شهید شهاب خالصی
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۹
خدایا من احساس حقارت می کنم هروقت این خانواده شهدا را می بینم احساس شرم در برابر آنها می کنم ، هروقت ..
شهید شهاب خالصی
محل تولد: کرمانشاه
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: 1346/6/1
تاریخ شهادت: 1365/10/23
محل شهادت: شلمچه (جنوب کشور)
شغل: بسیجی (پاسدار)
شهید در سال 1346 در شهر کرمانشاه متولد و تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل نموده و سپس وارد خدمت در بسیج می شود پدر شهید پاسدار قراردادی می باشد شهید شهاب خالصی شخصی مومن و با ایمان بوده و اخلاق شایسته ای داشته و بسیار مهربان بوده و در خانواده بسیار خوش اخلاق بوده و مورد علاقه همه بوده شهید بزرگوار عضو بسیج بوده و در تاریخ 65/10/23 در منطقه شلمچه در اثر اصابت گلوله دشمن بعثی بدرجه رفیع شهادت نایل گردید پیکر مطهر شهید را در باغ فردوس کرمانشاه بخاک سپردند.
محل تولد: کرمانشاه
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: 1346/6/1
تاریخ شهادت: 1365/10/23
محل شهادت: شلمچه (جنوب کشور)
شغل: بسیجی (پاسدار)
شهید در سال 1346 در شهر کرمانشاه متولد و تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل نموده و سپس وارد خدمت در بسیج می شود پدر شهید پاسدار قراردادی می باشد شهید شهاب خالصی شخصی مومن و با ایمان بوده و اخلاق شایسته ای داشته و بسیار مهربان بوده و در خانواده بسیار خوش اخلاق بوده و مورد علاقه همه بوده شهید بزرگوار عضو بسیج بوده و در تاریخ 65/10/23 در منطقه شلمچه در اثر اصابت گلوله دشمن بعثی بدرجه رفیع شهادت نایل گردید پیکر مطهر شهید را در باغ فردوس کرمانشاه بخاک سپردند.
مناجات شهید:
پروردگارا چه بسا جرمهای بزرگ از من دیدی و در مقابلش بردباری فرمودی و مرا رسوا نساختی، پروردگارا اگر عمری دراز در نافرمانی تو بسر بردم و بزرگ شدم و در نامه گناه من، جز آمرزش از تو انتظار ندارم و جز خشنودیت از تو امید ندارم، خدایا ترا به حق فاطمه زهرا (س) به آن صورت سیلی خورده اش و به آن پهلوی شکسته اش و به محسن سقط شده اش مرا ببخش، خدایا ترا سوگند به علم غیب خویش و به توانائی و قدرتت به آفرینش به زندگیم تداوم بخش تا آن هنگام که به صلاح من است و به حیات من پایان ده هر گاه که مرگ برایم بهتر از زندگی باشد.
یا من عفا عن السیئات و لم یجاز بها ارحم عبدک یا الله نفسی، نفسی انا عبدک یا سیداه
ای کسیکه از بدیها در گذرد و بر آنها کیفر نکند، بحال بنده ات ترحم بفرما، ای خدا مرا دریاب، مرا دریاب، من بنده توام آقای من. ای مولا ای خدا در آن لحظه حسین (ع) را به فریادم برسان. من بندۀ ضعیف توام یا رب ارحم ضعف بدنی.
خدایا ای معبود، گواه و شاهدی و خود می بینی که چه بر ما می گذرد، روزها و شبها پر از خاطره هایی است که انسان وقتی فردا یاد آن روزها می افتد دلش آمادۀ گریستن می شود و می خواهد گریه کند.
روزها پر از حماسه آفرینی های بچه ها و رزم بی امان علیه کفر و شبها عبادت و خودسازی، خدایا یاد گذشته ما را در غم و اندوه یاران می برد که ما را تنها گذاشتند و بسوی تو آمدند.
خدایا یاران و رفیقان ما بهترین موجودات تو در این زمین خاکی و دنیای فانی بودند، خدایا آنها می دانستند که اگر شهید می شدند نه تنها نمرده اند بلکه راهی بسوی جائی یافته اند که تنها و تنها عبادت تو را می کنند، بارالها دنیا برای ما سخت است به ما توفیقی بده که در این دنیا فانی تنها عبادت تو را بکنیم. خدایا بارالها برادرانم و دوستانم همه بسوی تو پرواز کردند و من مانده ام تنها با کوله باری از گناه، خدایا من با این همه گناه شرمنده ام و در درگاه تو آبروئی ندارم، خدایا مرا از هر آلودگی نجات بده و مرا به طرف خودت بخوان. ای خدا دوستان ما همه به طرف تو آمدند عزیزانی چون سید جمال حائری، حمید نیکپور، هوشنگ خسروزاد، جواد جعفری، غلامرضا دستنبویه، محسن شفیعی، حسین اجاقی و دیگر عزیزانی که مظلومانه بدست منافقین و یا در جبهه های نور علیه ظلمت بدرجه رفیع شهادت نایل آمدند.
خدایا من احساس حقارت می کنم هر وقت این خانواده شهدا را می بینم احساس شرم در برابر آنها می کنم، هر وقت به مزار شهدا می روم و قبر عزیزان را در آنجا
می بینم از خود بی خود می شوم و آنوقت است که پی می برم چقدر از غافله جا مانده ام، خدایا مرا به این غافله برسان و لیاقت این فیض عظیم یعنی شهادت را به من عطا بفرما. «اللهم ارزقنا شهاده فی سبیله»
و اما سخنی دارم با آنها که پشت میزهای ریاست را محکم چسبیده اند و ریاکارانه با لباسی تحت عنوان مسلمان لطمه و صدمه به این انقلاب گرانبها و پر ارزش می زنند قدری به خودتان بیائید و در کارهاتان خدا را در نظر داشته باشید. قدری فکر کنید که چه بودید و چه شدید و چه خواهید شد. کجا بودید و به کجا رسیدید مگر ما آن نیستیم که از نطفه ای بدبو به این شکل در آمدیم و مگر ما آن نیستیم که اگر روزی بمیریم بوی گندمان آنقدر زیاد است که هیچکس نزدیکمان نمی آید. خدا عاقبت همه ما را به خیر کند این میزها و این ریاستها تنها ثمرۀ خون شهدا است. نکند شما از آنها شوید که ابا عبدالله الحسین (ع) می فرماید مردم بندگان دنیا هستند و دینداریشان فقط زبانی است و تا آنجا با دین همراهند و بر گرد آن می چرخند که زندگی مادی آنها رواج باشد و چون گرفتار آزمایش شدند دیندار کم است. خدایا خودت کمک کن که ما از این گروه نباشیم انشاء الله.
یا من عفا عن السیئات و لم یجاز بها ارحم عبدک یا الله نفسی، نفسی انا عبدک یا سیداه
ای کسیکه از بدیها در گذرد و بر آنها کیفر نکند، بحال بنده ات ترحم بفرما، ای خدا مرا دریاب، مرا دریاب، من بنده توام آقای من. ای مولا ای خدا در آن لحظه حسین (ع) را به فریادم برسان. من بندۀ ضعیف توام یا رب ارحم ضعف بدنی.
خدایا ای معبود، گواه و شاهدی و خود می بینی که چه بر ما می گذرد، روزها و شبها پر از خاطره هایی است که انسان وقتی فردا یاد آن روزها می افتد دلش آمادۀ گریستن می شود و می خواهد گریه کند.
روزها پر از حماسه آفرینی های بچه ها و رزم بی امان علیه کفر و شبها عبادت و خودسازی، خدایا یاد گذشته ما را در غم و اندوه یاران می برد که ما را تنها گذاشتند و بسوی تو آمدند.
خدایا یاران و رفیقان ما بهترین موجودات تو در این زمین خاکی و دنیای فانی بودند، خدایا آنها می دانستند که اگر شهید می شدند نه تنها نمرده اند بلکه راهی بسوی جائی یافته اند که تنها و تنها عبادت تو را می کنند، بارالها دنیا برای ما سخت است به ما توفیقی بده که در این دنیا فانی تنها عبادت تو را بکنیم. خدایا بارالها برادرانم و دوستانم همه بسوی تو پرواز کردند و من مانده ام تنها با کوله باری از گناه، خدایا من با این همه گناه شرمنده ام و در درگاه تو آبروئی ندارم، خدایا مرا از هر آلودگی نجات بده و مرا به طرف خودت بخوان. ای خدا دوستان ما همه به طرف تو آمدند عزیزانی چون سید جمال حائری، حمید نیکپور، هوشنگ خسروزاد، جواد جعفری، غلامرضا دستنبویه، محسن شفیعی، حسین اجاقی و دیگر عزیزانی که مظلومانه بدست منافقین و یا در جبهه های نور علیه ظلمت بدرجه رفیع شهادت نایل آمدند.
خدایا من احساس حقارت می کنم هر وقت این خانواده شهدا را می بینم احساس شرم در برابر آنها می کنم، هر وقت به مزار شهدا می روم و قبر عزیزان را در آنجا
می بینم از خود بی خود می شوم و آنوقت است که پی می برم چقدر از غافله جا مانده ام، خدایا مرا به این غافله برسان و لیاقت این فیض عظیم یعنی شهادت را به من عطا بفرما. «اللهم ارزقنا شهاده فی سبیله»
و اما سخنی دارم با آنها که پشت میزهای ریاست را محکم چسبیده اند و ریاکارانه با لباسی تحت عنوان مسلمان لطمه و صدمه به این انقلاب گرانبها و پر ارزش می زنند قدری به خودتان بیائید و در کارهاتان خدا را در نظر داشته باشید. قدری فکر کنید که چه بودید و چه شدید و چه خواهید شد. کجا بودید و به کجا رسیدید مگر ما آن نیستیم که از نطفه ای بدبو به این شکل در آمدیم و مگر ما آن نیستیم که اگر روزی بمیریم بوی گندمان آنقدر زیاد است که هیچکس نزدیکمان نمی آید. خدا عاقبت همه ما را به خیر کند این میزها و این ریاستها تنها ثمرۀ خون شهدا است. نکند شما از آنها شوید که ابا عبدالله الحسین (ع) می فرماید مردم بندگان دنیا هستند و دینداریشان فقط زبانی است و تا آنجا با دین همراهند و بر گرد آن می چرخند که زندگی مادی آنها رواج باشد و چون گرفتار آزمایش شدند دیندار کم است. خدایا خودت کمک کن که ما از این گروه نباشیم انشاء الله.
نظر شما