سپرده شده است.
شایان ذکر است: شهید وحید یدالهی دومین شهید از یک خانواده می باشد.
انتهای پیام
وی دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده سپری کرد و در سن هفت سالگی برای کسب علوم به مدرسه راه پیدا کرد.
وی بچه ای پر تلاش و سخت کوش بود، و در مدرسه به علت رفتار خوب و نمرات عالی مورد توجه مربیان خود بود.
وحید پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد. او در امور تحصیلی موفق بود.
با اینکه در خانواده ای مرفه زندگی می کرد ولی در ایام نوجوانی خود را از بسیاری از لذت های دنیا محروم می کرد تا به هدفی والاتر برسد.
در ایام ماه مبارک رمضان به طور مستقیم در جلسات قرآن شرکت می کرد و خود نیز با آهنگی دلنشین قرآن را تلاوت می نمود، بینش قوی او به زندگی ایمانش را صد چندان می کرد.با وجود سن کمی که داشت عاقلانه فکر می کرد و تصمیم می گرفت حتی گاهی افرادی را مورد نصیحت قرار می داد که از خودش بزرگتر بودند.
صبر و شکیبایی، شجاعت و گشاده رویی و ادب از خصوصیات بارز وحید بود. ایشان دوران تحصیل را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد، او جوانی برومند شده و می توانست از پدر تقاضای پول، ماشین، مسافرت و امکانات رفاهی بیشتری کند اما خواسته او این چیزها نبود.
با شروع جنگ تحمیلی فقط به یک چیز فکر می کرد، رضایت پدر و مادر برای رفتن به جبهه. برادر بزرگ وحید در جبهه بود، تا اینکه به شهادت رسید. بعد از اینکه برادرش به شهادت رسید، همیشه مترصد این بود که به جبهه برود همزمان برای ورود به دانشگاه به مطالعه کتاب های درسی می پرداخت و عاقبت در دانشگاه قبول شد اما او یک ماه قبل از اعلام نتیجه دانشگاه به شهادت رسیده بود.
او پس از گذراندن دوره های مختلف آموزشی داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و برای دفاع از این مرز و بوم تا پای جان ایستادگی کرد.
شهید وحید یدالهی به عنوان یک رزمنده در میادین جنگ شرکت داشت و شجاعانه در مقابل دشمن بعثی ایستادگی کرد.
شرفعلی رستمی یکی از همرزمان او چنین بیان کرد:" در عملیات کربلای 4 در جنوب کشور واقع در خرمشهر بودیم وحید و حاج محمد کنار هم نشسته بودند مرا صدا زدند، من به طرف آنها رفتم یکدفعه دست و پای مرا بستند بعد هم با هر چه که دم دستشان بود مرا کتک زدند، شوخیشان گرفته بود من هم با زیرکی دست هایم را باز کردم و به طرف آنها سنگ پرتاب کردم و یک پرتقال برداشتم و به سر وحید زدم این شوخی تا مدتی ادامه داشت، فردای آن روز اعلام شد که در جزیره بوارین ماشینی حامل مهمات در آن جاست حاج محمد از ما خواست که ما دو نفر ماشین را به دست بچه های خودی برسانیم من و وحید رفتیم و مأموریت را به پایان رساندیم او بسیار شجاع و نترس بود.
آخرین بار در عملیات نصر 7 در حالی که شب قبل، در عملیات بود و خسته بود به عقب می آید تا نیروهای تازه نفس جایگزین شوند، بعد از نماز مغرب و عشا می خوابد، او در خواب حرف می زد و از خدایش عاجزانه طلب شهادت می کرد، ساعت 4 صبح خبر رسید که دشمن پاتک زده و منطقه تصرف شده را دوباره پس گرفته است وحید از خواب بیدار شد و داوطلبانه جهت مقابله به جلو رفت بعد از یک ساعت درگیری خبر شهادتش را دادند.
شهید وحید یدالهی در 21 مرداد ماه 1366 در منطقه سردشت و در عملیات نصر 7 بر اثر اصابت ترکش به سینه به شهادت رسید.
شهید در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: بار الها به پیغمبری پیامبر دینت محمد(ص) و به ذوالفقاری علی(ع) و به پهلوی شکسته و قبرگمشده زهرا (س) از تو می خواهم از گناهانم به طوری که شایسته است درگذری ای خدایی که غفور و رحیمی، عزیزان شما که این وصیت را عاشقانه می خوانید از خداوند متعال ملتمسانه بخواهید که این شهید افتخارآفرین را از ما قبول کن و با سوز دل دعا کنید.
پیکر پاک و مطهر شهید در گلزار شهدای کرمانشاه ( باغ فردوس ) به خاک سپرده شده است.
شایان ذکر است: شهید وحید یدالهی دومین شهید از یک خانواده می باشد.
انتهای پیام
نظر شما