انتظار فرج از نیمهی خرداد
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، پانزدهم خرداد 1342 روزی بزرگ است به وسعت یک تاریخ؛ روزی با حوادثی که قرن ما را «قرن خمینی» ساخت و قیام بزرگ پاکباختهترین مرد روزگار را بر سلطه و ستم و سرکوب و به قصد احیای هویت، عزت و کرامت یک ملت، در امتداد نهضت خدایی و خونرنگ عاشورا، تبدیل به جلوهگاهی از رشد و رویش روح حقطلبی و عدالتخواهی و ظلمستیزی تاریخی مردم این سرزمین، نقطه آغاز یک انقلاب جهانی شد؛ انقلابی که به تعبیر جانشین حقیقی روح خدا (ره): «بی نام خمینی در هیچ جای جهان، شناخته شده نیست» در آن روز، صدها نفر، غریبانه و مظلومانه در قم و تهران و پیشوا، بخون غلطیدند تا حبس و حصر ظالمانه قائد و مرجع و مراد محبوبشان را فریاد بزنند و شعار «یا مرگ یا خمینی» آنان، اولین صدای صاعقه نور در شب ظلمت شد و آغازگر مسیری که یارانِ خفته در گهوارهی آن پدر زنجیری و تبعیدی را در مکتب جهاد و شهادت، سربلندان و سلسلهجنبانان تاریخ کرد و در انقلاب و دفاع مقدس، فاتح اقلیم معجزات و فتوحات شهود و شرف و شهامت کرد. 15 خرداد در خاطرهی تاریخ برای همیشه، تجسمی از بلوغ و بیداری و بینش یک ملت در پرتو هدایت و تربیت الهی و پیامبرگونه امام خود، در مسیر اعتلای عزت، استقلال، اقتدار و آزادی خود شد و خون شهیدان، بر این قاب حماسه و غیرت، مهری به روشنی خورشید زد.
نه شرق و نه غرب! این بار، راه را روحانیت بیدار نشان داد...
اهمیت قیام خونین ۱۵ خردادماه 1342 در آن بود که برای نخستین بار بهشکلی فراگیر و سراسری، راه را نه در مکتبهای الحادی و مارکسیستی و نه در لیبرالیسم و غربزدگی و مادیت منحط، و نه در باورهای ناسیونالیستی رایج و متعارف آنروزگار،که در رجعت به فضیلتهای انسانی و ارزشهای معنوی و حیاتبخش اسلام و تشیع راستین انقلابی نشان داد. راهی که روحانیت بیدار و بینش اصیل مبارزه سیاسی بر مبنای مکتب، پیشاهنگ آن بود و پرچمش به دست بزرگمردی از تبار حسین (ع) که انقلابش ریشه در سرچشمه حیات و عزتمندی و کرامت عاشورا داشت. قیام ۱۵ خرداد کلید فهم حقیقت این انقلاب و روح شهادت طلبی و رمز شناخت ماهیت رهبری منحصربه فرد امام خمینی(ره) است. انگیزه و اندیشه و آرمان این نهضت، «دین باوری»، «ظلمستیزی»، «عدالتخواهی» و نفی همه وابستگیها و قطع همه اسارتها در بعد داخلی و خارجی و مبارزه با استبداد و استیلای داخلی، همراه و همزمان با استعمار خارجی است. این اولین حضور تفکر اصیل دینی در برانگیختن مردم و ایجاد تشکل و جنبش بشکلی کاملا خودجوش و مردمی و جوشیده از عمق و توده مردم و اولین نمود و ظهور حرکت سیاسی و اعتراض بر مبنای دین و به رهبری روحانیت، پس از مشروطیت و از پس یک قرن رکود و جمود و سرخوردگی و غیبت روحانیت از عرصه رهبری سیاسی و اجتماعی است.
جنبشی که هیئت و منبر و تکیه عزاداری را نماد اعتراض کرد
این بار، با رهبری هوشمندانه قائد بیداردل و نستوه نهضت، امام راحل(ره) عنصر دین و عاطفه و اندیشه دینی، عنصر پیشتاز و راهگشاست که با الهام از فلسفه عاشورای حسینی (ع) نمادها و شعائر و مظاهر دینداری و تشیع را به متن امروز و به ضرورتهای زمانه و جامعه پیوند زده و از اسلام و شیعه، مکتبی برای مبارزه مستقل مردمی میسازد که هیچ حزب و دسته و گروه و هیچ قدرت خارجی در شکل گیریاش دخیل نیست. هیئتها و محافل مذهبی و منبرها و تکایا و دسته های عزای اباعبدالله (ع) هستند که مردم را به خیابان می آورند و تا پشت کاخ مرمر، فریاد «مرگ بر دیکتاتور» را طنین انداز میکنند. و رهبر قیام هم یک روحانی و یک مرجع تقلید است با همان مشخصه های آشنایش... نه یک رجل سیاسی با راهکارها و تدابیر و تاکتیکهای متعارف و مرسوم سیاسیکارانه و سیاستمدارانه. و این نقطه پیوند «دین» با «زندگی جمعی» و «تقدیر تاریخی» و «فرهنگ سیاسی» است.
صدایی که از عمق اصالت باورها جوشید و جاری شد...
منشأ و خاستگاه قیام پانزده خرداد، اندیشههای روحانیّت مبارز شیعه، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود. در اندیشه آن حضرت، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام جایگاهی محوری و بنبادین داشت. بر این اساس، پیاده شدن قوانین اسلام در حوزههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه از انگیزههای اصلی و اساسی نیروهای مذهبی محسوب میشد. امّا با توجّه به تخطی رژیم شاه از حدود الهی و عدم اجرای احکام اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از سنّتها و ارزشهای اسلامی، مقابله با برنامههای استعماری آمریکا و اسرائیل، مبارزه با حاکمیّت و گسترش فرهنگ غربی که منافی با معیارهای فرهنگ اسلام ناب محمّدی بود، از انگیزه های نسل جدید روحانیّت، برای ورود به عرصه سیاسی کشور و وقوع قیام پانزده خرداد به شمار میرفت. همچنین، نهضت امام در آن شرایط تاریخی کاملا بیسابقه ، منحصر به فرد و برآمده از اصالت و حقانیت اسلام انقلابی و فقاهتی بود. اگر در نهضت ملی هم شخصیت مذهبی مرحوم آیت الله کاشانی از عوامل پیشبرد نهضت بود اما محوریت در قیام خرداد، مقام مرجعیت و تشخص و اصالت دینی و مذهبی رهبر این قیام بود. سخنرانی تاریخی امام در عصر عاشورای آن سال مصادف با سیزدهم خرداد، آتش به خرمن انداخت و همه ایران را یکپارچه خشم و خروش ساخت.
قیامی که سد را شکست و سیل را گشود...
قیام خونرنگ پانزدهم خرداد ۴۲ تازه پس از سرکوب و خاموش شدن ظاهریاش، چون آتشی از زیر خاکستر بلند شد و گردبادی آفرید که کلیت رژیم ضد اسلامی و ضد بشری ستمشاهی را در خود محو کرد. از پس این سرکوب و قتل عام خونبار و بیرحمانه، تفکر راهگشایی مبارزه بر مبنای اسلام و ضوابط و معیارهای اصیل مکتبی شکل گرفت و منجر به ظهور جریان هایی چون نهضتهای موتلفه اسلامی شد.
امام پس از آزادی از حصر ۹ ماهه، به قم بازگشت و این بار پس از افشاگری و اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از کشور تبعید شد اما یاران او که آنروز در گهواره بودند، سالها بعد، نسل جهاد و شهادت شدند و طلوع «عصر خمینی» را به جهان ظلمت زده بشارت دادند.
کوتاه سخن، میتوان آثار و نتایج این رستاخیز معنوی و ملی را اینگونه برشمرد:
۱- قرار گرفتن مرجعیّت شیعه در سطح رهبری نیروهای مذهبی: هنگامی که امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع تقلید، رهبری یک جنبش سیاسی ـ اجتماعی را بر عهده گرفت، نهاد مرجعیت و روحانیت اصیل انقلابی بهعنوان یک عنصر اصلی در محاسبات و معادلات سیاسی مطرح شد.
۲- فراگیری و پوشش دادن به حرکتهای سیاسی موجود: حضور امام خمینی (ره) نیروهای مذهبی را مجموع و متمرکز ساخت و از تفرقه و انشقاق و گسستگی و پراکندگی آنها جلوگیری کرد و یک بستر وفاق و همدلی بر محوریت باور به راهگشایی و حقانیت اسلام بوجود آورد...
۳- رویارویی با اصل و ریشه نظام شاهنشاهی: در حالی که جنبشهای پیشین، دارای این ویژگی نبودند.
۴- ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بودن ماهیت نهضت و مبارزه: امام خمینی (ره) از ابتدای نهضت خود قدرتهای استعماری شرق و غرب و صهیونیسم جهانی و اسرائیل را به مبارزه طلبید.
۵- برداشتن نقاب تزویر و تظاهر رژیم طاغوتی به مردمی بودن و اجرای اصلاحات اجتماعی: حرکت امام خمینی (ره)، رژیم شاه را ناگزیر به اعمال خشونت کرد و بدین ترتیب، چهرۀ واقعی این رژیم برای مردم ایران روشن تر شد.
۶- آشکار شدن قدرت مذهب و انگیزه و آرمان تحقق احکام دین و تفکر جدایی ناپذیری دین از سیاست، به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل برنامه های نامشروع رژیم ستمشاهی.
امامی که انتظار فرج از نیمهی خرداد کشید
امام راحل (ره) در اواخر عمر شریف خود در شعری که پس از رحلت ایشان نشر یافت، در بیتی فرموده بود:
سالها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمهی خرداد کشم...
و برای اهل تامل و معنا، این اشارتی خالی از حقیقت و معرفت نیست؛ یکی آنکه امام پس از 26 سال از آن خرداد خونین تاریخ ساز و رهایی بخش که خود آن را آفرید و مبداء تحول بزرگ تاریخ نه تنها سرزمین خود که منطقه و سراسر دنیای اسلام کرد، در آستانه سالروز 15 خرداد 1368 به ملاء اعلی پیوست و 15 خرداد با قرین شدن در کنار روز رحلت آن قائد بزرگ، ماندگارتر و معنیدارتر شد. و فرج او تشرف به محضر احدیت و جوار رحمت ربش بود که «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار» از پس عمری رنج و هجرت و جهاد و صبر و صدق، به آن پیوست. و دیگر آنکه این، میتواند تاملی باشد در این حقیقت که باید انتظار هر فرجی را تنها در روح مجاهدت فی سبیل الله و در شهادت طلبی و قیام لله و استقامت در راه حق و پایداری در راه اعتلای مکتب یافت و رهایی و رستگاری و روشنایی در همین آفاق، رصدکردنی است. یاد آن پیرمراد عاشقان و مریدان خونین جامه و گلگون کفنش در عاشورای 15 خرداد 42 و در کربلای فیضیه قم و بازار و ارگ تهران و پیشوای ورامین، جاودان باد.
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم...
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیم داد غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم عاشق روی تو! نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
از غمت ای گل وحشی من، ای خسروِ من
جور مجنون ببرم، منت فرهاد کشم
مُردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سالها میگذرد حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم