دومین وصیت نامه شهید " اسمعلی فرهنگیان"؛
خواهرانم از شما می خواهم که برای شهادت من گریه و زاری نکنید چون با گریه شما دشمنان اسلام شاد می شوند.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید اسمعلی فرهنگیان سوم شهريور 1340 در روستا ي لیلمانج از توابع شهرستان سنقر به دنيا آمد. پدرش آقا علی، كشاورز بود و مادرش جيران نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضي درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1358ازدواج كرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. 24 دي 1365، با سمت فرمانده گردان تبوك در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پیکر شهید در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.


برای شهادت من گریه نکنید


*وصیت نامه شهید

پس از حمد و سپاس خداوند و درود بی پایان به پیشگاه حضرت اشرف انبیا محمد مصطفی ( ص ) و پس از وحدانیت خداوند و رسالت و امامت انبیا و ائمه هدی ( ع ) و پس از سلام به منجی عالم حضرت مهدی قائم ( عج ) و درود به امام امت و نایب امام عصر، لازم دیدم کلماتی چند را به عنوان وصیت نامه به عرض برسانم چون شب، شب حرکت و شروع عملیات است.

خداوندا آمده ام به سوی تو از این همه تقصیر و اسراف که به نفس خود کردم و در حالی که معذرت می خواهم و پشیمانم و با دلی شکسته و در حال عجز خواهان عفو و آمرزش هستم و به سوی تو باز می گردم و به گناهان خود اذعان داشته و اعتراف می کنم.

پدر و مادر مهربانم، اکنون که می خواهم این کلمات را به عنوان یادگاری برای شما بنویسم، دستم را توان و قوه نوشتن نیست. نمی دانم چرا؟ فقط همین را می دانم که اعمال زشت و ناپسند من باعث شده است که قلب سیاهم نیز از کردار و رفتار نادم و پشیمان باشد و اما در صحرای بی کران قلبم که از گناه نافرمانی سیاه گردیده است. سوسویی از ایمان به سویم می آید و مرا می خواند، نمی دانم کیست و کجاست؟ ولی قلبم را دستم گذاشته و روح و قلب مرا می فشارد تا کلامی را بر لوح سفید کاغذ بنویسم، می خواهم بنویسم با همه نافرمانی هایی که کرده ام از این که به جبهه آمده ام تا راه برادران شهیدم را ادامه بدهم، خوشحالم. نمی دانم چرا؟ ولی لبخند بر صورت من نشسته و قلبم را با همه سیاهی اش تسکین می دهد، در این حالت رضا و چیزهای زیادی را از درگاه خداوند طلب نموده و می کنم، اما هر گاه که خواستم دست بر درگاهش بلند کنم، دستم می لرزید گویی کسی شما را به من نشان می دهد.

پدر و مادر عزیز من در این لحظاتی که تضمینی برای دوام و بقای آن نیست از شما می خواهم مرا به خاطر اعمال و رفتارم که خوب می دانم ناپسند بوده است، حلال کنید. می خواهم بر درگاه خداوند سجده کنم و اول خداوند را به خاطر نعمت هایی که به ما عطا کرده است از فرستادن رسولان و امام ان و راهنمایی و هدایت ما به وسیله علمای در زمان غیبت ولی و صاحب امرش حضرت مهدی موعود ( عج ) شکر کنم و بعد از این که مرا لیاقت داده است تا بتوانم جهت اعتلای کلمه توحید همگام با محبان و مقربان درگاهش علیه ظلم و جور و ستم به نبرد برخیزم. در طول این زندگی و حضورم در جبهه ها چند چیز را از خداوند مسئلت داشته ام، دوست داشتم در یک روز داغ به آن بیابان که عرب و عجم به آن کربلا می گویند بروم و با وضو بر روی خاک آن راه بروم و بر خاک آن بوسه بزنم و بگویم ( اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و ... ) و سپس به کنار مرقد مطهر و شش گوشه امام بزرگ و آموزگار عزیزم بروم و یاد دوستان عزیز تر از جانم که شهید شده اند، زیارت عاشورا را بخوانم.

اما برادر عزیزم امیدوارم که بعد از من بتوانی سرپرست خوبی برای خانواده من باشی و راه مولایت حسین ( ع ) را ادامه دهی و از خواهران می خواهم که بعد از من گریه و زاری نکنند؛ چون با گریه آن ها دشمنان اسلام شاد می شوند.

انتهای پیام

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده