وصیت نامه؛
شهید «حسین اکباتانی» در وصیت نامه خود خطاب به مردم شهیدپرور بوشهر نوشته است: با پشتیبانی از خط ولایت فقیه این انقلاب را هرچه زودتر به انقلاب امام زمان (عج) متصل کنید.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛شهید«حسین اکباتانی»دوم مرداد ۱۳۳۷ در شهرستان اردبیل متولد شد.در سال ۱۳۴۶ به علت شغل پدرش از منطقه آذربایجان برای ادامه زندگیشان به استان بوشهر منتقل شدند.
وی در اسفندماه ۱۳۶۰ برای چهارمین بار عازم جبهه‌های جنگ شد.سرانجام با سمت جهادگر در جبهه،در یکم اردیبهشت ۱۳۶۱ در منطقه شوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیروی از ولایت فقیه،راهگشای ظهور حضرت مهدی(عج)است

متن کامل وصیت‌نامه شهید «حسین اکباتانی»

بسم الله الرحمن الرحیم
بیش از هر چیز در جهاد استقامت داشته باشید و بدین وسیله سعادت هایی را که خداوند به شما وعده داده است برای خود فراهم کنید.(پیامبر اکرم )
به نام خداوند زمین و زمان و به نام خدایی که ما را آفرید از قطره ناپاک و به ما جان داد و دوباره جان مارا می ستاند،به نام خدایی که نابود کننده ظلم و شرک و کفر بر روی زمین و برپا دارنده عدل و قسط و حکومت قرآن است.

به نام خدایی که به ما شعور و فهم انقلاب کردن و جنگیدن با استبداد و کفر جهانی و صدامی را داد و نابود کرد منافقین و دشمنان اسلام را؛

هم اکنون که در جبهه هستم بهترین لحظات زندگی‌ام را در این ساعات می دانم زیرا که به ندای هل من ناصرینصرنی حسین زمان خمینی بت شکن پاسخ داده ام،می روم که دشمنان اسلام را نابود کنم.ازتمام مردم حزب الله ایران و بخصوص از خواهران و برادران بوشهری خواستارم در برابر توطئه های ابر قدرت ها و همین گروهک های رسوا شده همچون منافقین هستند ایستادگی کنند و نگذارند که خون شهیدان پایمال شود و نگذارند که قلب امید مستضعفان جریحه دار شود و نگذارند که این انقلاب لک بردارد همچنان که ایستاده اندو استوار و صبر را پیشه خود کنند که خداوند صبر کنندگان را دوست می دار و با پشتیبانی از خط ولایت فقیه  و پیروی از دستورات قرآن و اسلام و از روحانیت این انقلاب را هرچه زودتر به انقلاب امام زمان متصل نمایند و نگذارند دشمنان اسلام فاصله بین آنها و روحانیت ایجاد کنندکه خواسته دشمنان انقلاب جدایی بین همین دو قشر است و با وحدت هرچه بیشتر خود بر دهان منافقین و ابر قدرتها بزنند.

 هرچه می توانند دعا برای امام عزیزمان خمینی کبیر و برای ظهور هرچه زودتر امام زمان کنید و در اینجا سخنی با خانواده عزیزم دارم؛اول از مادرم که بعد از اسلام و قرآن و امامم دوستش دارم که امیدوارم در مرگم چنان استوار باشد و دعا کند و به درگاه خداوند متعال شکر کند چون که ما امانتی هستیم در پیش او و از این بابت ناراحت نباشید و گریه نکنید که باعث ضعف باشد و دل دشمن را خوشحال کند و امیداوارم که مرا حلال کند و اگر چنانچه به او بی احترامی یا تندی کرده ام بخشیده باشد.

من نتوانستم در بودنم برای مادرم کاری کنم، امیدوارم که بعد از مرگم بتوانم کاری برایش انجام دهم و بعد از مادرم نوبت به پدرم میرسد که او هم همچون مادر در بزرگ کردنم رنجها و سختی ها کشیده و از او هم خواستارم که حلالم کند و مرا ببخشد چون که اگر پدر و مادر راضی باشند خداوند هم راضی خواهد شد.اگر لیاقت شهادت را داشته باشم و بتوانم در آن دنیا شفاعت آنها را کنم.

 بعد ازپدر و مادر خطاب به خواهر بزرگم که در موقع آمدن به جبهه آنها را نتوانستم ببینم خداحافظی می کنم و از آنها خواستارم که زینب وار باشند و فرزندانی علی وار تحویل جامعه دهند، و مرد پرور باشند.

 از دو خواهر کوچکترم همچنین خواستارم که فرزندانی تحویل جامعه دهند که کمک در پیشبرد انقلاب کننند و خودشان همچون فاطمه باشند و بعداز برادرانم،فرامرز امید دارم که اگر چنانچه باعث ناراحتی او شده بودم مرا ببخشد و من چیزی نداشته و ندارم که به آنها بدهم فقط دعا می کنم به هردوی آنها که امیداوام پیروی از اسلام و قرآن کند که چراغ زندگیشان همیشه روشن وپرنور باشد.

ازفرشید بردارم کوچکترم خواستارم که در سنگر مدرسه به درس ادامه دهد که این انقلاب ما به افرادی چون تو نیازمند است که بتوانی درآینده با علم خود این انقلاب را پیشرو باشی و هرگز با بزرکتر از خود خصوصابا پدر و مادر بزرگی  بی احترامی نکنی.

در آخر از تمامی خانواده خواستارم که هرشب جمعه دعای کمیل بر پا کنند و در صورت امکان بخصوص دو برادر نماز شب را برپا دارند و بعد از نماز برای امام زمان و نائب برحقش خمینی کبیر دعا کنند؛با سرزدن به پدرومادرم آنها را تنها نگذارند و در نماز جمعه شرکت کنند و برای شادی روح امام شهدا دعا کنند.

اگر چنانچه به کسی بدهکارم حلال کنند و از تمام دوستان طلب بخشش وخداحافظی می کنم و از نظر مالی چیزی نداشتم و آن چیز هایی که دارم وسایل عکاسی را به برادرم فرامرز بع نوان هدیه عروسی تقدیم می کنم،از او می خواهم که به پدر ومادر و خانواده سربزند و دوچرخه را به فرشید وپولی که در بانک دارم مقداری خرج شب هفتم ختم من کنند واگر چیزی ماند کمک به رزمندگان اسلام وبقیه وسایل مرا در راه کمک به جنگ خرج کنند.

دو وسلیه مرا در صورت احتیاج نبودن خانواده بفروشند ودر راه اسلامی خرج کنند واز خانواده خواستارم که گریه و زاری نکنند که باعث ناراحتی روحم گردد.

بر سرقبرم بنویسید:«هرکه ره می سپرد مقصدی دارد و مقصد آدمیزاد مرگ است،از یاد خدا غافل مشوید که یاخدا کارها را آسان و شما را به آن جهان راغب می کند.»پیامبر اکرم(ص)
بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا
قربان همگی شما، حسین اکباتانی، سرباز امام زمان (عج)، روز یکشنبه ۱۳۶۱/۱/۲

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده