وصیت‌نامه شهید« کرامت امانی اشکفتکی»
نوید شاهد- شهید کرامت امانی اشکفتکی در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است: « شما كه آرزو داشتيد روزی عصای دستتان باشم، شما كه آرزو داشتيد روزی قامت خميده خويشتن را بر قامت من تكيه دهيد، وقتی كه رفتم گريه نكنيد و خاک حسرت بر سر نريزيد كه بايد به شهدای اسلام و انقلاب افتخار كرد.»

اگر شهید شدم خاک حسرت بر خاک نریزید

به گزارش نوید شاهد، شهید «کرامت امانی اشکفتکی» 1 اسفندماه 1343 در شهرکرد دیده به جهان گشود. این شهید والامقام در 23 تیرماه 1364 به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید امانی را می‌خوانیم.

با سلام بر شهيدان كربلا و سالارشان امام حسين(ع ) و سلام بر شهيدان كربلای ايران، آنان كه رفتند و با خون خويش كلمه الله را بر پرچم ايران نگاشتند.

يكتا خدا را ستايش می‌كنم، آنكه غريضه سخن گفتن را در وجود آدمی نهاد و سخن را مدركی قرار داد تا آنكه سخن به ثواب راند به بهشت رود و آنكه از دروغ، غيبت و ظلم هراسی نداشته باشد، با دو چشم حقيقت بين حق كارهايی ناشايست و سخن‌هايی بی‌ربط خويشتن را بر صفحه محشر تماشا كنند، به راستی كه جايگاه او جهنم است و آتش.

خداوندا! ای يكتا معبود مهربانم، تو می‌دانی وآگاهی كه به خاطر ميهن و مرز و بومم دست از جان كشيدم و تو نيک می‌دانی به خاطر چه چيز و چه كسی بود. خداوندا! تو می‌دانی و از راز دلم با خبری كه نخواستيم آتش انسان‌سوز و هستی‌سوز بيگانه را در كشورمان ببينيم. تحمل خانه‌ای بی سقف، كودكی يتيم و آواره را به دل بخرم و تو اين تعصب مرا تسكين بخشيدی و ياريم دادی تا به ميدان نبرد بروم و بازی توپ و موشک، فرو افتادن بمب‌ها و آوای غم چندين ساله مسلسل‌ها را بر صحنه نبرد حق عليه باطل ببينم.

سفارشی دارم که اميد است اگر شهيد شده و از ميان شما پرواز كرده و رفتم، به آن‌ها جامه عمل بپوشانيد.

مادرم! ای همه هستی من، ای كسی كه سال‌ها رنج بردی تا يک لحظه تماشای قد و قامت برومند فرزند ببينی، مادرجان! ای كسی كه اگر لحظه‌ای دیر می‌آمدم چشم به در می‌دوختی و انتظار می‌كشيدی. مطمئنم بعد از شهادتم اشک بر روی مزارم می‌ريزی و غبار غم زندگی را از روی آن می‌شويی، به تو سفارش دارم كه بدان عمل كنی. فرزندم را به تو می‌سپارم تا او را هم‌چون خود من پرورش دهی. استوار چون كوه، آن‌چنان كه جای خالی پدر را در خانه احساس نكند. هرگاه بهانه مرا گرفت، از سخنانم برايش بگوييد و نگذاريد اشک يتيمی بر گونه‌اش بلغزد.

ای پدر خوبم! شما كه آرزو داشتيد روزی عصای دستتان باشم، شما كه آرزو داشتيد روزی قامت خميده خويشتن را بر قامت من تكيه دهيد، وقتی كه رفتم گريه نكنيد و خاک حسرت بر سر نريزيد كه بايد به شهدای اسلام و انقلاب افتخار كرد. بگذار تا برايت سخن آشنا بگويم، در گروهان ما حمزه(ع ) علی(ع )، حسين‌ها بسيارند و تنها پسر تو نيست كه اگر رفت گريه كنی.

برادرم، ای پاره تنم! نماز را به پای داريد كه امام حسين(ع ) برای نماز بود كه به شهادت رسيد و پيوسته پيرو خط امام خمينی باشيد؛ چرا كه امام خمينی بود كه ما را از ظلمت و تاريكی نجات داد. اميدوارم كه فرزند خود را حلال كنيد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده