زندگی نامه و تصاویر منتشر نشده شهید امیر حمزه کیهانی
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۲۰
از فرزندم می خواهم : تقوای الهی را پیشه خود ساخته ودر مصائب صبر پیشه کند چرا که خداوند صابران را دوست دارد .
زندگی نامۀ پاسدار رشید و مخلص اسلام امیر حمزه کیهانی یکی از فرماندهان شجاع گردان قائم
شهيد امير حمزه كيهاني ازخانوادهاي متوسط و مذهبي درروستاي ياره گله در سال 1340 چشم به جهان گشود دوران كودكي را در كنار پدر و مادرش كشاورزي كرد تا در سن 7 سالگي راهي مدرسه ابتدايي گشت براي ادامه تحصيل به روستاي آب باريك رفت و در همان زمان مبارزات خود را عليه رژيم شاه ادامه ميداد و براي ادامه تحصيل به شهرستان سنقر آمدند و در هنرستان رشته راه و ساختمان مشغول خدمت شدند وبا علاقهاي كه به سپاه داشت در سال 1361 به عضو رسمي سپاه در آمد و در اين مدت خدمتهاي خود را در مرزهاي كردستان درغرب كشور گذراند تا در تاريخ 5/8/65در منطقه چنگوله به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
مناجات ووصیت نامه :
بسمه تعالى
(رب هب لىحكما و الحقنى به الصالحينو اجعل لىلسان صدق فى الآخرين واجعلنىمن ورثه جنة النعيم) بارالها مرا فرمانروايى ده و با بندگان خاص و صالح خود ملحق ساز و سخنم را دلپذير گردان و درآيندگان مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرارده .
وصيت نامه را درحالى آغاز مىكنم كه خداوند منان از صحت و سلامت كامل و سرشار از شوق شهادت برخوردارم نموده است . خداوندا ستايش و سپاس خداوندى ازآن توست كه ما را توسط پيغمبران الهى و پيشوايان و امامان معصوم رهنمون ساختى و بسيار شاكر و سپاسگزارم كه در اين عصرمرا درخط رهبرى بت شكن و آگاه قرار دادى كه با توكل بر تو نهضتى حسينى پايه ريزى نمايد تا دست اجانب و ظالمان و ستم پيشگان حكومت ستم شاهى را از سر امت اسلامى بريده و دست سايه رحمت ايزدى به نام حكومت اسلامى بر امت حكم فرما نمايد و حال درجنگى نابرابر براى چندمين بار است كه به نداى (هل من ناصر ينصرنى ) حسين زمان توفيق عازم جبهه مىگردم و لبيكگوىآن امام عزيز هستم و بسيارخرسندم چرا كه اين ندا در حالى به گوشم رسيده كه بندگان خاص خدا در نبرد با ظالمان ستم پيشه شرق و غرب يعنى تمامى كفر درمقابل تمام اسلام صفآرايى كردهاند و بر خود لازم و واجب مىبينم كه دراين جهاد مقدس دين خود را به اسلام و قرآن ادا نمايم . تا وقتى كه مظلومان زير چكمه دژخيمان و يزيديان زمان لگدمال مىشوند و يا زنان و كودكان و جوانان فلسطين و لبنانى بى دفاع درآتش قهر يهوديان صهيونيسم بين الملل مىسوزند و درحالى كه على اصغرها و قاسمها و دختران خردسال ما بر اثر موشك و بمبههاى خانمانسوز آن درنده وحشى صدام افلقى جان مىسپارند چه دل آگاه و انسان خداپرستى است كه خاموش و آسوده خاطر بماند و با خفت و خوارى زندگى دو روزه را دنبال كند جز اين است كه بايد ازهمه چيز دست شست و درسنگر مبارزه بر عليه اين كفار بعثى قرار گرفت و به تكليف الهى خود عمل نمود تا به يارى خداوند بتوان اين عامل فتنه و شر (صدام سر سپرده ) اين بازيچه دست ابرجنايتكاران شرق و غرب را از صفحه روزگار محو ساخت و دل پر از درد مسلمين و خانوادههاى شهدا را شاد و خرسند نمود و اگردر اين راه شهيد شدم آن روز است كه به سعادت ابدىرسيدهام يعنى دوستى و محبت خداوند را خريدار شدهام چرا كه هرچه هست از اوست و به او برمىگردد و لذا بر شما ملت عزيز اسلامىاست كه گوش به فرمان امام عزيز بوده و او را تنها نگذاريد و قدر اين نهعمت پر ارزش الهى را بدانيد و او را دوست بداريد چرا كه دوستى او دوستى اهل بيت (س) است و دوستى ائمه دوستى و محبت خداوند را درپى دارد كه روايت است مردى به امام صادق (ع) گفتند : ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم مىگذاريم آيا اين كارا ما را سودى هست؟ حضرت فرمودند : وهل الدين الا الحب؟ (مگر دين چيزى غيراز دوستى است ) و بر شماها است كه خانوادههاى شهدا را محبت و احترام نماييد كه خداوند كريم مىفرمايد : (و يقولالله عز و جل انا خليفة فى اهلة و من ارضانى) مىفرمايد : من مسئول باز ماندگان شهدا هستم هرآنكه آنها را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هرآنكه آنها را به خشمآورد مرا غضبناك نموده است .
پدر و مادر عزيزم نمىدانم باچه زبانى از شما تشكر كنم و حلاليت بطلبم چرا كه زحمات و مشقات و رنجها ى زيادى در طول اين 25 سال برايم متحمل شديد از روى شما شرمنده هستم چرا كه شور شهادت اين فرصت را به من نداد كه بتوانم جبران نمايم ولى هميشه افتخارم اين بوده است كه در خانوادهاى مذهبى و انقلابى به دنيا آمدم و اين شماها بوديد كه راه و رسم دين مبين اسلام را به من آموختيد و شما بوديد كه مرا به پاسدارى از امام راهنمايى كرديد و تقديم خداوند رحمان و رحيم نموديد خوشا به حال شما كه امانتدار خوبى براى خداى خويش بوديد . به شما خواهران و برادران عزيزم توصيه مىكنم كه پيامها و گفتههاى امام را مد نظر قرار داده و به آنها عمل نماييد و در دعاها او را فراموس نكنيد و هميشه به ياد خدا باشيد و براى من گريه نكنيد و امام را تنها نگذاريد و سنگر رزمندگان را خالى نگذاريد چرا كه با اين عمل فتنه و شر دشمن خاموش مىگردد و فرزندم روح الله را اول به خدا و بعد به شما پدر عزيزم مىسپارم و از او مىخواهم كه در راه يادگيرى علم و دانش كوشا باشد و تقواى الهى را پيشه خود ساخته و در مصائب صبر پيشه كند چرا كه خداوند صابران را دوست دارد .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .
(رب هب لىحكما و الحقنى به الصالحينو اجعل لىلسان صدق فى الآخرين واجعلنىمن ورثه جنة النعيم) بارالها مرا فرمانروايى ده و با بندگان خاص و صالح خود ملحق ساز و سخنم را دلپذير گردان و درآيندگان مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرارده .
وصيت نامه را درحالى آغاز مىكنم كه خداوند منان از صحت و سلامت كامل و سرشار از شوق شهادت برخوردارم نموده است . خداوندا ستايش و سپاس خداوندى ازآن توست كه ما را توسط پيغمبران الهى و پيشوايان و امامان معصوم رهنمون ساختى و بسيار شاكر و سپاسگزارم كه در اين عصرمرا درخط رهبرى بت شكن و آگاه قرار دادى كه با توكل بر تو نهضتى حسينى پايه ريزى نمايد تا دست اجانب و ظالمان و ستم پيشگان حكومت ستم شاهى را از سر امت اسلامى بريده و دست سايه رحمت ايزدى به نام حكومت اسلامى بر امت حكم فرما نمايد و حال درجنگى نابرابر براى چندمين بار است كه به نداى (هل من ناصر ينصرنى ) حسين زمان توفيق عازم جبهه مىگردم و لبيكگوىآن امام عزيز هستم و بسيارخرسندم چرا كه اين ندا در حالى به گوشم رسيده كه بندگان خاص خدا در نبرد با ظالمان ستم پيشه شرق و غرب يعنى تمامى كفر درمقابل تمام اسلام صفآرايى كردهاند و بر خود لازم و واجب مىبينم كه دراين جهاد مقدس دين خود را به اسلام و قرآن ادا نمايم . تا وقتى كه مظلومان زير چكمه دژخيمان و يزيديان زمان لگدمال مىشوند و يا زنان و كودكان و جوانان فلسطين و لبنانى بى دفاع درآتش قهر يهوديان صهيونيسم بين الملل مىسوزند و درحالى كه على اصغرها و قاسمها و دختران خردسال ما بر اثر موشك و بمبههاى خانمانسوز آن درنده وحشى صدام افلقى جان مىسپارند چه دل آگاه و انسان خداپرستى است كه خاموش و آسوده خاطر بماند و با خفت و خوارى زندگى دو روزه را دنبال كند جز اين است كه بايد ازهمه چيز دست شست و درسنگر مبارزه بر عليه اين كفار بعثى قرار گرفت و به تكليف الهى خود عمل نمود تا به يارى خداوند بتوان اين عامل فتنه و شر (صدام سر سپرده ) اين بازيچه دست ابرجنايتكاران شرق و غرب را از صفحه روزگار محو ساخت و دل پر از درد مسلمين و خانوادههاى شهدا را شاد و خرسند نمود و اگردر اين راه شهيد شدم آن روز است كه به سعادت ابدىرسيدهام يعنى دوستى و محبت خداوند را خريدار شدهام چرا كه هرچه هست از اوست و به او برمىگردد و لذا بر شما ملت عزيز اسلامىاست كه گوش به فرمان امام عزيز بوده و او را تنها نگذاريد و قدر اين نهعمت پر ارزش الهى را بدانيد و او را دوست بداريد چرا كه دوستى او دوستى اهل بيت (س) است و دوستى ائمه دوستى و محبت خداوند را درپى دارد كه روايت است مردى به امام صادق (ع) گفتند : ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم مىگذاريم آيا اين كارا ما را سودى هست؟ حضرت فرمودند : وهل الدين الا الحب؟ (مگر دين چيزى غيراز دوستى است ) و بر شماها است كه خانوادههاى شهدا را محبت و احترام نماييد كه خداوند كريم مىفرمايد : (و يقولالله عز و جل انا خليفة فى اهلة و من ارضانى) مىفرمايد : من مسئول باز ماندگان شهدا هستم هرآنكه آنها را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هرآنكه آنها را به خشمآورد مرا غضبناك نموده است .
پدر و مادر عزيزم نمىدانم باچه زبانى از شما تشكر كنم و حلاليت بطلبم چرا كه زحمات و مشقات و رنجها ى زيادى در طول اين 25 سال برايم متحمل شديد از روى شما شرمنده هستم چرا كه شور شهادت اين فرصت را به من نداد كه بتوانم جبران نمايم ولى هميشه افتخارم اين بوده است كه در خانوادهاى مذهبى و انقلابى به دنيا آمدم و اين شماها بوديد كه راه و رسم دين مبين اسلام را به من آموختيد و شما بوديد كه مرا به پاسدارى از امام راهنمايى كرديد و تقديم خداوند رحمان و رحيم نموديد خوشا به حال شما كه امانتدار خوبى براى خداى خويش بوديد . به شما خواهران و برادران عزيزم توصيه مىكنم كه پيامها و گفتههاى امام را مد نظر قرار داده و به آنها عمل نماييد و در دعاها او را فراموس نكنيد و هميشه به ياد خدا باشيد و براى من گريه نكنيد و امام را تنها نگذاريد و سنگر رزمندگان را خالى نگذاريد چرا كه با اين عمل فتنه و شر دشمن خاموش مىگردد و فرزندم روح الله را اول به خدا و بعد به شما پدر عزيزم مىسپارم و از او مىخواهم كه در راه يادگيرى علم و دانش كوشا باشد و تقواى الهى را پيشه خود ساخته و در مصائب صبر پيشه كند چرا كه خداوند صابران را دوست دارد .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .
نظر شما