شهید علیخانی به تربیت نیروهای فرهنگی با نگاه انقلابی در کرمانشاه اهتمام داشت
دوشنبه, ۱۳ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۳
یکی از دوستان شهید مدافع حرم محمدحسین علیخانی گفت: شهید علیخانی به تربیت نیروهای فرهنگی با عمق نگاه سیاسی و انقلابی و آدم های دست به قلم با نگاه مبارزاتی در کرمانشاه اهتمام داشت.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید محمدحسین علیخانی از رزمندگان استان کرمانشاه اواسط شهریور ماه 1395 در نبرد با تروریست های تکفیری در حلب سوریه به همراه شهید اکبر نظری دیگر رزمنده کرمانشاهی به شهادت رسید.
پیکر پاک این شهید پس از تشییع در تهران و کرمانشاه در18 شهریور ماه 1395با حضور باشکوه مردم کرمانشاه در گلزار شهدای این شهر و در کنار شهدای عملیات نصر 7 به خاک سپرده شد.
با حسین خانمحمدی یکی از شاگردان و دوستان نزدیک این شهید پیرامون ویژگیهای اخلاقی و تأثیرگذاری شهید علیخانی بر جوانان کرمانشاهی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میآید:
نحوه آشنایی شما با شهید علیخانی چگونه بود و چطور این ارتباط با وجود اختلاف سنی به رفاقت انجامید؟
آشنایی من با شهید علیخانی به سال 79 بر میگردد. در مسجدالنبی(ع) طاقبستان کتابخانهای وجود داشت و روزی که به کتابخانه رفته بود در آنجا نخستین دیدار و آشنایی با برادر حسین اتفاق افتاد. من تک پسر و مورد توجه خانواده بودم و آقا حسین این مسئله را میدانست و خیلی برای شکلگیری شخصیت من تلاش کرد. والدین من هم که با وی آشنا شدند و خیلی نسبت به تربیت من حساس بودند و روحیات بسیجی و انقلابی و احساس مسئولیت او را دیدند بیشتر علاقمند شدند که من با او ارتباط برقرار کنم و به نوعی جای برادر بزرگتر من را گرفت. در آن زمان آقا حسین در بسیج دانشجویی مشغول به فعالیت بود و من هم دبیرستانی بودم.
از این ارتباط برادری چگونه استفاده کردید و چه عواملی سبب ارتباط بیشتر شما با شهید شد؟
زمینه آشنایی من با شهید کتاب بود و در اوایل هم در همین مسیر پیش رفت. مثلا من کتابهای شهید مطهری و شهید آوینی را خواندم و بعد از هر کتاب، با وی در مورد آن کتاب بحث میکردم. البته به مرور و با افزایش صمیمیت بین ما، این فضای علمی و مطالعاتی کمرنگ شد و بیشتر به سمت مباحث اخلاقی و جهادی پیش رفت. آقا حسین خیلی دوست داشت من طلبه شوم اما متاسفانه من این کار را انجام ندادم. در مسائل اخلاقی کتاب های عرفانی را به من معرفی میکرد و درباره آقای دولابی و دفاع مقدس و شهدا که خیلی برای من جذاب بود و از جمله سید مجید کلوشادی صحبت میکرد و همین عوامل سبب شد یک دلبستگی شدیدی به شهید علیخانی پیدا کنم. این فضا به گونهای بود که حتی در برخی ماموریت های درون استانی هم با اجازه مسئولان بالادست، مرا با خود میبرد. حضور در مسجد آیتالله معصومی لاری و گلزار شهدای کرمانشاه از جمله کارهای دائمی ما بود.
چه چیزی باعث شده بود که خانواده شما نسبت به این ارتباط حساس نباشند و آن را بپذیرند؟
خانواده من نسبت به فضای بچه هیئتیها و رزمندگان دفاع مقدس آشنا بودند و روحیات چنین شخصیت هایی را درک کرده بودند. ایمان بالا و احساس مسئولیت شهید علیخانی آنقدر زیاد بود که کاملاً خانواده من را قانع کرده بود که این همراهی برای من مفید است. وی حتی نسبت به خانواده من نیز احساس مسئولیت داشت و در برههای که مادرم مریض شده بود خیلی کمک کرد. حسین آقا یک ویژگیهای خاصی داشت. در مکان هایی که حاضر میشد خیلی حساس بود که چه بخورد. فضای تربیتی رفتار گفتار وی بسیار خاص بود و تولی و تبری قابل لمسی داشت بهطوری که حتی در محیط کاری بارها شده بود که به مدیر دستگاههای مختلف تذکر داده بود. بسیار مورد توجه حلال و حرام بود.
ویژگیهای اخلاقی شهید علیخانی در نظر شما بهعنوان یکی از دوستان نزدیک ایشان چیست?
آقا حسین در کنار توکل به پروردگار متعال، بارزترین خصوصیت اش، این بود که بسیار با هوای نفس مبارزه میکرد و منیت را در خود کشته بود. برخلاف برداشتی که شاید در ذهن برخی باشد، نماز بسیار ساده و سریعی میخواند اما واقعاً نماز میخواند. در همین نماز سریع و مختصری که داشت حواسش از اطراف بریده میشد. بارها میشد که من از اتفاقاتی که در زمان نماز افتاده بود میگفتم اما میگفت که متوجه نشده است، در دعا و زیارت ها هم همین طور بود. خیلی سریع اما با دقت و تامل. مثلاٌ با همدیگر که صحبت میکردیم روی الفاظ خیلی تأکید میکرد. مثلا راجع به ثار و وابن ثاره و دیگر تعابیر در ادعیه توضیحات جالبی میداد و با همین توجهات به ذکر و خواندن دعا مشغول بود. اینطور هم نبود که همیشه نماز شب بخواند اما در هفته چند شب، را بیدار میشد. البته این اواخر و از زمان سوریه، به صورت دائم شب زندهداری داشت.
البته پس از شهادت شهید علیخانی برخی دوستان بهخاطر علاقه بسیار به این شهید تلاش کردند که وجه عرفانی وی را پررنگتر کنند اما باید بگویم در کنار این وجه، شخصیت اجتماعی و حاضر در میانه میدان شهید علیخانی بسیار پررنگتر بود و همانطور که گفتم تولی و تبری قابل لمسی داشت. در مورد تاثیرگذاری این شهید بر نسل جوان کرمانشاه هم باید بگوید همه بچه هیئتیهای شهر کرمانشاه با این شهید ارتباط داشتند. شهید علیخانی به تربیت نیروهای فرهنگی با عمق نگاه سیاسی و انقلابی و آدمهای دست به قلم با نگاه مبارزاتی در کرمانشاه اهتمام داشت و میگفت باید آماده باشیم نهضت فراگیر جهان اسلام در حال شکلگیری است.
رزمنده باید آچار فرانسه باشد خودش هم سعی میکرد در زمینههای مختلف اطلاعات خوبی کسب کند.
در مورد نحوه شهادت شهید علیخانی بفرمایید؟
نحوه شهادت اینگونه بوده که از ناحیه پا مورد اصابت گلوله تروریستهای تکفیری قرار میگیرد که پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل میشود. نقل قولها در مورد نحوه شهادت وی مختلف است ولی آنچه که محرز شده این است که حسین آقا و شهید اکبر نظری در موقعیت خودشان در نبرد با گروههای تروریستی تنها بوده و نیروی تأمین آتشی نداشتهاند زیرا این دو فرمانده در نخستین سنگر تهاجمی قرار داشتهاند.
چرا با توجه به اینکه شهید علیخانی جانباز شیمیایی بود، کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشت؟
آقا حسین از زمان دفاع مقدس و عملیات والفجر 10 شیمیایی شد. از حدود سال 80 پیگیر این مسئله شد. بعضاً در تنفسش مشکل ایجاد میکرد و سرفههای خلطدار زیادی میزد. خاطرهای هم دارم که بد نیست بگویم. یکبار با هم به بیمارستان بقیه الله، رفتیم دکتر احوال او را پرسید خدا را شکر کرد. بعد از بیرون آمدن به او گفتم چرا مشکلت را به او نگفتی؟ گفت بیماران بیمارستان را دیدم خجالت کشیدم درباره مشکلات خودم صحبت کنم و به عنوان یک رزمنده دیدم خوب نیست که بخواهم خیلی احساس عجز کنم و برای وی خیلی مهم بود که کسی از این موضوع خبر نداشته باشد.
خاطرهای از رشادت شهید علیخانی در عملیات مرصاد نقل محافل است. چنانچه امکان دارد آن را بازگو بفرمایید؟
خاطرهای در مورد رشادت حسین آقا در عملیات مرصاد وجود دارد که بنده سالها پیش از حاج باقر آقایی آن را شنیدم که حاج باقر نقل میکنند در عملیات مرصاد حسین آقا با وجود سن و سال کمتر از سایر رزمندگان با موشکانداز آرپیجی بر دوش به سمت یگان تانکهای زرهی دشمن در حال دویدن بود. در آن مقطع تانکهای منافقان به تنگهای رسیده بودند که در صورت عبور از آن وضعیت برای رزمندگان اسلام بد میشد که حسین آقا در فاصله بسیار کمی از تانک نخست با شلیک آرپیجی آن تانک را منفجر میکند و بهدلیل قرارگیری این تانک در معبر اصلی و بقیه تانکها امکان عبور از آن خط را نمییابند و وضعیت به نفع رزمندگان اسلام میشود.
انتهای پیام
پیکر پاک این شهید پس از تشییع در تهران و کرمانشاه در18 شهریور ماه 1395با حضور باشکوه مردم کرمانشاه در گلزار شهدای این شهر و در کنار شهدای عملیات نصر 7 به خاک سپرده شد.
با حسین خانمحمدی یکی از شاگردان و دوستان نزدیک این شهید پیرامون ویژگیهای اخلاقی و تأثیرگذاری شهید علیخانی بر جوانان کرمانشاهی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میآید:
نحوه آشنایی شما با شهید علیخانی چگونه بود و چطور این ارتباط با وجود اختلاف سنی به رفاقت انجامید؟
آشنایی من با شهید علیخانی به سال 79 بر میگردد. در مسجدالنبی(ع) طاقبستان کتابخانهای وجود داشت و روزی که به کتابخانه رفته بود در آنجا نخستین دیدار و آشنایی با برادر حسین اتفاق افتاد. من تک پسر و مورد توجه خانواده بودم و آقا حسین این مسئله را میدانست و خیلی برای شکلگیری شخصیت من تلاش کرد. والدین من هم که با وی آشنا شدند و خیلی نسبت به تربیت من حساس بودند و روحیات بسیجی و انقلابی و احساس مسئولیت او را دیدند بیشتر علاقمند شدند که من با او ارتباط برقرار کنم و به نوعی جای برادر بزرگتر من را گرفت. در آن زمان آقا حسین در بسیج دانشجویی مشغول به فعالیت بود و من هم دبیرستانی بودم.
از این ارتباط برادری چگونه استفاده کردید و چه عواملی سبب ارتباط بیشتر شما با شهید شد؟
زمینه آشنایی من با شهید کتاب بود و در اوایل هم در همین مسیر پیش رفت. مثلا من کتابهای شهید مطهری و شهید آوینی را خواندم و بعد از هر کتاب، با وی در مورد آن کتاب بحث میکردم. البته به مرور و با افزایش صمیمیت بین ما، این فضای علمی و مطالعاتی کمرنگ شد و بیشتر به سمت مباحث اخلاقی و جهادی پیش رفت. آقا حسین خیلی دوست داشت من طلبه شوم اما متاسفانه من این کار را انجام ندادم. در مسائل اخلاقی کتاب های عرفانی را به من معرفی میکرد و درباره آقای دولابی و دفاع مقدس و شهدا که خیلی برای من جذاب بود و از جمله سید مجید کلوشادی صحبت میکرد و همین عوامل سبب شد یک دلبستگی شدیدی به شهید علیخانی پیدا کنم. این فضا به گونهای بود که حتی در برخی ماموریت های درون استانی هم با اجازه مسئولان بالادست، مرا با خود میبرد. حضور در مسجد آیتالله معصومی لاری و گلزار شهدای کرمانشاه از جمله کارهای دائمی ما بود.
چه چیزی باعث شده بود که خانواده شما نسبت به این ارتباط حساس نباشند و آن را بپذیرند؟
خانواده من نسبت به فضای بچه هیئتیها و رزمندگان دفاع مقدس آشنا بودند و روحیات چنین شخصیت هایی را درک کرده بودند. ایمان بالا و احساس مسئولیت شهید علیخانی آنقدر زیاد بود که کاملاً خانواده من را قانع کرده بود که این همراهی برای من مفید است. وی حتی نسبت به خانواده من نیز احساس مسئولیت داشت و در برههای که مادرم مریض شده بود خیلی کمک کرد. حسین آقا یک ویژگیهای خاصی داشت. در مکان هایی که حاضر میشد خیلی حساس بود که چه بخورد. فضای تربیتی رفتار گفتار وی بسیار خاص بود و تولی و تبری قابل لمسی داشت بهطوری که حتی در محیط کاری بارها شده بود که به مدیر دستگاههای مختلف تذکر داده بود. بسیار مورد توجه حلال و حرام بود.
ویژگیهای اخلاقی شهید علیخانی در نظر شما بهعنوان یکی از دوستان نزدیک ایشان چیست?
آقا حسین در کنار توکل به پروردگار متعال، بارزترین خصوصیت اش، این بود که بسیار با هوای نفس مبارزه میکرد و منیت را در خود کشته بود. برخلاف برداشتی که شاید در ذهن برخی باشد، نماز بسیار ساده و سریعی میخواند اما واقعاً نماز میخواند. در همین نماز سریع و مختصری که داشت حواسش از اطراف بریده میشد. بارها میشد که من از اتفاقاتی که در زمان نماز افتاده بود میگفتم اما میگفت که متوجه نشده است، در دعا و زیارت ها هم همین طور بود. خیلی سریع اما با دقت و تامل. مثلاٌ با همدیگر که صحبت میکردیم روی الفاظ خیلی تأکید میکرد. مثلا راجع به ثار و وابن ثاره و دیگر تعابیر در ادعیه توضیحات جالبی میداد و با همین توجهات به ذکر و خواندن دعا مشغول بود. اینطور هم نبود که همیشه نماز شب بخواند اما در هفته چند شب، را بیدار میشد. البته این اواخر و از زمان سوریه، به صورت دائم شب زندهداری داشت.
البته پس از شهادت شهید علیخانی برخی دوستان بهخاطر علاقه بسیار به این شهید تلاش کردند که وجه عرفانی وی را پررنگتر کنند اما باید بگویم در کنار این وجه، شخصیت اجتماعی و حاضر در میانه میدان شهید علیخانی بسیار پررنگتر بود و همانطور که گفتم تولی و تبری قابل لمسی داشت. در مورد تاثیرگذاری این شهید بر نسل جوان کرمانشاه هم باید بگوید همه بچه هیئتیهای شهر کرمانشاه با این شهید ارتباط داشتند. شهید علیخانی به تربیت نیروهای فرهنگی با عمق نگاه سیاسی و انقلابی و آدمهای دست به قلم با نگاه مبارزاتی در کرمانشاه اهتمام داشت و میگفت باید آماده باشیم نهضت فراگیر جهان اسلام در حال شکلگیری است.
رزمنده باید آچار فرانسه باشد خودش هم سعی میکرد در زمینههای مختلف اطلاعات خوبی کسب کند.
در مورد نحوه شهادت شهید علیخانی بفرمایید؟
نحوه شهادت اینگونه بوده که از ناحیه پا مورد اصابت گلوله تروریستهای تکفیری قرار میگیرد که پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل میشود. نقل قولها در مورد نحوه شهادت وی مختلف است ولی آنچه که محرز شده این است که حسین آقا و شهید اکبر نظری در موقعیت خودشان در نبرد با گروههای تروریستی تنها بوده و نیروی تأمین آتشی نداشتهاند زیرا این دو فرمانده در نخستین سنگر تهاجمی قرار داشتهاند.
چرا با توجه به اینکه شهید علیخانی جانباز شیمیایی بود، کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشت؟
آقا حسین از زمان دفاع مقدس و عملیات والفجر 10 شیمیایی شد. از حدود سال 80 پیگیر این مسئله شد. بعضاً در تنفسش مشکل ایجاد میکرد و سرفههای خلطدار زیادی میزد. خاطرهای هم دارم که بد نیست بگویم. یکبار با هم به بیمارستان بقیه الله، رفتیم دکتر احوال او را پرسید خدا را شکر کرد. بعد از بیرون آمدن به او گفتم چرا مشکلت را به او نگفتی؟ گفت بیماران بیمارستان را دیدم خجالت کشیدم درباره مشکلات خودم صحبت کنم و به عنوان یک رزمنده دیدم خوب نیست که بخواهم خیلی احساس عجز کنم و برای وی خیلی مهم بود که کسی از این موضوع خبر نداشته باشد.
خاطرهای از رشادت شهید علیخانی در عملیات مرصاد نقل محافل است. چنانچه امکان دارد آن را بازگو بفرمایید؟
خاطرهای در مورد رشادت حسین آقا در عملیات مرصاد وجود دارد که بنده سالها پیش از حاج باقر آقایی آن را شنیدم که حاج باقر نقل میکنند در عملیات مرصاد حسین آقا با وجود سن و سال کمتر از سایر رزمندگان با موشکانداز آرپیجی بر دوش به سمت یگان تانکهای زرهی دشمن در حال دویدن بود. در آن مقطع تانکهای منافقان به تنگهای رسیده بودند که در صورت عبور از آن وضعیت برای رزمندگان اسلام بد میشد که حسین آقا در فاصله بسیار کمی از تانک نخست با شلیک آرپیجی آن تانک را منفجر میکند و بهدلیل قرارگیری این تانک در معبر اصلی و بقیه تانکها امکان عبور از آن خط را نمییابند و وضعیت به نفع رزمندگان اسلام میشود.
انتهای پیام
نظر شما