روایتی خواندنی از خواهر شهید " حسن نظری "/ استجابت دعا
چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۰
مدت ها از آن روز گذشت روزی که پیکرش را آوردند یاد آرزویش افتادم، او تمام بدنش سوخته و قابل تشخیص نبود و دو دستش هم از بدنش جدا شده بود.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید حسن نظری سال 1341 در کرمانشاه دیده به جهان گشود و دوران کودکی را سپری نمود وارد مدرسه شد و با سعی و تلاش و استعداد خوبی که داشت تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و سپس وارد ارگان جهاد سازندگی شد.
این جهادگر فداکار و مبارز که برای بازسازی و آبادی شهر تلاش و کوشش می کرد و از طرف دیگر حضور فعالانه در جبهه های حق علیه باطل را به عمل می آورد و جهاد در راه خدا را سرمشق زندگیش قرار داده بود ایشان در تاریخ دوم فروردین 1366 در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این جهادگر فداکار و مبارز که برای بازسازی و آبادی شهر تلاش و کوشش می کرد و از طرف دیگر حضور فعالانه در جبهه های حق علیه باطل را به عمل می آورد و جهاد در راه خدا را سرمشق زندگیش قرار داده بود ایشان در تاریخ دوم فروردین 1366 در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
*روایتی از فرصت نظری خواهر شهید " حسن نظری "
غروب بود، برادرم تازه به مرخصی آمده بود و من برای سلامتیش مشکل گشا نذر کرده بودم. در حال تقسیم کردن آن بودم که حسن گفت: آن را برای چه خریده ای؟
داشتم برایش توضیح می دادم که متوجه شدم به عکس دوست شهیدش " عبدالرضا فرهادی" که روی دیوار بود، خیره شده است. گفتم: حسن دوست داری مانند عبدالرضا شهید شوی؟
می دانی من همیشه دعا می کنم هم مانند حضرت عباس ( ع ) شهید شوم و هم بدنم تکه تکه شود.
مدت ها از آن روز گذشت روزی که پیکرش را آوردند یاد آرزویش افتادم، او تمام بدنش سوخته و قابل تشخیص نبود و دو دستش هم از بدنش جدا شده بود.
انتهای پیام
غروب بود، برادرم تازه به مرخصی آمده بود و من برای سلامتیش مشکل گشا نذر کرده بودم. در حال تقسیم کردن آن بودم که حسن گفت: آن را برای چه خریده ای؟
داشتم برایش توضیح می دادم که متوجه شدم به عکس دوست شهیدش " عبدالرضا فرهادی" که روی دیوار بود، خیره شده است. گفتم: حسن دوست داری مانند عبدالرضا شهید شوی؟
می دانی من همیشه دعا می کنم هم مانند حضرت عباس ( ع ) شهید شوم و هم بدنم تکه تکه شود.
مدت ها از آن روز گذشت روزی که پیکرش را آوردند یاد آرزویش افتادم، او تمام بدنش سوخته و قابل تشخیص نبود و دو دستش هم از بدنش جدا شده بود.
انتهای پیام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات- استان کرمانشاه
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۲
انتشار یافته: ۱
روحش شاد فقط امیدوارم اون دنیا یکبار دیگه ببینمش