زندگی نامه شهیدحاج شیخ ذبیح الله کرمی
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ روحانی شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ ذبیح ا... کرمی در روستای قمشه ماهیدشت در خانه مشهدی شکر اله کرمی به سال1330خورشیدی شاهد ولادت کودکی ارجمند بود که از مدت ها قبل انتظار آمدنش را می کشیدند. سپس بعد از سال ها در تاریخ هفتم مرداد ماه 1367 به علت اصابت ترکش به وی در اسلام آباد غرب به شهادت رسید.
*دوره مدرسه و کار
دوران کودکی او در کنار والدین و محیط با صفای روستایی سپری شد و کلاس پنجم و ششم ابتدایی را در کرمانشاه گذراند. مشکلات اقتصادی و گرفتاری ها مدتی او را از ادامه تحصیل بازداشت، زندگی در روستا، کار در قنادی و کارگاه ساختمانی را آزمود امام صاحب کاران نامناسب او را از ادامه مسیری که استمرار آن خیر و صلاحی در آن نبود بازداشتند و این سختی در حقیقت به مصلحت او بود.
*راهیابی به حوزه علمیه
در جستجوی کار و اشتغال بود که راهی برای ثبت نام در نیروی هوایی یافت و آزمون های مربوطه را با موفقیت پشت سر نهاد. پرونده در دست برای اقامه نماز به مسجد گام نهاد. پرس و جوی امام جماعت از پرونده های در دست او و راهنمایی او برای راهیابی به جرگه سربازان امام عصر ( عج ) موجب شد تا از پیوستن به ارتش شاه خودداری کنند.
مدتی در کرمانشاه به تحصیل علوم حوزوی پرداخت اما قم، شهر حضرت فاطمه معصومه ( س )او را به سوی خود فراخواند. با کوله باری از امید و روحیه ای قوی گام در قم نهاد.
ابتدا در مدرسه حضرت آیت ا... گلپایگانی ثبت نام نمود و همراه با شرایط سخت اقتصادی در تحصیل کوشا بود. مدتی بعد هم به فیضیه راه یافت.
*مبارزات
در دوران سیاه طاغوت او اهل مبارزه و زندان رفتن بود.اهل اعلامیه و روشنگری بود؛ مبارز بود و از شکنجه نیز نم هراسید. زندان را می پذیرفت اما زیر بار منت نامردمان نمی رفت.
*باغ شهادت
پس از قبول قطعنامه 598 توسط امام خمینی ( ره ) فتنه جدیدی از سوی منافقان دور از خدا برپا شد. آنان به پشتیبانی شدید نیروهای بعث و آمریکای جنایتکار و سایر دشمنان ایران و اسلام درصدد برآمدند تا در عملیاتی بزرگ و غافلگیرانه بتوانند جمهوری اسلامی را از بین ببرند.
امتحان بزرگی برپا شد؛ هزاران هزار زن و فرزند و خانواده از شهر و دیار خود کوچیدند تا از شر منافقان در امان بمانند. مردان مرد به میدان آمدند؛ یاران امام ایستادگی کردند و مشتاقان شهادت که پس از قبول قطعنامه 598 درب های رسیدن به شهادت را بر روی خود بسته می دیدند و به خاطر آن بسیار گریسته و تأسف خورده بودنداز اینکه بار دیگر درهای آسمان برای گروهی از خواص گشوده شده به استقبال آن شتافتند. کرمانشاه حال و هوای دیگری داشت. رزمندگان اسلام از سراسر میهن اسلامی به سوی غرب کشور سرازیر شدند و بسیاری از آنان در همان لحظات و ساعات اولیه ورود به آسمان پرکشیدند. شهید کرمی هم از تهران راهی سرزمین مادری شد، بی خبر آمد اما خبر شهادت او ساعاتی بعد به آسمان ها نیز رسید. خون پاک او و هزاران شهید دیگر، انقلاب اسلامی را بیمه کرد.پیکر پاک شهید کرمی به آشیانه آل محمد ( ص ) قم، منتقل شد و در جوار شهدای انقلاب اسلامی در قبرستان باغ بهشت در کنار مدفن پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
*انتخابی از زندگینامه خود نوشت
دست توانای تقدیر از قمشه تا قمم کشاند و در این فاصله زمانی کوتاه چه خاطره ها، چه صفاها، چه وفاها و چه بی وفاها و چه ... از شیار زدن زمین، از صلا گفتن زمان، از نور دیدن صخره، از چروکیدن چهره، از درویدن گندم با داس، از کشیدن هیزم بر دوش، از چوپانی خیل و رمه ها، از گورانی و سیر تپه ها؛ چه ها که ندیدم، نشنیدم، نچشیدم و نکشیدم؛ از متل متل مادر، از گاو حسن و پدر، تا چهارده وجه ماضی تا نهمین وجه مصدر آه از این عمر زیاد، آه از این رنج و خطر، آه از این بعد سفر.
انتهای پیام