شهید در دی ماه سال 1346 در بوشهر دیده به جهان گشود و در خانواده ای با ایمان پرورش یافت و دوران تحصیلات خود را تا سال دوم دبیرستان ادامه داد و بعد به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و وانمردانه جنگید و سرانجام در مورخه 9/9/60 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در وصیت نامه شهید حسین سليمي آمده است: خدایا ریشه کسانیکه مردم را نسبت به سپاه بدبین می کندو همچنین کسانی از اینکه به نام پاسدار انقلاب اسلامی میخواهد این ارگان مردمی را لکه دار کند قطع به فرما.
نويد شاهد؛ شهيد رجبعلى قاسمى تبار فرزند على مردان در تاريخ 3 فروردين 1345 در اميركلا از توابع شهرستان بابل به دنيا آمد و در جبهه موسيان در تاريخ 11 آبان 1361 در عمليات محرم به دست بعثيان كافر شربت شهادت را نوشيد.
شهید حسین یزدانی در وصیت نامه خود آورده است: اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد، آنقدر به جبهه مي روم و مي جنگم تا شهيد شوم.
در سایه رهنمودهاي پدر دلسوزش، دستورات ديني را در سطحي بالا؛ یاد گرفت و زندگیش را درمسیر امواج این دستورات قرار داد تا آنچه در مکاتب آموخته، در زندگی جاری سازد.
شهید بهزاد شیوا در روز دوازدهم خرداد ماه 136 در منطقه عملیاتی کردستان و در موقعیت قوچ سلطان در میدان مین، حین خنثی سازی مین با انفجار مین به شهادت رسید.
شهید علیرضا خلج،دهم آذر 1308، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش علي اكبر و مادرش،معصومه نام داشت. سواد خواندن ونوشتن نمي دانست. كارمند بود. ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجي در جبهه حضور يافت. هشتم آبان 1359، با سمت مسئول تداركات در جاده آبادان - ماهشهر بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
شهيد احمد محمدى ميرك محله فرزند محمد در 7 فروردين 1341 در شهرستان چالوس به دنيا آمد و در تاريخ 8 آبان ماه 1364 درست 22 روز مانده به پايان خدمت سربازيش در جزيره مجنون به مقام شهادت نائل آمد.
برگهايي از زندگي شهيده نوجوان زينب كمايي در كلام مادر شهيد
محمد رضا تهراني،يكم تير 1341، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش عباس، قصاب بود و مادرش،معصومه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته مديريت بازرگاني درس خواند. از سوي سپاه پاسداران در جبهه حضور يافت. هفتم آبان 1359، با سمت ديده بان در سرپل ذهاب بر اثر اصابت گلوله توسط نيروهاي عراقي شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
علی دوران درس را شروع کرد علی از همان ابتدا در مسجد محل عضو بسیج بود و کارهای دست جمعی و گروهی را خیلی دوست داشت تا این که جنگ شروع شد هنوز او محصل بود و درس می خواند و وقتی جنگ شروع شد علی تصمیم گرفت درس را رها کند و همراه دوستان بسیجی اش به جبهه برود.
اگر شهيد شدم برادران را روانه جنگ كن با خداي خود معا مله كن، كه اين معا مله پرسودترين معامله هاست، اين راهي است كه خودم انتخاب كردم كه با خدا داد و ستد كنم، شهادتم بر تمام مردم مبارك باد.
مروری کوتاه از زندگی شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی
ما عملیات را خوب پیش برده بودیم. مهدی عزیزی و بچه هایش در حال تثبیت خط بودند که متوجه شدیم به طور همزمان از چند خانه ای که بچه ها آن ها رو کرده بودند، مثل مور و ملخ نیروی دشمن بیرون می ریزه.