شهید علی اکبر پاشایی
سهشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۳
خدایا چه زیبا بود آن شب که در خواب مژده ام دادی مژده دیدار مژده وصال مژده پرواز .
خدایا از تو می خواهم که به وعده ات عمل کنی .
برادر شهید علی اکبر پاشایی متولد 1344 در کرمانشاه و تا گرفتن فوق دیپلم بهداشت به تحصل ادامه داده و بعد از مدتی به عضویت رسمی سپاه در آمد وی در مورخه 4/5/67به منطقه اسلام آباد اعزام و در تاریخ 5/5/67 در عملیات مرصاد در اثر اصابت تیر دشمن مزدوران بعثی (منافقین) به شهادت رسید
دلنوشته های شهید:
بسمه تعالی
شاید پدیده هایم
نتواند آن آتش درون من را فرو بنشاند ولی دیدن بعضی از حرکات مرا وادار به نگاشتن میکند
نگاشتن غصه های درون ای خدای عادل دلم از زمین و زمان هر لحظه زهر آکین از اعمالم هستم
مرا نصیب کن ای مولا نمی توانم زیاد بایستم مولا سخت شرمسارم.
23/9/65
شاید پدیده هایم
نتواند آن آتش درون من را فرو بنشاند ولی دیدن بعضی از حرکات مرا وادار به نگاشتن میکند
نگاشتن غصه های درون ای خدای عادل دلم از زمین و زمان هر لحظه زهر آکین از اعمالم هستم
مرا نصیب کن ای مولا نمی توانم زیاد بایستم مولا سخت شرمسارم.
23/9/65
هیولا جهل بر وجودم سایه افکنده ای خدا هر لحظه از زندگیم برای دور شدن از توست مولای من بسوزان مرا بدنم را پاره پاره کن جسدم را مفقود کن خدایا زجرم بده ولی رویت را از من برنگردان مولای من خیلی ناسپاسم از تو دوری جستم و بیراهه رفتم مولای من فرصتم بده با ریختن خون خود گوشه ای از گناهانم را جبران کنم خدایا دیگر طاقت ندارم خدایا بس است این زندگی که جز گناه و عصیان چیزی دیگر نیست خدای من قلبم تیره شده و در این وادی جز تو کسی را ندارم و کسی را یارای کمک به من نیست یا غیاث المستغیثین خدایا مپسند تا بهاری دیگر را ببینم خدایا مپسند ساکی دیگر خدایا توفیق شهادت مخلصانه خودت و خالص در راه خودت .
لازم به تذکر است که این نوشته ها را لا به لای کتاب تقویم، نامه، اوراق امتحانی، دفترچه یادداشت و ... هنگامی که احساس دلتنگی می کرده نوشته است.
سینه مالا مال درد است ای دریغا مرحمی
دل فراق یار دارد ای خدا را همدمی
خدایا روحهای بزرگ یکی پس از دیگری شتابان و عاجل و با رویهای گلگون سوی تو می شتابند ، خدایا باز این چه شوری است که در دل عشاق تو افتاده است خدایا سخت است دوری یاران، خدایا، ای مولای من دیده از خون می شویم و سر بر خاک خونین وطن می نهم ، ناله می زنم، آنقدر درِ خانه ات را می زنم تا جوابم را بدهی خدایا بخوان مرا به سوی خودت ، چه زیباست لحظه عروج خونین الهی و ربی من لی غیرت خدایا تو تنها فریاد رسی، شرم دارم از شهیدان ننگ باد بر من و امثال من که از تو بریده ایم.
سینه مالا مال درد است ای دریغا مرحمی
دل فراق یار دارد ای خدا را همدمی
خدایا روحهای بزرگ یکی پس از دیگری شتابان و عاجل و با رویهای گلگون سوی تو می شتابند ، خدایا باز این چه شوری است که در دل عشاق تو افتاده است خدایا سخت است دوری یاران، خدایا، ای مولای من دیده از خون می شویم و سر بر خاک خونین وطن می نهم ، ناله می زنم، آنقدر درِ خانه ات را می زنم تا جوابم را بدهی خدایا بخوان مرا به سوی خودت ، چه زیباست لحظه عروج خونین الهی و ربی من لی غیرت خدایا تو تنها فریاد رسی، شرم دارم از شهیدان ننگ باد بر من و امثال من که از تو بریده ایم.
و اما رسیدن طلوع فجر عملیات والفجر 8 ، ای خدای بزرگ چه زیباست دیدن روز فتح و پیروزی
چگونه می تواند شاهد خونهای جاری بود و سر را بر بالین بی تفاوتی نهاد. خدایا زیباست رفتن و آرمیدن در خون، وضو ساختن از خون، دوست دارم که در سنگر بمیرم
ای خدا امیدم این است که به سوی تو آیم ، با روی گلگون ، بدن پاره پاره ،فرقی شکافته و لبهایی متبسم
خدایا چه زیبا بود آن شب که در خواب مژده ام دادی مژده دیدار مژده وصال مژده پرواز.
خدایا از تو می خواهم که به وعده ات عمل کنی.
چگونه می تواند شاهد خونهای جاری بود و سر را بر بالین بی تفاوتی نهاد. خدایا زیباست رفتن و آرمیدن در خون، وضو ساختن از خون، دوست دارم که در سنگر بمیرم
ای خدا امیدم این است که به سوی تو آیم ، با روی گلگون ، بدن پاره پاره ،فرقی شکافته و لبهایی متبسم
خدایا چه زیبا بود آن شب که در خواب مژده ام دادی مژده دیدار مژده وصال مژده پرواز.
خدایا از تو می خواهم که به وعده ات عمل کنی.
خدایا راه تو را رفتن بسی مشکل است ولی اگر عشق تو در سینه ما جای علائق دنیوی را بگیرد دیگر مشکل نخواهد بود آری فقظ عشق توست که کار ساز است و رهگشا خدایا فرصت بده تا در روزگار شهادتها با خون خود وضو سازم و در نماز وصال سجده سرخ عشق را بر جای آورم خدایا عشاق را مطاعی جز شهادت خوشحال نمی کند.
خدایا لذت ترک را به من بچشان خدایا علائق مرا از دنیا دور کن و به سوی خود آر خدایا قدرت ایثار را به من عطا کن تا خون خود را جان خود را و این جسم گنه کار و سیه روز خود را پاره پاره و فرق در خون هدیه راهت کنم تا شاید تسکینی بر دل مرده من باشد خدایا مرا زجرم بده و نفس سرکش مرا بسوزان و آتش عشقت را در قلبم شعله ور گردان ای قبله گاه عاشقان دریاب مرا که سخت گمراهم خدایا بخوان مرا بسوی خودت و از این سرای کهن خلاصی ده تا دمی در کنار تو آسوده باشم
خدایا لذت ترک را به من بچشان خدایا علائق مرا از دنیا دور کن و به سوی خود آر خدایا قدرت ایثار را به من عطا کن تا خون خود را جان خود را و این جسم گنه کار و سیه روز خود را پاره پاره و فرق در خون هدیه راهت کنم تا شاید تسکینی بر دل مرده من باشد خدایا مرا زجرم بده و نفس سرکش مرا بسوزان و آتش عشقت را در قلبم شعله ور گردان ای قبله گاه عاشقان دریاب مرا که سخت گمراهم خدایا بخوان مرا بسوی خودت و از این سرای کهن خلاصی ده تا دمی در کنار تو آسوده باشم
خدایا تو خود آگاهی که چه بر این دل سوخته و غمزده من می گذرد خدایا تو خود آگاهی که من همان دل شکسته درگاه توام که تنها چشم امید به فضل تو دارم و امید را در طبق اخلاص گذاشته و پیشکش آورده ام خدایا جسمم ، جانم، روحم، وجودم همه از آن تست و فدای راه تو ای فریاد رس گمشدگان مهلتی بده تا من ناچیز من حقیر خون ناقابل خود را به پای نهال اسلام بریزم تا شاید تسکین دل شوریده من باشد ای مولا سینه ام تنگی می کند و دیگر تاب ماندن و دیدن را ندارم خدایا خودم را به تو می سپارم و در این لحظات سرنوشت ساز ترا گواه می گیرم که دلم جز برای تو نمی تپد و آرزویی جز لقای تو در سینه ندارم
خوابی از شهید که وعده شهادت را در خواب به او دادند:
65/11/12
خواب امام را دیدم و گفت در آینده نزدیک در یک روز خاص جوابت را می دهم گویا یک عید بود نمی دانم چه عیدی یا نوروز یا روز تولد حضرت علی (ع) و یا ...
65/11/12
خواب امام را دیدم و گفت در آینده نزدیک در یک روز خاص جوابت را می دهم گویا یک عید بود نمی دانم چه عیدی یا نوروز یا روز تولد حضرت علی (ع) و یا ...
گفتنی است ، طبق وعده در عید قربان به شهادت رسید و شب عید سعید غدیر دفن شدند.
روحش شهدا شاد و راهش پر رهرو باد
روحش شهدا شاد و راهش پر رهرو باد
نظر شما