شهید حشمت اله بخشنده
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۲
ماپیروزیم
زندگینامه شهید حشمت اله بخشنده
فرزند علی
شهید حشمت ا... بخشنده در 23 آذرماه 1342 در شهرستان کنگاور دیده به جهان گشود
تا اخذ دیپلم در کنگاور درس خواند آنگاه در بسیج سپاه پاسداران راه یافت
شهید فعالیتهای چشمگیری داشت در نماز جمعه و قرائت قرآن شرکت داشت
از نظر اخلاقی بسیار دارای اخلاقی خداپسند بود. برای اقوام و خانواده و ... نمونه بود
شهید بخشنده بعد از دو ماه خدمت در بسیج عازم جبهه شد و در 61/5/25 در جبهه قصرشیرین بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید.
فرزند علی
شهید حشمت ا... بخشنده در 23 آذرماه 1342 در شهرستان کنگاور دیده به جهان گشود
تا اخذ دیپلم در کنگاور درس خواند آنگاه در بسیج سپاه پاسداران راه یافت
شهید فعالیتهای چشمگیری داشت در نماز جمعه و قرائت قرآن شرکت داشت
از نظر اخلاقی بسیار دارای اخلاقی خداپسند بود. برای اقوام و خانواده و ... نمونه بود
شهید بخشنده بعد از دو ماه خدمت در بسیج عازم جبهه شد و در 61/5/25 در جبهه قصرشیرین بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید.
وصیت نامه شهیدحشمت اله بخشنده
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای مهربان مرا بیامرز و این جان ناقابل را از من قبول کن ای خدا این امام امت را تا ظهور امام مهدی (عج) نگهدار
در این آخرین سلام و صحبتم با شما باشد چون در راهی قدم نهادم که آفریدگارم می خواهد در آن قدم نهد مادر جان از تو خواهش می کنم وقتی خبر شهادتم را شنیدی حتی یک قطره هم نریزی چون کسی در دامادی فرزندش گریه نمی کند پدر جان خوشحالم از اینکه توانستم سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که از کربلای ایران برخاسته و پیاپی در وجودم زمزمه لبیک بگویم و در راه یارانش قدم بگذارم و نیز به خداوند سوگند می خورم که راهم را آگاهانه و عاشقانه طی نمودم و در آن قدم گذاردم و همانطور که سرورم امام حسین (ع) در مقابل کفر ایستادگی خواهم نمود تا جان ناقابلم را برای برقراری اسلام و قرآن هدیه می کنم
خواهرانم می خواهم همیشه زینب وار و برادرانم حسین وار و قاطعانه امام را یاری دهند
برادران عزیزم مبادا فکر کنید که پناه بردن به شهادت فرار از مرگ است ما می میریم تا رنجدیدگان جامعه فردا بگوییم که زندگی در رفتن است نه در مقصد رسیدن
مادر عزیزم می دانم که در زندگی شما را خیلی اذیت کردم امیدوارم که مرا ببخشید و خواهش می کنم که زحماتی را که برایم کشیده اید حلال کنید
عزیزم انشاالله با پیروزی برخواهیم گشت و گرنه اگر خفه ام کنند سازش نخواهم کرد و حقیقت مصلحت نمی کنم و اگر در آتشم بسوزانند و یا بر دارم کشند و یا تیربارانم کنند حسرت یک آخ هم بر دلشان خواهم گذاشت.
نظر شما