شهید "حضرت قلی امیری" شیفته ی امام خمینی (ره) بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید حضرتقلی امیری در سال 1334 در یک خانواده مذهبی در روستای کندوله بهدنیا آمد و در سن پنج سالگی با شرکت در کلاسهای درس قرآن با استعداد فراوانی که داشت، طی یکماه به خواندن کلامالله مجید مشغول شد.
وی در روستای کندوله و همان دوران کودکی در ماه محرم که تعزیهخوانی برپا میشد به ایفای نقش میپرداخت و با وجود سن کمی که داشت، اشعار تعزیه را حفظ میکرد و از همان زمان با یزید در جنگ بود.
شهید امیری از چنان هوش و ذکاوتی برخوردار بود که در سن هفت سالگی وارد کلاس سوم ابتدایی شد و از همان دوران ابتدایی پس از بازگشت از مدرسه پدرش را در کارهای کشاورزی یاری میکرد و تمام رنجها و سختیهای کار در مزرعه را بدون هیچگونه اعتراضی انجام میداد.
این شهید بزرگوار برای گذراندن تحصیلات خود در مقطع ششم ابتدایی عازم شهر کرمانشاه شد و در راستای تأمین مخارج زندگی در کنار تحصیل مشغول بهکار شد و این امر موجب شده بود که بهطور متفرقه در کلاس درس حاضر شود، اما هیچگاه کارکردن نتوانست به تحصیل وی لطمه وارد کند.
وی با تمام سختیهایی که در دوران تحصیل با آن مواجه بود توانست با موفقیت مدرک دیپلم خود را اخذ کند و به دانشگاه افسری وارد شود، اما بهدلیل اینکه حامی مظلومان و ستمدیدگان بود با برخی از عوامل رژیم منحوس پهلوی درگیر میشد که این امر موجب شد پس از شش ماه او را از دانشکده اخراج کنند و این ضربه محکمی به زندگی شهید وارد کرد.
در سال 1352 وارد دانشکده حقوق شهر مشهد شد و در آنجا نیز بهدلیل مشکلات مالی و فراهم نبودن وسایل و امکانات تحصیلی پس از یکسال دوباره به کرمانشاه بازگشت و به انجام کارهای مختلفی برای تأمین مخارج زندگی خود پرداخت.
شهید امیری پس از آن در سال 1354 برای گذراندن دوران سربازی وارد ارتش شد و بهدلیل هوشیاری و شجاعتی که در برگزاری مانورهای ارتش از خود نشان داده بود پیشنهاد ورود به سازمان امنیت ارتش از سوی فرماندهاش را دریافت کرد، اما چون با اقدامات ظالمانه این سازمان آشنا بود نتوانست آن پیشنهاد را بپذیرد.
پس از آن به انجام شغلهای آزاد مشغول و از نزدیک با دردهای مردم جامعه و محرومان آشنا شد و همواره با وجود مشکلات فراوان در زندگی خود به فکر جوانان و ستمدیدگان دیگر نیز بود.
این شهید بزرگوار در سال 1357 وارد ادارهکل آموزش و پرورش شد که ورود او همزمان بود با نقطه اوج انقلاب اسلامی ایران و زمانیکه صدای رادمرد بزرگ و ابرمرد تاریخ ایران، امام خمینی(ره) به گوش ایرانیان رسید.
این ایام شهید را بهوجد آورد و عشق بهخدا و مردم که همیشه در جان وی شعلهور بود بار دیگر زبانه کشید. او که در تمام عمرش حس میکرد نیمی از وجودش خالی است با شنیدن صدای اللهاکبر امام راحل نیمه دیگر وجودش پر شد.
در سال 1357 زمانیکه مردم کرمانشاه همانند سایر ملت ایران اسلامی فریاد عدالتخواهی را علیه رژیم منحوس پهلوی سر دادند، شهید امیری نیز بههمراه دوستانش که تعدادشان بسیار بود به خیابانها ریختند و با وجود مقاومت سربازان رژیم در حالیکه مشغول پایین کشیدن مجسمه ننگین شاه بهعنوان سمبل جنایت و خیانت بودند با اصابت گلوله دژخیمان در تاریخ دهم دی 1357جان پرمایهاش را فدای انقلاب اسلامی ایران کرد.
یکی از دوستان این شهید بزرگوار در خاطرات خود آورده است: شهید امیری همواره آرزوی شهادت در راه خدا و عدالت را در سر میپروراند و همواره با ظلم و ستم مبارزه میکرد و پشتیبانی از محرومان جامعه را سرلوحه کار خود قرار میداد تا جاییکه غصه دردهای آنان را نیز میخورد و میگفت روزی میرسد که حکومت جور و ستم در ایران پایان یابد.
وی میافزاید: شهید آنچنان شیفته امام خمینی(ره) بود که در وصف ایشان شعرهای بسیاری را میسرود و همیشه جزو نخستین افرادی بود که در پخش اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام راحل پیشقدم میشد.
انتهای پیام/