شهیدی که برای انتقال شهدا و زخمی ها از اسرای عراقی استفاده کرد
چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۹
در عملیات نصر 7 برای این که توان رزمی بیهوده هدر نرود وی برای انتقال شهدا و مجروحین ایرانی با تدبیری زیبا از تعدادی از اسرای عراقی استفاده می نماید و بدین طریق هم شهدا و مجروحین را به محورهای خودی منتقل می نماید و هم اسرا را تحویل مقاومت ذی ربط می دهد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید سید حشمت اله جعفری در سال 1337 در روستای گنبله از توابع شهرستان اسد آباد دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را در فضای پاک و بی آلایش و صمیمی روستا و در دامان پدر و مادری ساده و مذهبی پشت سر گذاشت و پایه های دینی را نزد آنان فراگرفت. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه می دهد و به جهت عدم امکانات کافی از ادامه ی تحصیل بازمی ماند. مدتی نیز در مکتب خانه های آن زمان قرآن را فرا می گیرد.
در ایام انقلاب شهید جعفری اطلاعیه های امام را که از قم به کنگاور آورده می شد در پادگان میان سربازان تقسیم می نمود و در این راه مشکلات فراوانی را به جان می خرید تا پیام انقلاب را به گوش دیگر همرزمانش برساند.
در سال 1356 توسط فرماندهان پادگان نظامی بیستون به همراه تعدادی از سربازان برای جلوگیری از سیل خروشان مردم انقلابی و سرکوب آزادی خواهان به تهران اعزام می شود. یکی از سربازان که از سابقه ی مبارزاتی وی با اطلاع است او را تهدید می کند که اگر به روی مردم آتش نگشاید او را خواهد کشت.
اما ایشان با توکل به خدا و پس از اعلام حضرت امام مبنی بر ترک پادگان ها توسط سربازان محل خدمت خود را ترک می کند و به خیل مبارزان انقلابی می پیوندد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی باز به دعوت رهبر کبیر انقلاب خود را به پادگان نظامی معرفی می نماید و ما بقی خدمت سربازی را زیر پرچم جمهوری اسلامی به اتمام می رساند.
پس از اتمام خدمت سربازی، به زادگاه خویش مراجعت می نماید و تشکیل خانواده می دهد. از آنجا که ایشان مردی درستکار، با ایمان، صادق و خدا ترس بود. امین مردم قرار می گیردو مسئول شورای روستا می شود و در کنار اداره ی خانواده و تامین معاش زندگی به آبادانی روستا و رفع مشکلات عدیده ی مردم اهتمام می ورزد. عضویت وی در شورای روستا منشا خدمات قابل توجهی است. از آن جمله می توان به راه اندازی شبکه ی آب شرب روستا، احداث سیل بند باهمکاری جهادسازندگی و احداث راه روستایی با همکاری سازمان خدمات روستایی اشاره نمود. در سال 1360 و با توجه به علاقه وافری که به خدمت به جمهوری اسلامی داشت وارد سپاه می شود و برای طی دوره های آموزشی به یکی از پادگان های کرمانشاه اعزام می گردد. پس از طی دوره های آموزشی و با توجه به قابلیت ها و استعدادهایی که در ایشان مشاهده می شود به عنوان نیروی اطلاعات عملیات به یکی از مناطق کشور اعزام می گردد.
وی در یکی از عملیات های شناسایی و پس از بازگشت مورد هجوم نیروهای کمین دشمن قرار می گیرد و از ناحیه ی پای راست مجروح می شود و دو ماه تحت درمان قرار می گیرد. در این مدت خانواده ی وی نیز هیچ اطلاعی از او ندارند و این ماجرا تا هنگام شهادت از خانواده اش مخفی می ماند.
پس از چند سال خدمت در مناطق جنگی، در سپاه پاسداران شهرستان کنگاور با عنوان مسئول تعاون سپاه منشا خدمات شایانی به رزمندگان و خانواده هایشان می شود.
پس از مدتی با توجه به لیاقت و کاردانی فراوانی که در وی دیده می شود به سمت مسئول تعاون رزمی تیپ نبی اکرم ( ص ) انتخاب می گردد.
در عملیات نصر 7 برای این که توان رزمی بیهوده هدر نرود وی برای انتقال شهدا و مجروحین ایرانی با تدبیری زیبا از تعدادی از اسرای عراقی استفاده می نماید و بدین طریق هم شهدا و مجروحین را به محورهای خودی منتقل می نماید و هم اسرا را تحویل مقاومت ذی ربط می دهد.
آخرین کنکور شهید جعفری جهت رسیدن به معشوق، رزم مرصاد است. در جریان نبرد ظفرمند مرصاد گردان خیبر از تیپ نبی اکرم درخواست مهمات می نماید شهید جعفری به همراه تنی چند از همرزمانش جهت یاری رساندن به رزمندگان با خودرویی مملو از مهمات به سمت محل استقرار گردان خیبر حرکت می کند. در این حین نظامیان بعثی و منافقین کوردل در حال پیشروی هستند.
شهید جعفری بی خبر از این واقعه وارد گردان تانک های عراقی می شود و از میان آنان عبور می کند.
در این حین نظامیان بعثی و منافقین کوردل در حال پیشروی هستند. شهید جعفری بی خبری از این واقعه وارد گردان تانک های عراقی می شود و از میان آنان عبور می کند.در این گیرودار شلیک یکی از تانک هاسقف اتومبیل وی را می کند و گلوله ی مستقیم تانک نیز به سر ایشان اصابت می نماید و از سوی نیروهای پیاده ی منافق و بعثی نیز چند گلوله به وی شلیک می گردد و پس از سال ها مجاهدت و پشت پا زدن به همه ی تعلقات دنیوی، آسمانی و جاودانی می شود.
انتهای پیام
دوران کودکی را در فضای پاک و بی آلایش و صمیمی روستا و در دامان پدر و مادری ساده و مذهبی پشت سر گذاشت و پایه های دینی را نزد آنان فراگرفت. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه می دهد و به جهت عدم امکانات کافی از ادامه ی تحصیل بازمی ماند. مدتی نیز در مکتب خانه های آن زمان قرآن را فرا می گیرد.
در ایام انقلاب شهید جعفری اطلاعیه های امام را که از قم به کنگاور آورده می شد در پادگان میان سربازان تقسیم می نمود و در این راه مشکلات فراوانی را به جان می خرید تا پیام انقلاب را به گوش دیگر همرزمانش برساند.
در سال 1356 توسط فرماندهان پادگان نظامی بیستون به همراه تعدادی از سربازان برای جلوگیری از سیل خروشان مردم انقلابی و سرکوب آزادی خواهان به تهران اعزام می شود. یکی از سربازان که از سابقه ی مبارزاتی وی با اطلاع است او را تهدید می کند که اگر به روی مردم آتش نگشاید او را خواهد کشت.
اما ایشان با توکل به خدا و پس از اعلام حضرت امام مبنی بر ترک پادگان ها توسط سربازان محل خدمت خود را ترک می کند و به خیل مبارزان انقلابی می پیوندد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی باز به دعوت رهبر کبیر انقلاب خود را به پادگان نظامی معرفی می نماید و ما بقی خدمت سربازی را زیر پرچم جمهوری اسلامی به اتمام می رساند.
پس از اتمام خدمت سربازی، به زادگاه خویش مراجعت می نماید و تشکیل خانواده می دهد. از آنجا که ایشان مردی درستکار، با ایمان، صادق و خدا ترس بود. امین مردم قرار می گیردو مسئول شورای روستا می شود و در کنار اداره ی خانواده و تامین معاش زندگی به آبادانی روستا و رفع مشکلات عدیده ی مردم اهتمام می ورزد. عضویت وی در شورای روستا منشا خدمات قابل توجهی است. از آن جمله می توان به راه اندازی شبکه ی آب شرب روستا، احداث سیل بند باهمکاری جهادسازندگی و احداث راه روستایی با همکاری سازمان خدمات روستایی اشاره نمود. در سال 1360 و با توجه به علاقه وافری که به خدمت به جمهوری اسلامی داشت وارد سپاه می شود و برای طی دوره های آموزشی به یکی از پادگان های کرمانشاه اعزام می گردد. پس از طی دوره های آموزشی و با توجه به قابلیت ها و استعدادهایی که در ایشان مشاهده می شود به عنوان نیروی اطلاعات عملیات به یکی از مناطق کشور اعزام می گردد.
وی در یکی از عملیات های شناسایی و پس از بازگشت مورد هجوم نیروهای کمین دشمن قرار می گیرد و از ناحیه ی پای راست مجروح می شود و دو ماه تحت درمان قرار می گیرد. در این مدت خانواده ی وی نیز هیچ اطلاعی از او ندارند و این ماجرا تا هنگام شهادت از خانواده اش مخفی می ماند.
پس از چند سال خدمت در مناطق جنگی، در سپاه پاسداران شهرستان کنگاور با عنوان مسئول تعاون سپاه منشا خدمات شایانی به رزمندگان و خانواده هایشان می شود.
پس از مدتی با توجه به لیاقت و کاردانی فراوانی که در وی دیده می شود به سمت مسئول تعاون رزمی تیپ نبی اکرم ( ص ) انتخاب می گردد.
در عملیات نصر 7 برای این که توان رزمی بیهوده هدر نرود وی برای انتقال شهدا و مجروحین ایرانی با تدبیری زیبا از تعدادی از اسرای عراقی استفاده می نماید و بدین طریق هم شهدا و مجروحین را به محورهای خودی منتقل می نماید و هم اسرا را تحویل مقاومت ذی ربط می دهد.
آخرین کنکور شهید جعفری جهت رسیدن به معشوق، رزم مرصاد است. در جریان نبرد ظفرمند مرصاد گردان خیبر از تیپ نبی اکرم درخواست مهمات می نماید شهید جعفری به همراه تنی چند از همرزمانش جهت یاری رساندن به رزمندگان با خودرویی مملو از مهمات به سمت محل استقرار گردان خیبر حرکت می کند. در این حین نظامیان بعثی و منافقین کوردل در حال پیشروی هستند.
شهید جعفری بی خبر از این واقعه وارد گردان تانک های عراقی می شود و از میان آنان عبور می کند.
در این حین نظامیان بعثی و منافقین کوردل در حال پیشروی هستند. شهید جعفری بی خبری از این واقعه وارد گردان تانک های عراقی می شود و از میان آنان عبور می کند.در این گیرودار شلیک یکی از تانک هاسقف اتومبیل وی را می کند و گلوله ی مستقیم تانک نیز به سر ایشان اصابت می نماید و از سوی نیروهای پیاده ی منافق و بعثی نیز چند گلوله به وی شلیک می گردد و پس از سال ها مجاهدت و پشت پا زدن به همه ی تعلقات دنیوی، آسمانی و جاودانی می شود.
انتهای پیام
نظر شما
