جنگ زیبا نیست، آدمهای جنگ زیبا هستند
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، یک روز در محل کار به واسطه یکی از همکارانمان خبر کسب مقام اول خواهر شهید «سعید پاوه» در جشنواره تئاتر ارس را شنیدیم. بر آن شدیم تا در حوزه هنر و به خصوص تئاتر با خانم «سعیده پاوه» دیداری داشته باشیم و به گفتگوی مفصل و خودمانی بپردازیم تا اینکه دعوت به عمل آمد و ساعتی را با این هنرمند عرصه ی تئاتر سپری کردیم. در ادامه این گفتگو را تقدیم مخاطبان ارجمند می کنیم:
نوید شاهد کرمانشاه: لطفاً خود را برای مخاطبین ما معرفی کنید.
خواهر شهید: من «سعیده پاوه» فرزند ایثارگر «مسعود پاوه» و خواهر شهید «سعیدپاوه» هستم که 23شهریور 1365 در خانواده متدین و در کرمانشاه متولد شدم.
نوید شاهد کرمانشاه: از برادر شهیدتان «سعید پاوه» برایمان بگویید.
خواهر شهید: سعید فرزند بزرگ خانواده ما بود و من تقریبا دو ساله بودم که برادرم شهید می شود از ایشان تصویر واضحی ندارم اما تمام خاطراتی که از سعید برایم تعریف می کنند بعد از سال ها سعید را در کنارم احساس می کنم چون برادرم زنده است و هیچگاه فکر نکردم که از میان ما رفته باشد. هر وقت خواستهای داشتم جان سعید را قَسم خوردم. برادرم در تمام موفقیت هایم خودش را به من نشان می دهد و اسم من با برادرم فقط یک «ه» تفاوت دارد اکثر مدارکی که دارم به اسم سعید است.
نوید شاهد کرمانشاه: چطور شد که وارد عرصه هنر تئاتر شدید؟
فرزند ایثارگر کرمانشاهی: از سنین کودکی بسیار شیطان و باهوش بودم. در مقطع دبیرستان رشته عکاسی و فیلمبرداری را انتخاب کردم بعد از آن سال 1383 دانشگاه اهواز قبول شدم اما به دلیل دوری مسافت در دانشگاه حضور پیدا نکردم که متأسفانه دو سال از شرکت در کنکور محروم شدم در این فاصله مشغول به گذراندن دوره های کامل انیمیشن شدم دو سال بعد مجدد در دانشگاه تهران و در رشته انیمیشن پذیرفته شدم که باز هم به دلیل دوری مسافت در دانشگاه حضور پیدا نکردم.
از همان سال 1383 فعالیت خودم رو در هنر تئاتر از جمله تئاتر عروسکی و صحنه ای آغاز و حتی نمایش های خودم را به سمت مدارس بردم و اولین مقام کسب شده من دوم عروسکی در یکی از نواحی آموزش و پرورش بود.
اواخر سال 98 که آغاز شیوع بیماری کرونا بود تمرین های خودم رو از تئاتر عروسکی آغاز کردم.
نوید شاهد کرمانشاه: اجرای تئاتر ایثار و شهادت را چقدر با اهمیت می بینید؟
خواهر شهید: من باید در ابتدا این را خدمت شما بگویم که تَک تَک ما مدیون شهدا هستیم. هر نفسی که می کشم و هر جایی که پا می گذارم به واسطه ی شهدای عزیزمان است. خیلی از شهدا برای دفاع از دین اسلام و سرزمینشان رفتند آرزوهایی داشتند که از آنها گذشتند تا ما با بتوانیم دستاوردهایشان را حفظ کنیم لذا اجرای تئاتر ایثار و شهادت کوچکترین قدم برای شهداست که من به آن پرداختهام. جنگ قشنگ نیست اما به عمق موضوع که نگاه کنیم آدم های جنگ زیبا هستند. در بزرگداشت سالروز عملیات بازی دراز که به ارتفاعات آنجا رفتم با خودم می گفتم الان که من این مسیر را طی می کنم با حال خوب سالم و بدون هیچ مشکی سختی بالا رفتن را احساس می کنم. شهدای والامقام ما در زمان دفاع مقدس برای دفاع از این منطقه بدون امکانات چطور تحمل میکردند قدم به قدم که راه می رفتیم چشمهایم را می بستم و احساس می کردم که شهدا ما را می بینند.
نوید شاهد کرمانشاه: در حوزه ی ایثار و شهادت چه اجراهایی را به روی صحنه بردید؟
فرزند ایثارگر کرمانشاهی: یک تئاتر صحنهای به نام «خاک شیرین» که در این اجرا من بازیگر نقش اول صحنه ای بودم که بعدها به فیلم سینمایی تبدیل شد و بنیاد حفظ آثار این نمایشنامه را حمایت کرد. این اثر درباره یک جوان شمالی نوشته شده بود که در کرمانشاه به یک دختر کُرد علاقمند می شود در همان سال های آشنایی جنگ تحمیلی آغاز می شود و به دنبال این دختر می آید در این حین خودش با جنگ درگیر و در کرمانشاه شهید می شود.
و یک اثر دیگر به نام «شهید گمنام» بود که این نمایش هم در مورد جانبازی است که در نهایت شهید می شودکه باز هم بازیگر نقش یک زن را داشتم.
نوید شاهد کرمانشاه: اجرای جدیدی هم دارید؟
فرزند ایثارگر کرمانشاهی: در حال حاضر مشغول به تمرین یک اجرای صحنه ای دیگر به نام «عاشقانه های زیر خاکی» هستیم و یک فضای تخیلی داره به این منظور که عمیق تر و تخیلی تر به جنگ نگاه کنیم. قصه از این قرار است که بند یک پوتین به یک مین عمل نشده وصل است و به واسطه این مین به هنگام انفجار بعد از 36 سال توسط گروه تفحص یک شهید شناسایی می شود.
هنر به خوبی می تواند اتفاقات جنگ را به تصویر بکشد
نوید شاهد کرمانشاه: آیا به خوبی توانستهایم در حوزه ی هنر به اتفاقات جنگ بپردازیم؟
فرزند ایثارگر کرمانشاهی: خیر، آنچه که من می بینم در حوزه دفاع مقدس بسیار کم کار کرده ایم چراکه ما اتفاقات زیادی از جنگ تحمیلی را شنیدهایم و شهدای زیادی داشتیم. در مورد هر یک از شهدا میشود یک اجرا به نمایش درآورد یا به هر سبک هنری کار کرد.
من از کودکی فکر می کردم آدمهای جنگ خاص و برگزیده بودند تا اینکه زمان گذشت همین که به حوزه ی هنر وارد شدم و تحقیقاتم را گسترده کردم به این پی بردم از دل همین مردم دوست داشتنی و باایمان شهدای عزیز برخاستند و با دشمنان جنگیدند و این وظیفه ی هنر است به هر شکل دفاع از وطن و دین را برای نسل آینده به تصویر بکشد.
نوید شاهد کرمانشاه: شما با آغاز شیوع بیماری کرونا دوباره به صحنه تئاتر برگشتید در این بازه زمانی بحث مهم ایثار اجتماعی را هم دنبال کردید؟
خواهر شهید: جالب بدونید یک روز من برای تست کرونا راهی یکی از بیمارستان ها شدم در مسیر به این فکر می کردم که آیا به کرونا مبتلا شده ام یا نه، به یکباره یک آقای بلند قدی را به چهره رنگ پریده دیدم که به فاصله یک چشم بر هم زدن روی زمین افتاد. شروع به داد زدن کردم که پرسنل بیمارستان برای کمک به آقا بیرون بیایند خیلی از آدم های آنجا جرأت اینکه جلو بیایند و کمک کنند را نداشتند.
بعد از این اتفاق باز هم با یک رُفتگر مواجه شدم که هیچکدام از وسیله های پیشگیری از بیماری (ماسک و دستکش) را نداشت و به این فکر کردم که این بنده خدا مستقیم با این بیماری مواجه شده و دیده نمی شود. شروع به نوشتن کردم به نام «مرکز خطر» که این قصه با رفتگران عزیز آغاز و با فداکاری پرستاران به پایان رسید که این کار در جشنواره کرج رتبه سوم را کسب کردیم.
در جشنواره «ارس» نویسندگی، کارگردانی و بازیگری قصه بر عهده ی خودم بود خدا رو شکر در این جشنواره هم رتبه اول بازیگر نقش زن را کسب کردم.
نوید شاهد کرمانشاه: سخن پایانی؟
فرزند ایثارگر کرمانشاهی: تا زنده ام هر چه برای شهدا کار کنم باز قدم کوچکی است و نمی دانم چطور باید دینم را ادا کنم.
انتهای پیام/
تهیه و تنظیم: شهرزاد سهیلی