خون شهید پیغام فتح دارد
شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۵۷
جبهه و جنگ دانشگاه عالی است که معلمش حسین (ع) است درسش توحید، مکتبش عدالت، کنکورش تقوی و مدرکش شهادت است.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید نوراله حسینیان در سال 1342 در خانواده ای مذهبی در شهرستان گیلان غرب چشم به جهان گشود. دوران کودکی را تا پایان تحصیلات دبیرستان با هزاران رنج و مشقت در شهرستان محل تولدخود به پایان رساند. شهید معظم در زمان شروع انقلاب اسلامی دوشادوش مردم بیدار این خطه پای در فعالیت های مذهبی و دینی و همچنین تشکیل تظاهرات و راهپیماییهای آن زمان از جان خویش خمیرمایه نهاد تا بتواند به پیروزی انقلاب اسلامی کمکی کرده باشد.
وی چون با رنج و مشقت بزرگ شده بود به زندگی مادی پای بند نبود و همیشه می گفت با نانی بساز که خدا بزرگ است.
شهید در حالی که فردی ساده و بی ریا بود تفکری بزرگ داشت وی در سال 1364 همراه با برادرش در مرکز تربیت معلم شهید صدوقی پذیرفته شد سال اول تحصیل را پشت سر گذاشت و سال دوم در پایان ترم آخر، و شروع مجدد بمباران های هوایی مرکز تربیت معلم شهید صدوقی تعطیل شد و شهید به هنگام بازگشت به خانه در جلوی چشمان پدر و مادر پیر و چشم انتظارش مورد هجوم هواپیماهای دشمن قرار می گیرد و به شهادت می رسد شهید در تاریخ یکم دی ماه 1365 در مزار شهدای گیلان غرب به خاک سپرده می شود. این شهید بزرگوار قبل از شهادت خود 2 سال تمام در منطقه سردشت بانه در پاسگاه دولارزان در سال 60 و 61 به عنوان تامین جاده فعالیت موثری داشت و بعد از آرام شدن منطقه با حضور در پاسگاه فعالیت خود را تا مدت مدیدی ادامه داد و به عنوان نیروی موثر برای جذب نیرو خطاب می شد تا اینکه سرانجام بعد از آن همه تلاش و فعالیت بوصال معبود خویش رسید.
*قسمتی از وصیتنامه شهید
جنگ برای او یک گره و عقده بود و از خدای سبحان خواسته بود: خداوندا گره از کارمان بگشا و به سرمنزل پیروزی برسان.
شهید سعید است و شهادت سعادت و کمتر کسی به این سعادت دست می یابد.
شهیددر جای دیگر حضور در جبهه را این طور نوشته اند: جبهه و جنگ دانشگاه عالی است که معلمش حسین (ع) است درسش توحید، مکتبش عدالت، کنکورش تقوی و مدرکش شهادت است.
او درباره درخشش خون شهید می گوید: خون شهید است که آفتاب را شرمنده کرده است؛ راستی این خون پیغام دارد . خون شهید با زبان بی زبانی پیغام فتح دارد.
انتهای پیام
وی چون با رنج و مشقت بزرگ شده بود به زندگی مادی پای بند نبود و همیشه می گفت با نانی بساز که خدا بزرگ است.
شهید در حالی که فردی ساده و بی ریا بود تفکری بزرگ داشت وی در سال 1364 همراه با برادرش در مرکز تربیت معلم شهید صدوقی پذیرفته شد سال اول تحصیل را پشت سر گذاشت و سال دوم در پایان ترم آخر، و شروع مجدد بمباران های هوایی مرکز تربیت معلم شهید صدوقی تعطیل شد و شهید به هنگام بازگشت به خانه در جلوی چشمان پدر و مادر پیر و چشم انتظارش مورد هجوم هواپیماهای دشمن قرار می گیرد و به شهادت می رسد شهید در تاریخ یکم دی ماه 1365 در مزار شهدای گیلان غرب به خاک سپرده می شود. این شهید بزرگوار قبل از شهادت خود 2 سال تمام در منطقه سردشت بانه در پاسگاه دولارزان در سال 60 و 61 به عنوان تامین جاده فعالیت موثری داشت و بعد از آرام شدن منطقه با حضور در پاسگاه فعالیت خود را تا مدت مدیدی ادامه داد و به عنوان نیروی موثر برای جذب نیرو خطاب می شد تا اینکه سرانجام بعد از آن همه تلاش و فعالیت بوصال معبود خویش رسید.
*قسمتی از وصیتنامه شهید
جنگ برای او یک گره و عقده بود و از خدای سبحان خواسته بود: خداوندا گره از کارمان بگشا و به سرمنزل پیروزی برسان.
شهید سعید است و شهادت سعادت و کمتر کسی به این سعادت دست می یابد.
شهیددر جای دیگر حضور در جبهه را این طور نوشته اند: جبهه و جنگ دانشگاه عالی است که معلمش حسین (ع) است درسش توحید، مکتبش عدالت، کنکورش تقوی و مدرکش شهادت است.
او درباره درخشش خون شهید می گوید: خون شهید است که آفتاب را شرمنده کرده است؛ راستی این خون پیغام دارد . خون شهید با زبان بی زبانی پیغام فتح دارد.
نظر شما