نوید شاهد-«هر شب که به خانه می آمد دستمزدش را به من می داد یک شب دیدم پول زیادی نیاورده؟! علت را جويا شدم. و او با لبخند گفت: مادر خدا کند امروز از امتحان خداوند سر بلند بیرون آمده باشم. من امروز براي فردي كه كار مي كردم عائلة زيادي داشت و وضع مالي خوبي هم نداشت، خواستم از او دستمزد نگيرم، ديدم ممكن است غرورش جريحه دار شود، زيرا به بهانه اي مقداري از دستمزد را بين فرزندان خردسالش تقسيم كردم، تو كه از اين كار ناراضي نيستي؟» در ادامه متن خاطره مادر این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.