شهید مسلم صادقی

شهید مسلم صادقی
خاطرات شفاهی والدین شهدا

نوجوانی که شور شهادت داشت

یوسفعلی صادقی پدر گرانقدر شهید «مسلم صادقی» می‌گوید: «زمانی که برادران مسلم در جبهه بودند، او نیز طاقت ماندن در خانه را نداشت و مدام در مورد رفتن به جبهه در خانه صحبت می‌کرد، تا بتواند مرا راضی کند که به جبهه برود. کار روز و شبش گریه و اصرار به رفتن بود. تا اینکه راضی شدم که به جبهه برود. سه ماه در جبهه حضور داشت که به شهادت رسید.»
در پنجاهمین سالروز «ولادت» نامه شهید «مسلم صادقی» منتشر شد؛

آخرین نامه قبل از شهادت

بعد از عرض سلام به برادر عزيزم ناصر اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ كسالتي خود و خانواده ات نداشته باشيد و مهدي و نادر و امير را جاي من ببوسيد و حال من خوب است و نگران من نباشيد چون من جام خوب است و ممكن است بعد از حمله برگرديم و اگر خدا خواست برنگشتيم من را حلال كنيد و هميشه يادتان نرود كه امام را دعا كنيد
طراحی و تولید: ایران سامانه